درگیریهای دو جناح «اصولگرای» رژیم موجب شده است تا آنها تمام طرفداران و مواجب بگیران خودرا به عرصه تبلیغاتی بی وقفه سوق دهند تا آنان با ایراد «سخنرانی» و افشاگری جناح رقیب را از قدرت ساقط کنند.
نمونه ها بسیارند و ما دراین نوشته به ذکر یکی از آنها بنام پاسدار محمدرضا نقدی اکتفا می کنیم.
پاسدار نقدی که اکنون ریاست سازمان بسیج مستضعفین را عهده دار شده است اخیرا در هنگام «سخنرانی» در گرگان ادعاکرده است:
پایگاه بسیج باید مركز سربازی امام زمان(عج) باشد.» برای اینکه بیشتر پی به سواد سیاسی این «سردار» ببریم جمله دیگری از افاضات وی را می آوریم و بعد به سوابقش می پردازیم. وی دراین «سخنرانی» ادامه داده است:
پایگاه بسیج برای جذب جوانان تلاش كرده و با حركت به سمت خداوند به تعالی همدیگر كمك كنند.
كار پایگاه بسیج فقط امور نظامی نیست تنها درصد كوچكی از امورات پایگاهها نظامی است اصل فعالیت باید تربیت انسانهای شجاع، مومن، معتقد به آخرت، معتقد به مهدویت، پاكدامن و اعتقاد به ایستادگی به ظلم و شركت باشد.»
صرف نظر ازاینکه در مغز علیل وی چه می گذرد که حتی از بیان منظور خود نیز عاجزاست اما، این گفته ها انسان را به یاد جعبه سیاه هواپیما(بلاک باکس) می اندازد که هرچه راگرفته پس می دهد. جز این هم از «سردار» انتظارنیست چرا که سوابقش از این قراراست:
پاسدار نقدی یکی از معاودین شیعه عراقی است که در نجف بدنیا آمده و یکسال بعد از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران توسط رژیم صدام حسین به همراه عده دیگری از عراق اخراج شدند. اکثر رانده شدگان عراقی در آن هنگام به نقده آورده می شدند و شهرت نقدی را وی از هنگام ورود به این شهر برای خودبرگزیده است.
نقدی بعد از ورود به ایران به عضویت مجلس اعلای عراق درآمد و مسئولیت دفتر مجلس در ارومیه را به عهده گرفت. در آن هنگام وی علاوه بر جاسوسی بین عراقی ها به نفع مجلس اعلای عراق، بر علیه نیروهای مبارز کرد نیز به جاسوسی و خبرچینی اشتغال داشت. پس از چندی جذب سپاه پاسداران شد و نقش یکی از سرکوبگران سپاه بر علیه خلق کرد را عهده دار شد. از آنجا که وی در سپاه پاسداران ارومیه مسئولیت مرزهای منطقه را عهده دار بود لذا هرگونه کشف قاچاق اسلحه و موادمخدر را به نفع خودش ضبط می کرد. علاوه بر این خود به خرید و فروش اسلحه اقدام کرده بود تاجائیکه دستگاه اطلاعات وقت رژیم مجبور شد گزارشی از وی تهیه کند و از مجلس اعلای عراق بخواهد تا جلوی اقدامات نقدی را بگیرند. هنگامیکه نقدی در سپاه پاسداران ارومیه بود بصورت خودسر یک باندی درست کرده بود که به باند «کبیر» شهرت داشت. این باند صدها فقره دزدی، قتل و تجاوز جنسی را به رهبری نقدی مرتکب شده بود.
اعمال شنیع نقدی که عموما با خشونت و بی رحمی توام بود موجب شد تا سپاه پاسداران وی را ارتقاء مقام دهد. معمولا در سازمانهایی نظیر سپاه پاسداران و دستگاه اطلاعات ایران، رسیدن افراد به مدارج بالاتر اثبات اعمال خشونت و گستاخی بر علیه مخالفین نظام است. نقدی این امتحان را خوب گذرانده بود، لذا بعنوان تشویقی وی را به لبنان فرستادند تا درس آدمکشی را در سازمان امل لبنان بهتر بیاموزد.
پس از بازگشت از لبنان نقدی در تهران ماندگار شد، چراکه در دهه ۱۳۶۰ سپاه پاسداران برای سرکوب نیروهای انقلابی و مبارز به افرادی نظیر نقدی نیاز داشت. در آن ایام دستگاه اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به نیروهای ایرانی کمتر اعتماد داشت و نگران بودند که مبادا افراد اپوزیسیون در میان آنها نفوذ کنند. همین ترس باعث شد تا رژیم بیشتر از معاودین عراقی و احزاب هفت گانه شیعه افغانستان برای پستهای کلیدی و اطلاعاتی بهره گیرد.
پاسدار نقدی پس از چندی در سپاه پاسداران شهرت بی رحم ترین شکنجه گررا به خود اختصاص داد. یکی از رفقای زندانی سیاسی که از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ جان سالم به در برده است نقل می کند:
در زندان گوهردشت عده زیادی از زندانیان را برای اعدام جدا کردند. هنگامیکه آنها را از بند بیرون آوردند تا ظاهرا ترتیب «انتقال» آنها را بدهند عده ای از زندانیان را در گوشه دیگری به صف کرده بودند. بعدا از میان این عده نیز تعدادی را برای اعزام به مسلخ انتخاب کردند. یکی از زندانیان بنام ک (ما از ذکر نام کامل وی خودداری می کنیم چرا که خانواده وی نمی دانند او در چه شرایطی اعدام شده است، در صورت موافقت خانوده اش بعدا نام کامل وی را منتشر می کنیم) که تواب شده بود و مدتی بود به وی اجازه داده بودند تا همسر دلخواهش را از طریق خانواده اش انتخاب کند و ازدواج کرد در کنار پاسداران ایستاده بود. وی عموما با پاسداران خیلی خودمانی بود و بعنوان چشم و گوش پاسداران محسوب می شد. هنگامیکه پاسدار نقدی مشغول صحبت بود و دستور می داد که بقیه را از بند بیاورند، ک، به یکی از پاسدارانی که کنارش ایستاده بود گفت من می روم دستشوئی و زود برمی گردم. پاسدار به وی گفت نه، ک دوباره گفت خیلی زود می آیم، (به نظرمی رسید تواب ک برای رفع حاجت زیر فشار بود). در همین هنگام نقدی خطاب به پاسدار گفت این چی میگه، پاسدار گفت کمی روداری می کنه. نقدی گفت بفرستیدش توی آن یکی صف. تواب ک توسط پاسداران به جمع زندانیانی اضافه شد که قرار بود اعدام شوند. اول همه فکر می کردند برای ترساندن این تواب است و شاید هم برای تنبیه، اما چنین نشد و تواب ک برخلاف سایر زندانیان که با سر افراشته بخاطر دفاع از آرمانشان مرگ را برگزیدند، وی به جرم «روداری کردن» به جوخه اعدام سپرده شد.
پاسدار نقدی آنچنان گوی سبقت در کشتار و شقاوت را از دیگران ربود که هنگام قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ کنار هیئت برگزیده خمینی و جانیان معروفی نظیر: مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی، حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، داوود لشکری، مرتضوی، اسدالله لاجوردی، حاج داود رحمانی و امثالهم ایفای نقش کرد. نقدی مدتی نیز بعنوان فرمانده نیروهای ایرانی با نام مستعار شمس در بوسنی و هرزگوین ایفای نقش کرد و درحالیکه هنوز شکنجه گر سپاه بود معاونت اطلاعات و عملیات لشگر بدر را عهده دار شد. اگر بخواهیم تمام وظایف و اعمال جنایتکارانه نقدی در حکومت اسلامی را برشماریم از عهده یک مقاله خارج است، لذا به ذکر نمونه ها بسنده می کنیم.
«اصلاح طلبان»، جنبش سبز و پاسدار نقدی
«اصلاح طلبان» و جنبش سبز که خود در زمره آمران و عاملان اصلی سه دهه سرکوب، شکنجه، تیرباران و زندانی کردن نیروهای انقلابی و مبارز ایران می باشند، اکنون بخاطر پنهان کردن نقش خود در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران، حقایق را کتمان می کنند، حتی درباره نقش جنایتکارانه پاسدار نقدی و سوابق وی. «اصلاح طلبان» و جنبش سبز سالهایی راکه نقدی در سرکوب نیروهای انقلابی و مبارز ایران نقش ایفاء کرده است را بفراموشی می سپارند و شهرت وی را از هنگام شکنجه شهرداران تهران ذکر می کنند. آنها ادعامی کنند نقدی از هنگامی به اوج قدرت رسید که اطرافیان غلامحسین کرباسچی شهردار سابق تهران را شکنجه کرد. در همین رابطه راه سبز «جرس» می نویسد:
«همچنین محمدرضا نقدی، از افراطیون معروف است که اولین بار نام وی در پرونده کرباسچی و شهرداران به زبان افتاد، زمانی که نقش وی در شکنجه شهرداران در زندان افشا شد. این رسوایی به حدی بزرگ بود که بعدا در دادگاه برای وی حکم حبس صادر شد، اما این حکم هیچگاه به مرحله اجرا نرسید.»
آیا امکان دارد شخصی مثل میرحسین موسوی که خود هشت سال نخست وزیر رژیم جمهوری اسلامی ایران بود و در تمام کشتارها سمت دستیار را داشته است نداند که نقدی قبل از اینکه «شهرداران» را شکنجه کند مرتکب جنایتهای بیشمار دیگری بر علیه نیروهای انقلابی و مبارز شده بود؟ آیا مهدی کروبی که خود مدتها از نزدیکان خمینی محسوب می شد و سالیان متمادی مسئولیت بنیاد مستضعفین، ریاست مجلس شورای اسلامی و سایر مسئولیتها را در حکومت اسلامی عهده دار بوده است از نقش نقدی قبل از اینکه «شهردارها» را شکنجه کند بی اطلاع بوده است؟ محمد خاتمی چطور؟ آیامی شود کسی هشت سال در سمت ریاست جمهوری رژیم نقش ایفاء نماید و درباره نقش تبهکارانه نقدی چیزی نداند؟
ازهنگامیکه «اصلاح طلبان» و جنبش سبز از اریکه قدرت به زیر کشیده شده اند تلاش بیهوده ای را بکار گرفتند تا با کمک دستگاه دروغ پراکنی بی بی سی و صدای آمریکا حقایق مربوط به نقش خود در کشتار سه دهه مردم ایران را کتمان کنند. اینگونه عوام فریبی ها در حقیقت ادامه همان خیانتهایی است که در گذشته شاهد بوده ایم و اکنون با هماهنگی عده ای از فرومایگان به ظاهر ایرانی که در بی بی سی گرد آمده اند تکرار می شود. همین اغواگریهاست که امروز نقدی به خود جرأت می دهد برای مردم گرگان «سخنران» شود و بی شرمانه به آنهابگوید:
شرط آزادی بشریت وجود یاران واقعی و انسانهای ساخته شده است كه باید به آن توجه شود.
حضرت مهدی(عج) برای قیام و آزادی بشریت به یاران واقعی نیاز دارد باید خود و جامعه را بسازیم و انسانهای با ایمان داشته باشیم.
باید به خداوند تضمین دهیم كه واقعه دلخراشی كه امت آن زمان با امام حسین(ع) و ائمه انجام دادند با امام زمان(ع) نمیكنند.»
شوخی تاریخ رابنگر که مردم گرگان با آن همه سابقه ایستادگی تاریخی اشان در مقابل حمله اعراب و مغول اکنون باید به خزعبلات یک پاسدار معاود رانده شده از نجف و قاچاقچی مواد مخدر گوش فرا دهند که وی از آنها تقاضا کند «به خداوند تضمین» دهند که با امام غایبشان چنین و چنان نکنند؟؟
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar