söndag 28 oktober 2012

«هيات پارلمانی اروپا خواهان ديدار با ستوده و پناهی است»


 مارتين شولتز، رييس پارلمان اروپا، روزجمعه پنجم آبان ماه گفته است که هيات اعزامی اين اتحاديه به ايران خواهان ديدار با نسرين ستوده و جعفرپناهی، برندگان جايزه ساخاروف، است تا پيام تبريک رييس پارلمان اروپا را به آنها تحويل دهد.
نسرين ستوده، فعال حقوق بشر زندانی، و جعفر پناهی، فيلمساز، روز جمعه، به عنوان برندگان جايزه حقوق بشری «ساخاروف» پارلمان اروپا معرفی شدند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، مارتين شولتز در استراسبورگ فرانسه درباره اعطای جايزه ساخاروف به نسرين ستوده و جعفر پناهی گفت:«ما با صدای بلند و صريح می گوييم: شما تنها نيستيد.»
رييس پارلمان اروپا در ادامه گفت: «با اين جايزه، ما ضمن تحسين (اين دو)، همبستگی خود را با يک مرد و يک زن که در مقابل ايجاد رعب و وحشت در ايران تسليم نشدند، ابراز کردیم.»
اعطای جايزه جايزه حقوق بشری «ساخاروف» به نسرين ستوده و جعفر پناهی، با سفر هيات پارلمانی اتحاديه اروپا به ايران همزمان شده است.
مارتين شولتز دراین زمینه گفته است که هيات نمايندگان اتحاديه اروپا که قرار است به ايران سفر کند، پيام تبريک وی را به نسرين ستوده و جعفر پناهی ارائه خواهد کرد و در صورتی که دولت ايران مانع اين ديدار شود، اين هیات فورا ايران را ترک خواهد کرد.
قراراست اين هيات روز شنبه ششم آبانماه (۲۷ اکتبر) به ايران سفر کند. رياست اين هيات را تارجا کرونبرگ، از حزب سبزهای فنلاند، بر عهده خواهد داشت.
به گزارش وب سايت پارلمان اتحاديه اروپا، هيات پنج نفره اين اتحاديه از ۲۷ اکتبر تا ۲ نوامبر در ايران خواهد بود و با نمايندگان مجلس و ديگر مقام های ايران ديدار خواهد کرد.
در همين حال، تارجا کرونبرگ روز جمعه به «ای يو آبزرور» گفته که اميدوار است که هنگام سفر به ايران بتواند با نسرين ستوده و جعفر پناهی ديدار کند.
طبق اين گزارش قرار است که تارجا کرونبرگ پيام تبريک مارتين شولتز را به نسرين ستوده و جعفر پناهی تحويل داده و از مقام های ايران بخواهد به اين دو اجازه بدهند تا خود با سفر به اروپا جوايزشان را دريافت کنند.
سفر اين هيات به ايران با انتقادهايی همراه بوده است. نمايندگان محافظه کار پارلمان اروپا، سياستمداران آمريکايی و گروه های لابی يهودی خواهان لغو اين سفر هستند.
مارتين کالان، نماينده محافظه کار پارلمان اروپا، چنين سفری را «شرم آور» خوانده و گفته دولت ايران از سفر اين هيات سواستفاده تبليغاتی خواهد کرد.
محافظه کاران در پارلمان اروپا خواهان لغو سفر هيات پنج نفره اين اتحاديه متشکل از نمايندگان متمايل به چپ هستند و می گويند اين اقدام با سياست های سختگيرانه اتحاديه اروپا در قبال ايران همخوانی ندارد.

«بمباران کارخانه اسلحه‌سازی سودان هشدار به ایران بود»


 در پی انفجار کارخانه اسلحه سازی خارطوم، برخی رسانه‌های غربی نوشتند که بمباران احتمالی این کارخانه به وسیله اسرائيل هشداری به ایران بوده است. فاصله اسرائيل تا سودان بیشتر از فاصله این کشور با ایران است.
نیمه‌شب سه‌شنبه (۲۳ اکتبر، ۳ آبان) یک کارخانه اسلحه‌سازی بزرگ در جنوب خارطوم پایتخت سودان منفجر و طعمه حریق شد. ساعاتی بعد احمد بلال‌عثمان وزیر اطلاعات سودان مدعی شد که چهار جنگنده اسرائيلی این کارخانه را بمباران کرده‌اند. وی گفت که سودان مستندات خود را به زودی تسلیم شورای امنیت سازمان ملل می‌کند و از اسرائيل انتقام خواهد گرفت.
دو روز پس از طرح این ادعا رسانه‌های اسرائیلی به نقل از مخالفان دولت سودان نوشتند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در کارخانه اسلحه‌سازی خارطوم برای جنبش حماس در باریکه‌غزه جنگ‌افزار تولید می‌کرده است. همزمان اشپیگل‌آنلاین و زود دویچه تسایتونگ نوشتند که هواپیماهای اسرائیلی برای بمباران کارخانه اسلحه‌سازی خارطوم می‌بایست با محاسبه بازگشت ۴ هزار کیلومتر پرواز می‌کردند. در حالی که برای بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در نطنز و قم و پارچین به پرواز کوتاه‌تری نیاز دارند.
این دو رسانه، نتیجه گرفته‌اند که بمباران احتمالی کارخانه اسلحه‌سازی سودان می‌تواند هشداری به جمهوری اسلامی ایران بوده باشد.
همکاری‌های نظامی ایران و سودان
متهم ساختن جمهوری اسلامی ایران به تامین اسلحه برای حماس از طریق سودان تازگی ندارد. براساس یک گزارش محرمانه سفارت آمریکا که از سوی ویکی‌لیکس منتشر شده است، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائيل در ماه آوریل سال ۲۰۰۹ گفته بود: «خط انتقال اسلحه از ایران به سودان و از سودان به مصر کشیده شده است.» منظور نتانیاهو جنگ‌افزارهائی بود که به دست حماس در باریکه غزه می‌رسید.
یک کاروان حامل تسلیحات سودان در ماه مارس سال ۲۰۰۹ بمباران شد. منابع اسرائیلی مدعی شدند جنگ‌افزارها برای غزه حمل می‌شدند. یک کاروان حامل تسلیحات سودان در ماه مارس سال ۲۰۰۹ بمباران شد. منابع اسرائیلی مدعی شدند جنگ‌افزارها برای غزه حمل می‌شدند
در واکنش به اتهاماتی که دولت سودان به اسرائيل وارد کرده است، اهود باراک وزیر دفاع اسرائيل گفته است:«چیزی درباره حادثه وجود ندارد که من بتوانم درباره آن نظر بدهم.»
سیلوان شالوم معاون نخست‌وزیر، موشه یعلون(وزیر امور راهبردی) و عاموس گیلعاد (مدیرکل بخش سیاسی – امنیتی وزارت دفاع) اسرائیل در مصاحبه‌هائی جداگانه ادعا کردند که سودان هم پیمان جمهوری اسلامی است و برای باریکه غزه اسلحه تامین می‌کند. این مقام‌ها اما حاضر نشدند توضیح بدهند که آیا کارخانه اسلحه‌سازی خارطوم به وسیله جنگنده‌های اسرائيلی بمباران شده است یا نه.
همکاری‌های نظامی جمهوری اسلامی با سودان امر پنهانی نیست. در ماه مارس سال ۲۰۰۸ میلادی ایران و سودان یک پیمان همکاری نظامی امضا کردند. برپایه گزارش اشپیگل‌آنلاین از آن‌زمان سپاه پاسداران سربازان سودانی را آموزش می‌دهد.
انبارهای موشکی مشترک در دارفور
برخی سرویس‌های اطلاعاتی غرب گزارش داده‌اند که ایران و سودان توانستند در جریان شورش مخالفان معمر قذافی در لیبی، موشک‌های زمین به‌هوای ارتش لیبی را ضبط و به دارفور منتقل کنند. به‌نظر سرویس‌های اطلاعاتی غرب سودان کنترل دارفور را به سپاه پاسداران سپرده است.
سودان به‌خاطر سرکوب اقلیت‌های مذهبی و نقض حقوق‌بشر از سوی جامعه جهانی تحریم و حکم بازداشت بین‌المللی برای رئیس‌جمهور مستبد آن عمر البشیر صادر شده است، با این همه منابع غربی اطمینان دارند که این کشور در سال‌های اخیر بر میزان ذخایر تسلیحاتی خود افزوده است.
وبسایت اسرائيلی دبکا که گفته ‌می‌شود پیوند نزدیکی با موساد دارد، به استناد گزارش‌های سرویس‌های اطلاعاتی غربی نوشته است که ایران در کارخانه یرموک موشک‌های شهاب تولید می‌کرده است. این کارخانه در واقع به‌عنوان انبار ذخیره ایران برای زمانی درنظر گرفته شده بود که اسرائيل انبارهای تسلیحاتی مهم این کشور را بمباران کند.

جمهوری اسلامی سفر هیئت پارلمانی اروپا به ایران را لغو کرد


یک روز پس از آن‌ که اعلام شد هیئت پارلمانی اروپا که آماده اعزام به ایران بود خواهان دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی شده‌اند، جمهوری اسلامی اعلام کرد که سفر این هیئت به دلیل رد این درخواست از سوی ایران، لغو شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، حسین شیخ‌الاسلام، مشاور امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی، روز شنبه، ششم آبان‌ماه، با تأکید بر این که ایران هیچ پیش‌شرطی را نمی‌پذیرد، گفت: «هیئت پارلمانی اروپا قصد داشته با دو تن از زندانیان سیاسی ایران دیدار و جایزه‌ای به آن‌ها بدهند که ایران با چنین شرطی موافقت نکرد.»
خبرگزاری مهر در ادامه افزوده است که سفر این هیئت پارلمانی به دلیل عدم پذیرش پیش‌شرط اروپا از سوی ایران لغو شده است. پارلمان اروپا هنوز در این خصوص واکنشی نشان نداده است.
مارتين شولتز، رئيس پارلمان اروپا، پنجم آبان‌ماه گفته بود که هیئت اعزامی اين پارلمان به ايران خواهان ديدار با نسرين ستوده و جعفرپناهی، برندگان جايزه ساخاروف، است تا پيام تبريک رئيس پارلمان اروپا را به آنها تحويل دهد.
آقای شولتز افزود که هیئت نمايندگان پارلمان اروپا، پيام تبريک وی را به نسرين ستوده و جعفر پناهی ارائه خواهد کرد و در صورتی که دولت ايران مانع اين ديدار شود، اين هیئت فورا ايران را ترک خواهد کرد.
در همین زمینه مشاور امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی ششم آبان‌ماه گفت: «ایران برای سفر هیئت پارلمانی اروپا هیچ پیش‌شرطی را نمی‌پذیرد.»
سفر این هیئت به ایران در حالی لغو شده است که ماریچه اسخاکه، نماینده هلندی پارلمان اروپا، پنجم آبان‌ماه به رادیوفردا گفت: «تاکنون هیئت نمایندگی پارلمان اروپا در مورد مسائل ایران، دو بار درخواست کرده است که به ایران سفر کند، ولی در هر دو مورد در آخرین لحظه مقامات ایرانی به دلایل مختلف از انجام این سفرها جلوگیری کردند و این‌بار هم واقعا نمی‌دانم که سفر انجام خواهد شد یا نه.»
به گزارش وب‌سایت پارلمان اروپا قرار بر این بود که پنج تن از نمایندگان پارلمان اروپا روز یک‌شنبه، هفتم آبان‌ماه، وارد تهران شده، با نمایندگان مجلس و دیگر مقام‌های ایران دیدار کرده و ۱۲ آبان‌ماه ایران را ترک کنند.

رئیس بسیج: انتقاد به کاروان های راهیان نور القای رسانه های بیگانه است


 پیش تر یک نماینده مجلس ایران در واکنش به کشته شدن ۲۶ دانش و معلم بروجنی گفته بود: “سردار نقدی بگوید آیا پاسخگوی این حوادث جانگذار هست؟”
محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، با مقصر ندانستن بسیج در کشته شدن دانش آموزان حاضر در کاروان های “راهیان نور” گفت که “رسانه های بیگانه با القای تصورات غلط در پی انحراف افکار عمومی هستند”.
به نوشته پایگاه اینترنتی بسیج، آقای نقدی تاکید کرد: “هیچ ایرادی به مدیریت اردوی راهیان نور دانش آموزان بروجنی وارد نیست.”
یک هفته پیش، اتوبوس حامل گروهی از دانش آموزان دختر شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری، که به همراه معلمان خود راهی بازدید از مناطق جنگی ایران بودند، واژگون شد که به مرگ ۲۶ نفر از سرنشینان و آسیب دیدگی شدید ۱۸ نفر انجانید.
این حادثه در حالی رخ داد که طی ۵ سال گذشته، حداقل در ۹ مورد اتوبوس های حامل دانش آموزان و دانشجویان راهی مناطق جنگی، موسوم به کاروان های “راهیان نور”، دچار حادثه شده و ۸۸ نفر از مسافران آنها جان باخته اند.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین در مورد واژگونی اتوبوس اعزامی از بروجن گفته است که در این سفر “اقدامات ایمنی در حد بسیار بالایی انجام شده و تمامی موارد ابلاغی در خصوص سلامت زائران، بند به بند به صورت دقیق رعایت شده است”.
این در حالی است که در پی واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان بروجنی، عملکرد اردوهای راهیان نور، که با برنامه ریزی سازمان بسیج مستضعفین راهی مناطق عملیاتی جنگ ایران و عراق می شوند، مورد انتقاد گسترده قرار گرفته است.
در یکی از این انتقادات، حمیدرضا عزیزی فارسی، نماینده مجلس ایران، با ابراز تاسف از عدم عذرخواهی مسئولان از جان باختن دانش آموزان گفت: “وزیر آموزش و پرورش بگوید آیا راضی می‌شود بچه خودش در این مسیر از دست برود و جسد او را تحویل بگیرد؟ سردار نقدی بگوید آیا پاسخگوی این حوادث جانگذار هست؟”
در واکنشی دیگر، ۱۸۰ نفر از نمایندگان مجلس با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز همدردی با خانواده‌های حادثه‌دیده بروجنی از مسئولان وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، کشور و راه و شهرسازی خواستند اقدامات لازم را برای “افزایش ایمنی دانش‌آموزان” و “حذف نقاط حادثه‌خیز” در مسیر اردوهای راهیان نور انجام دهند.
طی ۵ سال گذشته، حداقل در ۹ مورد اتوبوس های حامل دانش آموزان و دانشجویان راهی مناطق جنگی دچار حادثه شده و ۸۸ نفر از مسافران آنها جان باخته اند
به دنبال بروز حادثه، علیرضا هادی‌پور، برادر مژگان هادی‌پور، معاون مدرسه “پاسداران عفت” بروجن که در سانحه اتوبوس راهیان نور جان باخته، در گفت و گو با بی‌بی‌سی فارسی گفت که در صورت عدم شرکت دانش آموزان در این سفر، نمره درس “آمادگی دفاعی” آنها داده نمی شده و “برای شرکت در کنکور با مشکل مواجه می شدند”.
به گفته آقای هادی‌پور، مسافران ساعت ۷ صبح روز حادثه به سپاه منطقه رفته اند و راننده همانجا اعلام کرده که ماشین نقص فنی دارد، اما سعی می‌کند آهسته رانندگی کند تا مشکلی پیش نیاید.
در همین زمینه، سایت خبرآنلاین نیز به نقل از “یکی از مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش” نوشت که شرکت در کاروان های راهیان نور “بخشی از درس آمادگی دفاعی دانش‌آموزان است و ۱۰ نمره از درس هم به این سفر مربوط می‌شود”.
در واکنش به این اظهارات، حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش ایران اظهار داشت که اردوهای راهیان نور اجباری نیست و “هیچ نمره ای برای اعزام به این سفر وجود ندارد”.
محمدرضا نقدی هم در اظهارات اخیر خود، در پاسخ به انتقادات مطرح در زمینه نقص فنی اتوبوس واژگون شده گفته که این اتوبوس دارای تاییدیه فنی بوده و “مدیریت کاروان به معاینه فنی پلیس و تأییدیه‌ای که قبل از حرکت به رانندگان داده است اطمینان می‌کند”.

مخالفت علنی احمدی‌نژاد با چهارمین نظر خامنه‌ای


 محمود احمدی‌نژاد٬ رئیس دولت دهم چهارمین نظر علی خامنه‌ای را رد کرد و گفت به کار بردن اصطلاح «تولید علم» را درست نمی‌داند چرا که این اصطلاح «فرهنگ سرمایه‌داری را به ذهن می‌رساند.»
به گزارش روز شنبه (ششم آبان) سایت ریاست جمهوری٬ آقای احمدی‌نژاد این مطلب را طی سخنانی در اختتامیه ششمین جشنواره بین‌المللی فارابی بیان کرده است.
وی گفته است: «بهتر است به جای اصطلاح تولید علم که ذهن را به سمت اقتصاد و فرهنگ سرمایه‌داری سوق می‌دهد از اصطلاح دریافت علمی یا نیل به مراتب بالا‌تر علمی استفاده شود.»
اصطلاح «تولید علم» برای نخستین بار از سوی علی خامنه‌ای مطرح شده و حالا احمدی‌نژاد مدت‌ها پس از طرح این موضوع می‌گوید این اصطلاح را اصطلاح درستی نمی‌داند.
احمدی‌نژاد پیش‌تر در مقابل رهبر جمهوری اسلامی که تحولات جهان عرب را «بیداری اسلامی» خوانده بود از این تحولات با عنوان «بیداری انسانی» یاد کرده و بر این نظر خود تاکنون پافشاری کرده است.
رئیس دولت دهم ۱۷ مهرماه سال گذشته نیز گفته بود: «من اعتقاد ندارم که در اندلس تمدن اسلامی برپا شده است.»
این جمله در آن زمان در مقابل گفته‌های خامنه‌ای که «تهاجم فرهنگی» منجر به فروپاشی «تمدن اندلس» شده٬ بیان شده بود.
احمدی‌نژاد سال گذشته همچنین برخلاف نظر علی خامنه‌ای گفته بود به «جنگ فرهنگی» اعتقادی ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنرانی خود بار دیگر از عبارت «انسان کامل» استفاده کرده که به گفته برخی از محافظه‌کاران این اصطلاح در مقابل «امام زمان» از سوی «جریان انحرافی» مطرح شده است.
گروه دیگری از محافظه‌کاران بر این باورند منظور احمدی‌نژاد از «انسان کامل»‌‌ همان امام دوازدهم شیعیان است که رئیس دولت دهم از به کار بردن نام وی خودداری می‌کند.
رئیس دولت دهم مدت‌هاست در سخنرانی‌های خود از عباراتی همچون «ولایت فقیه» و «امام زمان» استفاده نمی‌کند.

دروغی به مردم و تاریخ



دادگاه انقلاب ما سه قاضی دارد. و من، اگر بخواهم خصوصیات این سه تن را شماره کنم، شرمگنانه و صادقانه می گویم: یکی از یکی عتیقه تر، یکی از یکی ترسوتر، و بزدل تر، و رام تر، و مطیع تر، و حرف گوش کن تر، و البته: بی سوادتر! با این همه اگر بخواهم جنازه ای از این سه تن برکشم و نشان همگان بدهم، حتماً دست بی اراده ی صلواتی را بالا می برم. چرا که این قاضی بخت برگشته، یک جنازه ی به تمام معناست و بقدر یک درخت کویری نیز حیات نباتی ندارد.
شاید برترین تابلویی که بشود از او ترسیم کرد این است: جنازه ای دراز به دراز افتاده، و مأموران اطلاعات و سپاه خودکاری لای انگشتان دست راستش جا می دهند و با حرکت دست جنازه، خودشان پای برگه ی محکومیت و زندان و اعدام بخت برگشته ای را امضا می کنند. سرآخر نیز برای محکم کاری، ده انگشت این جنازه ی بی نوا را در جوهر فرومی کنند و در کنار همان امضای آنچنانی می نشانند. چه کسی می تواند بگوید این امضا و این اثر انگشت را قاضی صلواتی پای آن برگه ننشانده است؟
این سخن “عمادالدین باقی” را بگویم و تابلوی این جنازه ی اساطیری را کامل کنم. باقی می گوید: از زندان اوین مرا به دادگاه انقلاب بردند. در اتاق صلواتی، من بودم و وکیل من و بازجوی اطلاعاتی من. قرار بود من به پرسش های قاضی پاسخ بدهم تا پرونده شکل قانونی بگیرد. در دادگاه، قاضی می پرسد و متهم پاسخ می دهد. اما آن روز روند پرسش و پاسخ به گونه ای دیگر بود. صلواتی اعلام رسمیت کرد. و برگه های مخصوص را به دست مأمور اطلاعات که بازجوی خود من بود داد. پرسش نخست را بازجوی اطلاعاتی من روی برگه ی مخصوص نوشت. برگه را به دست قاضی صلواتی داد. صلواتی برگه را – بی آنکه نگاهی بدان بیاندازد – به من داد. من به آن پرسش پاسخ دادم. امضا که کردم برگه را به قاضی صلواتی دادم. صلواتی برگه را – بی آنکه نگاهی به پاسخ من بیاندازد – به دست بازجوی اطلاعات داد. بازجوی اطلاعات پرسش دوم را نوشت و برگه را به دست صلواتی داد. صلواتی – بی آنکه نگاهی به برگه بیاندازد – آن را به من داد. من پاسخ دادم و امضا کردم و برگه را به صلواتی دادم. صلواتی – بی آنکه نگاهی به پاسخ من بیاندازد – برگه را به بازجوی اطلاعات داد تا پرسش سوم را بنویسد….. جنازه که می گویم یعنی این!
دلیل دیگر من برای جنازه بودن این موجود پژمرده، تازه ترین حکمی است که وی برای آقای مهندس محمد توسلی، از بنیان گذاران نهضت آزادی صادر کرده است. یا بهتر بگویم: حکم را برادران امام زمانیِ وزارت اطلاعات نوشته اند و امضای این جنازه را پایش نشانده اند. ادبیات این حکم (که نویسنده ی اطلاعاتی آن را “مقاله” نامیده است) آنقدر با سواد ادبی و قضایی جنازه ی مورد نظر ما متفاوت است که در همان یک خط نخست، شما متوجه ذات نافذ برادران، و بی ذاتی این قاضی مفلوک می شوید. عمده ی مانور برادران در این حکم یا مقاله، روی “غیرقانونی” بودن نهضت آزادی است.
در این مقاله به بخشی از نامه ی تاریخی امام خمینی به وزیر وقت کشور آقای محتشمی پور اشاره شده است. این که: “…. آنچه اجمالاً باید گفت آن است که پرونده این نهضت و عملکرد آن در دولت موقت و انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوشش فروگذار نکرده است. نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است شوند، از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است….”
اجازه بدهید کمی از این جنازه فاصله بگیریم و به چند و چون آن نامه ی تاریخی اشاره کنیم.
من، محمد نوری زاد، با اطمینان می گویم: این نامه، توسط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده و به دروغ، آری به دروغ، به اسم امام به مردم و به تاریخ قالب شده است. می دانم ای بسا جناب سید حسن خمینی از این سخن من برنجند. اما چه باک؟ وقتی اختراع یک چنین دروغ آشکار و انتشار آن به اسم امام، سهم عمده ای در تسریع ویرانی کشور داشته است، چرا احتمالِ کدورتِ خاطرِ یک دوست ما را از ابراز حقیقتی به این بزرگی باز بدارد؟ در عین حال که می گویم: ای بسا کشتن حاج احمد آقای خمینی هم ربط وثیقی به همین نامه ی دروغین و حواشی آن داشته باشد.
مختصری درباره ی این نامه ی تاریخی:
این نامه، بعد از وفات امام منتشر شد. بله، بعد از وفات امام. نه در زمان حیات وی. آنهم درست در شرایطی که روحانیت برای خود رقیبی غیر از نهضت آزادی باقی نگذارده بود. همه ی رقبا به تیر غیظ حاکمان روحانی و سراسیمه ی ما یا اعدام شده بودند یا فراری یا منزوی. مانده بود نهضت آزادی. که او نیز باید از میان می رفت.
تا امام زنده بود، با همه ی کم لطفی ها، اجازه نداد به این جماعت درستکار و فهیم و کارآزموده و تحصیلکرده و پاک رفتار، تعرض چندانی صورت پذیرد. اما به محض فوت ایشان، پروژه ی بی آبرو کردن نهضت آزادی و کنار زدن اعضای آن از تمامی منصب ها کلید خورد. توسط چه کسی و چه جریانی؟ توسط همان باغبان زیرکی که در نامه ی بیست و ششم خود بدان اشاره کرده ام. همان باغبانی که یک چشمش اسراییلی است و یک چشمش آمریکایی. دَمَش اسراییلی و بازدمش آمریکایی است. باغبانی که از همان نقطه ی نخست انقلاب با کارگزاران یقه از بیخ بسته و پیشانی پینه بسته اش، در زیر و بالای حاکمیت حضور داشته است و بایدها و نبایدها را بدانان تلقین می فرموده است.
یک نشانه: مگر چندی پیش رییس اتاق اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه بجرم جاسوسی برای اسراییل دستگیر و بازداشت نشد؟ ای عجب! رییس اداره ی مبارزه با اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؟ من می گویم: این یک نفر را حتماً خود اسراییل سوزانده تا مابقی جاسوسانش در امان بمانند. حالا شما برو ببین این جناب سردار پاسدار جاسوس اسراییل، چه سالهای متمادی و با چه تحلیل ها و چه نجواهای درگوشی، چه مسئولان ساده و بی سواد اما صاحب نفوذی را به چه کارهایی ترغیب کرده است!
من می گویم: نامه ی تاریخی امام به وزیر کشور وقت، یک نامه ی متقلبانه بوده است که نه به خط امام بلکه به خط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده است. منتها جماعتی از جنس همین سردار پاسدار – رییس اداره ی مبارزه با اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه که جاسوس از آب درآمده – با ظرافت تمام دم گوش او نشسته اند و تنها راه کنار زدن نهضت آزادی را نگارش و انتشار یک چنین نامه ای از طرف امام دانسته اند. حتما هم یک چندتایی از روحانیان و صاحب منصبان فعلی در این نجوا و ترغیب و فریب، با مرحوم احمد خمینی مجالست داشته اند و او را به نگارش یک چنین نامه ای حریص کرده اند. و باز می گویم: بعد از انتشار نامه، و بعد از این که مرحوم دانسته چه کلاهی به سرش رفته و بعد از آنکه بنای اعتراض نهاده و تهدید به افشاگری کرده، کارش را ساخته اند.
بعد از انتشار این نامه ی دروغین، نهضت آزادی بیانیه می دهد که: این نامه جعلی است و خط، دستخط امام نیست. حاج احمد خمینی که باید از این تهمت به سلامت بدر می جست، سراسیمه می شود. هم از مرحوم بازرگان شکایت می کند و هم دست به دامان خویشان خود می شود. در یک نمونه، نامه ای طولانی به عموی کهنسال خود آیت الله پسندیده می نویسد و او را به مدد خود می خواند: “…. از شما تقاضا دارم برای دفاع از امام و آرمانهای پاک او و برای خاطر دفاع او از اسلام عزیز و به خاطر تحمل رنج و زحمت و مرارتهای بسیاری که از آخوندهای درباری و متحجرین و مقدس نما‌ها و ملی گرا‌ها و چپ‌ها و منافقین کشید، حضرتعالی طی نامه‌ای آنان را محکوم کرده و صحت خط امام و پیشوای ملی و دینیمان را اعلام فرمایید و روح بزرگ امام را از خودتان شاد کنید و مطمئن باشید که با این کار اجر بزرگی را خواهید داشت و نامه را من منتشر نمی‌کنم ولی برای ثبت در تاریخ نگه می‌دارم…..“
حالا بشنوید از دادگاه. همانجا که دست به گلوی مرحوم بازرگان نهاده اند که چرا مدعی تقلب در نگارش این نامه شده ای؟ بازرگان می گوید: خود امام خمینی در انتهای وصیت نامه اش نوشته: … «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت هاى بى‏واقعیت به من داده مى‏شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مى‏کنم آنچه به من نسبت داده شده یا مى‏شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.» (صحیفه نور – جلد ۲۱ – ص ۴۵۱) پس این نامه را به کارشناسان و خط شناسان بدهید تا درستی و نادرستی آن را مستند کنند!
بنا به درخواست مرحوم بازرگان، و بنا بر توصیه ی خود امام خمینی، نامه ی تاریخی را به کارشناسان و استادان خط شناس می دهند و معلوم می شود که خط، خط امام نیست. ای عجب! پس آن نامه ی پر هیاهو صحت ندارد؟ نخیر، صحت ندارد. عجیب تر این که نامه ی طولانی مرحوم حاج احمد خمینی به عموی کهنسالش با این جمله پایان می پذیرد: “… بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من داده‌اند، خائن بدانید….“
می بینید؟ حاج احمد آقایی که خودش این نامه را نوشته، در مسیر فریب عموی خود دست به دامان شهادت او می شود. شاید با این گواهیِ دهان پرکن، بشود دهان معترضان را بست و از زیر آوار این فضاحت بزرگ بدر رفت. جاسوسان اسراییل اما بلافاصله بعد از انتشار این نامه بار خود را می بندند. مأموران مهیای آنان همچون جناب شریعتمداری قلم هایشان را تیز می کنند و به بهانه ی انتشار این نامه ی تاریخی قلم فرسایی ها می کنند و آبروها می برند. این گونه می شود که به ضرب یک نامه ی دروغین، هم نهضت آزادی از همه ی عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کنار گذارده می شود و هم شخصیتی همچون حاج احمد خمینی که می توانست بعدها بعنوان یک رجل سیاسی و روحانی مخاطراتی برای تمامیت خواهی آن جماعت پس پرده ایجاد کند، به نقطه ضعفی اینچنین آلوده می شود. و بعد نیز به راحتی از سر راه برداشته می شود.
من – نوری زاد – چندی پیش شخصاً با کارشناس این نامه ی تاریخی صحبت کردم. حتی با قاضی پرونده بصورت اتفاقی هم سخن شدم. قاضی پرونده می گفت: پرونده را برداشتم و رفتم جماران. حال حاج احمد آقا زیاد خوب نبود. یا از خواب بیدارش کرده بودند یا بیمار بود. خودم را به او معرفی کردم. و گفتم که از نظر من پرونده باید مختومه شود و شکایت شما مورد ندارد. برافروخت که من منتظر محکومیت اینها بودم حالا می گویید پرونده مختومه است؟ من نظر کارشناسان را که خط امام را جعلی دانسته بودند، به وی نشان دادم. و به وی گفتم که صلاح شما نیز در مختومه شدن پرونده است. که وی با کلافگی رو به من کرد و گفت: خب، بله، خط خط من است. اما امام گفته و من نوشته ام!
این اعتراف مرحوم حاج احمد خمینی را بگذارید کنار آن دو خط پایانی نامه ای که وی به عموی کهنسالش آیت الله پسندیده نوشته است: “… بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من داده‌اند، خائن بدانید….“
برگردیم به اصل مطلب. این بگویم و باب این سخن تلخ بربندم: که اگر استنادات نویسنده ی وزارت اطلاعات در این “مقاله” را که مبتنی بر نامه ی دروغین منتسب به امام است کنار بگذاریم، نشستن خانواده ی متهم در یک پارک نیز محل وقوع جرم تلقی شده است. و یا امضای یک نامه ی جمعی به سید محمد خاتمی. و سر آخر اعلام یازده سال زندان برای مهندس محمد توسلی.
می گویم: از یک جنازه انتظاری نیست. که خودش را وا بدارد و درست بنشیند و درست بیندیشد و درست سخن بگوید و درست بنویسد و از شأن حرفه ای خود و قضاوتی که به او محول شده درست صیانت کند. بل خنده دار این مأموران وزارت اطلاعات و سپاه اند که همچنان اصرار بر استفاده از جنازگی این جنازه ها دارند. غافل از این که تک تک این احکام خنده دار به سینه ی تاریخ سپرده می شود و در فردایی که زیاد هم دور نیست، دنیای عقل با حیرت به ترکیب این جنازه ها و گردانندگان آنها خواهد نگریست و حقوق معوقه ی مظلومان را بر میز مطالبه خواهد نهاد.

دکتر ولايتي در گفت‌وگو با مشرق مطرح کرد: مذاکره بنده با آمریکایی ها دروغ است/ مخالف ورود زودهنگام به موضوع انتخابات هستم/ تحریم‌های زمان جنگ شدیدتر از امروز بود/ اقدامات مرسی درست نبود


بحث شروع فعالیت‌های هسته‌ای از زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبري آغاز شده و تاکنون هم ادامه داشته، منتها در دولت نهم توسعه بیشتری یافت.
گروه سياسي مشرق- دکتر علي‌اکبر ولايتي را همه به عنوان پزشکي آرام، ديپلماتي محافظه‌کار و در عين حال سرسخت و سياستمداري معتدل مي‌شناسند. پاسخ هایش کاملا دیپلماتیک بود و این برای هر خبرنگاری خیلی خوشایند نیست.
مصاحبه با مشرق را پس از ماه‌ها پيگيري، با روي خوش پذيرفت اما نيم‌ساعت بيشتر وقت نداشت گويا مي‌خواست به دعاي عرفه برسد. در بدو ورود به دفتر رياستش در بيمارستان از ما پرسيد «با همين روپوش پزشکي‌ام بنشينم يا کت بپوشم؟» گفتيم ترجيح مي‌دهيم با شخصيت سياسي‌تان به گفت‌وگو بنشينيم.
هنوز فرصت نکرده بود پيام رهبر انقلاب به کنگره حج را بخواند. نسخه چاپي خبر پيام آقا در خروجي مشرق را که خواند، گفت‌وگو را اين گونه آغاز کرديم:
مشرق: شاهد مرحله جدیدی در بیداری اسلامی هستیم که می‌توان آن را انقلاب در انقلاب تعبیر کرد؛ انقلابی که به دنبال اصلاح نقاط ضعف روند آغازین است، چرا که بیداری اسلامی در تونس و مصر و یمن به تعبير مقام معظم رهبری در پيام ايشان به کنگره عظیم حج، سبب برخی “سوءاستفاده‌ها” و “غفلت‌ها” شده که از آن جمله می‌توان به حرکت اخیر محمد مرسی، رئیس‌جمهور مصر در ارسال نامه به شیمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي اشاره کرد؛ شما مرحله دوم بیداری اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سقوط حکومت‌های وابسته به غرب و روی کار آمدن حکومت‌های مردمی در کشورهای اسلامی با ادعای اقدامات در چارچوب ارزش‌های اسلامی، کاملاً قابل پیش‌بینی بود، پس از این اقدام، دولت‌های استعمارگر و سلطه‌جو همچون آمریکا و اسرائیل دو چیز را از دست دادند، نخست؛ آدم‌های گوش‌به‌فرمان حاکم بر برخی کشورهای عربی را از دست دادند و دوم اینکه گروه جدیدی روی کار آمدند که بر خلاف ادعای غرب، به دنبال احیای ارزش‌های اسلامی در کشورهای عربی هستند که اگر این اتفاق بیفتد و حکومت‌ها تابع اسلام و منافع مسلمین شوند دیگر جایی برای آمریکا و اسرائیل به عنوان عناصر سلطه‌جو و فرصت‌طلب در منطقه باقی نمی‌ماند؛ البته ممکن است کشوری با آمریکا، انگلیس و فرانسه رابطه داشته باشد اما رابطه‌ای با حقوق برابر، احترام متقابل و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر؛ در غیر این صورت، نه‌تنها به نفع مسلمانان بلکه به نفع هیچ ملتی نیست که تحت سلطه قرار گیرد. غرب به‌خوبی می‌داند که اگر اجازه دهد که حکومت‌های مردمی با احیای ارزش‌های اسلامی به انقلاب خود ادامه دهند ضربه‌های اساسی و چندجانبه‌ای را می‌خورند که زحمات استعمارگرایانه‌شان را به هدر می‌دهد.
مصر، تونس و ليبي در مقابل مسير انحرافي
مشرق: یعنی معتقديد این “غفلت‌ها” و “سوء استفاده‌ها” برنامه‌ریزی‌شده است؟
با توجه به مطالبی که عنوان کردم انتظار نداریم که غرب ساکت بنشیند و تحت فشار قرار دادن مرسی و اعلام وفاداری وی به کمپ‌دیوید و همچنین درخواست باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمريکا در کنگره برای بخشیده‌شدن یک میلیارد بدهی مصر نشانه‌هایی از این است که آنها ساکت نیستند؛ به عبارت دیگر، این اقدامات به عنوان شمشیر دموکلس بالای سر محمد مرسی است که يا اگر وی حرف‌های ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی بزند بخشیده نمی‌شود و فشارها بر روی مصر بیشتر می‌شود و یا اینکه کشورهای متحد با آمریکا کمک‌های مالی را که به حسنی مبارک می‌کردند قطع می‌کنند؛ اینها نمونه‌هایی از فشارها بر مرسی و حکومت‌های بعد بن‌علی و قذافی است و همه حکومت‌ها نمی‌توانند در برابر این فشارها ایستادگی لازم را داشته باشند.
البته اقدامات مرسی هم درست نبود و برخی از متفکران مصر و بزرگان اخوان‌المسلمین نسبت به تسامح در برابر اسرائیل واکنش نشان دادند. امیدواریم مقاومت ملت مصر، مانع از آن شود که انقلاب‌ها در مصر، تونس و لیبی به مسیر انحرافی کشیده شود.
مشرق: شما به برخی اقدامات اوباما اشاره کردید، پیش‌بینی شما از فضای پس از انتخابات آمریکا چیست؟
به نظر می‌رسد که تا کنون، آراي اوباما جلوتر از رقیب انتخاباتی‌اش است چرا که رقیب او در مناظره‌ها و مصاحبه‌ها رفتارهای ناشیانه‌ای داشته و این نشان می‌دهد که از حداقل ظرفیت لازم برای رقابت با اوباما برخوردار نیست. آمارها هم حاکی از این است که اگر وضع به همین شکل ادامه یابد احتمال پیروزی اوباما بیشتر از رقیبش خواهد بود مگر اينکه حادثه مهمي در حوزه سياسي و تبليغاتي به ضرر اوباما پديد آيد.
مشرق: آیا می‌توان گفت که اگر هر یک از این دو گفتمانی که در آمریکا مطرح است روی کار بیاید در سیاست خارجی ما نتیجه‌ای متفاوت حاصل خواهد شد یا خیر؟
آمریکا، آمریکاست و ما در طی 34 سالی که از انقلاب می‌گذرد انواع رؤسای جمهور آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه را آزموده‌ایم. ما احتیاجی به محبت آنها نداریم و اگر امروز ایران جلوی آمریکا ایستاده به خاطر اقتدار جمهوری اسلامی است و همین اقتدار آنها را مجبور به عقب‌نشینی کرده است.
منطق ما در برابر آمریکا روشن است، آنها می‌گویند ما کار هسته‌ای صلح‌آمیز نکنیم اما این حق ایران است و ما به هیچ وجه زیر بار نمی‌رویم چرا که اگر به فرض هم ما به طور موقت از حق خود صرف‌نظر کنیم آنها بهانه دیگری را مطرح می‌کنند.
آيا موضوع تعليق يا عقب‌نشيني ممکن است پذيرفته شود؟
این، ذهنیت ما نیست چرا که در یک دوره، ایران داوطلبانه و بنا به پیشنهاد غرب، غنی‌سازی را متوقف کرد اما آنها به هیچ یک از وعده‌های خود عمل نکردند و روز به روز جلوتر آمدند، به همین جهت و با همين اتمام حجت، غني‌سازي باز گشت. تجربه تلخی بود اما یک خاصیت بزرگ داشت و آن این بود که برای چندمین بار به خودمان ثابت شد که اگر عقب‌نشینی کنیم آنها دست از ادعاهای خود برنمی‌دارند، ضمن اینکه همه آنهایی که در داخل کشور با حسن نیت خواستار تسامح طرف ایرانی بودند فهمیدند که برخورد آمریکا با ما تغییری نکرد.
مشرق: برخی پیشنهاد سازش در مذاکرات و نرمش در برابر سياست‌های آمریکا را مطرح می‌کنند. آیا می‌توان با این سياست از اين پیچ تاریخی که مقام معظم رهبري از آن یاد کردند عبور کرد؟
آنهایی که این پیشنهاد را می‌دهند راه‌حلی را ارائه نکرده‌اند. سؤال من اینجاست که جمهوری اسلامی تا کجا و تا کی باید با ملایمت برخورد کند؟ چه تضمینی وجود دارد که اگر به عنوان مثال، ایران به بخشی از خواسته‌های غرب پاسخ مثبت دهد آنها به به ادعاها و قول‌های خود وفادار بمانند؟ آیا آنها این اقدام را تفسیر به ضعف و ترس جمهوری اسلامی نمی‌کنند؟
مشرق: با این اوصاف، سرنوشت مذاکرات هيئت مذاکره‌کننده هسته‌اي کشورمان با گروه 1+5 به کجا می‌انجامد؟
سرنوشت مذاکرات، به رفتار و راه و روش طرف مقابل بستگی دارد. ما در مذاکرات تجربه زیادی داریم، ما در مذاکره برابر صدام ایستادیم و اعلام کردیم که حتی یک وجب از مرز خود عقب‌نشینی نمی‌کنیم، ضمن اینکه نیمی از اروندرود هم برای ماست. در واقع، آنها می‌خواستند تمام اروندرود را بگیرند و موضوع اختلاف هم همین بود اما ما بر خواسته خود پاي فشردیم و در نهایت، روزی صدام با ارسال آخرین نامه، همه چیز را پذيرفت.
منشأ فشار داخلي بر مذاکره‌کنندگان هسته‌اي
مشرق: با توجه به سابقه طولانی شما در بحث مذاکره، آن زمان فشارهای زیادی از داخل بر شما بود که مذاکرات هرچه زودتر به نتیجه برسد؛ آیا در حال حاضر هم فشاری از داخل بر تیم مذاکره‌کننده هسته‌اي هست؟
من وسیله اندازه‌گیری ندارم که میزان فشارهای گذشته را با حال مقایسه کنم اما آن زمان، از داخل، من را به سرسختی متهم می‌کردند و حتي بعضي با زبان بی‌زبانی خواستار تسامح در برابر صدام بودند. اکنون هم این فشارها وجود دارد، همان طور که برخی خواستار انعطاف در مذاکرات هستند. ما نمی‌توانیم از بحث هسته‌ای به‌راحتی بگذریم چرا که جزء منافع مهم ملی ماست و با دانش و هزینه‌های فراوان به دست آمده است. چه‌بسا کشورهایی همین هزینه‌ها را می‌کنند اما به فناوری هسته‌ای نمی‌رسند. ما نباید این دستاورد هسته‌ای را دست‌کم بگیریم.
ایران یکی از 20 کشوری است که در دنیا از این فناوری عظیم برخوردار است. مي‌دانيم کشوري که فناوری هسته‌ای دارد ناگزير در نزدیک به 500 رشته علمی که به این فناوری متصل است از پیشرفت‌هاي علمی و فناوری‌هاي پيچيده برخوردار خواهد بود. انرژی هسته‌ای فقط به این معنا نيست که از اورانیوم 3.5 درصد غني‌شده، برق تولید کنیم. به هر حال، نفت و گاز روزی به پایان می‌رسد و آن روز، تنها منبع هسته‌ای برای ما می‌ماند و غرب با علم به این موضوع، می‌خواهد این امکانات را در اختیار داشته باشد تا در زمان مقرر به شرط اطاعت از دستورات، به صورت قطره‌چکانی ما را از این انرژی بهره‌مند کند.
مشرق: برخی بر این باورند که اگر نرمشی از سوی ایران صورت گیرد تحریم‌ها پایان می‌پذیرد و بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم برطرف می‌شود، این القائات تا چه میزان اثرگذار است؟
کسانی که این ادعا را دارند شناختی ازفضای بین‌المللی ندارند چرا که اگر این فضا را می‌شناختند این‌گونه سخن نمي‌گفتند. حرص و طمع غرب تمامی ندارد؛ غرب، سیری‌ناپذیر است و من کشوری را در دنیا نمی‌شناسم که بابت خواسته‌های ناحق قدرت‌های غربی عقب نشسته باشد و آنها به وعده‌شان در دادن امتیازات وعده‌داده‌شده عمل کرده باشند.
مشرق: بنابر ادعای آمریکا، تحریم های فعلی در مقایسه با تحریم‌های زمان جنگ، بسیار سنگین‌تر است و این‌گونه تحریم تاکنون سابقه نداشته؛ ارزیابی شما به عنوان شخصي که از ابتداي انقلاب اسلامي و دوران دفاع مقدس تا امروز مسؤوليت‌هاي مهمي داشته‌ايد، چیست؟
این ادعا به هیچ عنوان درست نیست؛ ما در زمان جنگ، گاهی نفت خود را به صورت تک‌محموله روی آب می‌فروختیم و با ما قرارداد خرید نفت نمی‌بستند و هر وسيله‌اي را که احتمال می‌دادند کاربرد دوگانه داشته باشد به ما نمی‌فروختند و صنعت خودروسازی ما در زمان جنگ، کیفیت و کمیت امروز را نداشت.
تفاوت تحريم‌هاي دوره جنگ و تحريم‌هاي امروز
مشرق: نمونه خاصي از اين قبيل تحريم‌ها به خاطر داريد؟
بله؛ مثلاً زمانی که ما درخواست خرید وانت را از ژاپن کردیم گفتند که ممکن است وانت را برای حمل و نقل افراد و ابزارها در جنگ مورد استفاده قرار دهید و به ما نمی‌فروختند. تحریم‌های مربوط به قطعات یدکی هواپیما پابرجا بود و حتی مواد صنعتي و شیمیایی را با این بهانه که ممکن است ما با آن سلاح شیمیایی درست کنیم به ما نمی‌فروختند. پيش از انقلاب، آلمانی‌ها تعهد کرده بودند کارخانه‌ای در قزوین بسازند که در حال حاضر هم با نام “شیمی‌کشاورز” وجود دارد که مربوط به تولید مواد شیمیایی دفع آفات نباتی بود و باز به بهانه امکان تولید سلاح شیمیایی آن کارخانه را نیمه‌کاره رها کردند اما پس از مدتی، همین آلمانی‌ها سلاح شیمیایی ساخته‌شده، گاز سارین و مشتقات گاز خردل را به صدام فروختند؛ بنابراین مشخص است که تحریم‌ها چقدر سنگین بود.
برخی می‌گویند تحریم‌هاي امروز از آن زمان سنگین‌تر است اما آن زمان، ما علاوه بر تحریم ها جنگ را هم تجربه می کردیم و هر لحظه در هر نقطه‌اي که کسي زندگي مي‌کرد به‌ويژه در نيمه غربي کشور، نگران انفجار یک موشک بودیم، هر لحظه ده‌ها شهید و مجروح داشتیم و بخش قابل توجهی از بودجه را صرف جنگ مي‌کردیم.
مشرق: عده‌اي معتقدند که بحث غنی‌سازی هسته‌ای، جزء دستاوردهای دولت نهم و دهم است؛ آیا شما این حرف را قبول دارید؟
بحث شروع فعالیت‌های هسته‌ای از زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبري آغاز شده و تاکنون هم ادامه داشته، منتها در دولت نهم، توسعه بیشتری یافت. البته اگر بخواهیم از یک شخصیت محوری در جریانات هسته‌ای صحبت کنیم باید از شخص مقام معظم رهبری نام ببریم چرا که اگر تدابیر ایشان نبود فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی، خیلی وقت پیش متوقف می‌شد.
رفع مشکلات موجود اولويت دولت باشد
مشرق: برخی رسانه‌ها به نقل از شما مطالبی را عنوان کردند مبني بر اينکه شما در بحث ورود به ریاست جمهوری يازدهم، روزی سه ساعت فکر می‌کنید و به بررسی اوضاع اجتماعی مشغول هستید که آیا ورود پیدا کنید یا خیر. آیا این موضوع صحت دارد؟
من، نه چنین مصاحبه‌ای کرده‌ام و نه گفته‌ام که روزی سه ساعت فکر می‌کنم. اصلاً چنین چیزی صحت ندارد و لذا اعتنایی نمی‌کنم و اگر همه به توصیه رهبر انقلاب مبنی بر عدم ورود زودهنگام به بحث انتخابات اهتمام کنند حتماً به نفع کشور خواهد بود، چرا که اگر این فضا داغ شود و هر کسی یک حرف موافق یا مخالف بزند، امور جاری کشور، تحت‌الشعاع این امور قرار می‌گیرد و تبدیل به موضوع اول می‌شود در حالی که رفع مشکلات موجود باید اولویت دولتمردان باشد. تا زمان انتخابات خیلی زمان باقی است و نباید با ورود نابهنگام و زودرس، به بحث‌هاي انتخاباتي بپردازيم.
نامزدي در انتخابات از سوي گفتمان وحدت ملي
مشرق: برخی شما را کاندیدای مقبول دولت وحدت ملی معرفی کرده‌اند. آیا تأیید می‌کنید؟
من هم راجع به این موضوع مطالبی را در برخی سایت‌ها خواندم اما نه کسی با من در این رابطه صحبتی داشته و نه من با کسی حرفی زده‌ام. اگر در آینده بخواهم راجع به این موضوع تصمیمی بگیرم در همان آینده هم اظهارنظر خواهم کرد.
مشرق: با توجه به سخنان رهبر انقلاب مبنی بر اینکه برخی از کشتی نظام پیاده شده‌اند، نظر شما درباره حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
کسی که می‌خواهد در مجلس و یا جایگاهی مهم‌تر همچون ریاست جمهوری قرار گیرد باید به اسلام، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی اعتقاد داشته باشد و مهم‌تر از همه به اصل ولایت فقیه معتقد باشد، چرا که ولایت فقیه، ستون فقرات نظام است و نمی‌شود کسی برای ریاست جمهوری اعلام آمادگی کند که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. بنابراین هرکسی تا زمانی که رو در روی نظام قرار نگرفته و مباني و اصول حکومت جمهوري اسلامي را قبول کرده از هر جناح و گروهی که هست می‌تواند در انتخابات شرکت کند.
صحت و سقم خبر مذاکره مستقيم با آمريکا
مشرق: آیا جمهوری اسلامی ایران، تصمیمی بر مذاکره مستقیم با آمریکا دارد؟
تا آنجا که من از تصمیمات نظام اطلاع دارم چنين چيزي صحت ندارد.
مشرق: در برخی خبرهای منتشرشده از سوی رسانه‌های غربی ادعا شده است که شما مذاکرات مستقیمی با طرف آمریکایی داشته‌اید..
از پایه و اساس دروغ است.
مشرق: خبرگزاری رویترز، عکسی از شما در اجلاس سران جنبش عدم تعهد منتشر کرد که شما را در حال صحبت درگوشی با محمد مرسی نشان می‌داد؛ آنجا به مرسی چه می‌گفتید؟
اگر قرار بود علنی شود که درگوشی حرف نمی‌زدیم! چيز خاصي نبود. احوال‌پرسي مي‌کرديم.

بدهکاران بزرگ بانکی برندگان خوش شانس گران شدن دلار


 افرادی که با دلار هزار تومانی وام گرفته اند و اقدام به خرید کرده اند و از بازپرداخت وام خود خودداری کرده اند اکنون حتی با احتساب سود و دیر کرد وام خود، در شرایطی که قیمت دلار به بیش از سه هزار و پانصد تومان رسیده است، عملا یک سوم پول خود را به سیستم بانکی بدهکارند و این به معنای آن است که دو سوم سرمایه سیستم بانکی کشور به جیب این بدهکاران رفته است.
در حالی که مردم عادی به ویژه اقشار پایین تر از متوسط جامعه درگیر مساله نسوان قیمت دلار هستند و با گران شدن تمامی کالاها بخاطر افزایش قیمت دلار به شدت تحت فشار می باشند، بدهکاران بزرگ بانکی که دهها و صدها میلیارد تومان از وجوهات سیستم بانکی را در اختیار داشته و با آن اقدام به خرید کالا، ارز، طلا و یا املاک کرده بودند، سود هنگفتی را از افزایش قیمت دلار بدست آورده اند که به واسطه شیوه غیرمعمول چرخش مبالغ در مجموعه مالی شان، عملاً مشمول حسابرسی های معمول نیز نمی شوند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی «بازتاب»؛ بنابر آمار رسمی شبکه بانکی کشور بیش از صدهزار میلیارد تومان وام به بدهکاران بزرگ بانکی داده است که بخش عمده این مبلغ توسط ده ها تن از سوپربدهکاران در ارقام دهها و صدها میلیارد تومانی دریافت شده است. این ارقام که از سال 1384 تاکنون عمدتا پرداخت شده، توسط دانه درشتهای اقتصادی به ارز، طلا، کالا و ملک که شتاب تورمی بیشتری در بازار ایران دارند، تبدیل شده است، و بسیاری از این افراد نیز از بازپرداخت بدهی های خود به سیستم بانکی خودداری کرده اند.


بنابر اظهار بانک مرکزی مجموع بدهی های معوق سیستم بانکی تا پایان سال گذشته به 60 هزار میلیارد تومان رسیده و این به معنی آن است که افرادی که با دلار هزار تومانی وام گرفته اند و اقدام به خرید کرده اند و از بازپرداخت وام خود خودداری کرده اند اکنون حتی با احتساب سود و دیر کرد وام خود، در شرایطی که قیمت دلار به بیش از سه هزار و پانصد تومان رسیده است، عملا یک سوم پول خود را به سیستم بانکی بدهکارند و این به معنای آن است که دو سوم سرمایه سیستم بانکی کشور به جیب این بدهکاران رفته است.
مروری بر فهرست بدهکاران بزرگ بانکی نشان می دهد که فارق از شرکت های بزرگ بدهکار نظیر ایران خودرو و سایپا، شهرداری و سایر موسسات عمومی، افرادی وجود دارند که ارقام بسیار درشتی را به سیستم بانکی بدهکارند.


به طور مثال نوردپروفیل صفا تنها به بانک ملی ایران مبلغی بالاتر از 1300 میلیارد تومان بدهی دارد در حالی که هیچگونه وثیقه ای بابت این بدهی ندارد و این شرکت معادل یک میلیارد و سیصد میلیون دلار از بانک ملی وام گرفته و بازپس نداده است که اکنون با احتساب دیرکرد و جریمه حتی اگر یک سوم آن مبلغ را بدهد، بدهی اش تسویه می شود و در واقع گروه نوردصفا که متعلق به فردی به نام رستمی صفا بوده، در جریان نوسانات نرخ ارز و بازار دیگر کالاها، بالغ بر دوهزار میلیارد تومان سود کرده است.
جالب آنکه رستمی صفا ابتدا از سوی احمدی نژاد به عنوان یکی از افراد مساله دار اقتصادی مطرح شد اما سپس و با حسنه شدن روابط وی با احمدی نژاد بعنوان صادر کننده نمونه از دست احمدی نژاد جایزه دریافت کرد.

onsdag 24 oktober 2012

انتقال «دهها تن طلای ترکيه» از مسير دوبی به ايران


خبرگزاری رويترز گزارش داده است در ما‌‌ه‌های اخیر دهها تن طلای ترکیه به طور مستقیم یا از طریق دوبی به ایران انتقال پیدا کرده است.
اين گزارش که در روز سه‌شنبه دوم آبان منتشر شده می‌گويد که برای يافتن يکی از شاهرگ‌های حياتی اقتصاد ايران بايستی به فرودگاه بين‌المللی آتاترک ترکيه رفت و مسير پرواز به دوبی را جستجو کرد.
برپایه این گزارش پست‌های اکسپرس، در حال انتقال محموله‌های شمش طلا به ارزش ميليون‌ها دلار در چمدان‌های خود با پروازهای استانبول-دوبی هستند و منابع آگاه به موضوع می‌گويند که مقصد نهايی اين شمش‌های طلا ايران است.
اين گزارش می‌افزايد که در مجموع ارزش اين شمش‌های طلا بسيار هنگفت است. آمار رسمی تجاری ترکيه تخمين می‌زند که در ماه اوت، نزديک به ۲ ميليارد دلار شمش طلا از طرف خريداران ايرانی به دوبی حمل شده است.
رویترز می‌نویسد اين نقل و انتقالات به دولت ايران کمک می‌کند که در برابر تحريم‌های بانکی کشورهای غربی اقتصاد خود را مديريت کند.
تحريم‌های اتحاديه اروپا و آمريکا که بخش بانکی ايران را هدف قرار داده، تهران را از دسترسی به بخش عظيمی از سيستم مالی جهانی محروم کرده است؛ موضوعی که باعث شده ايران در نقل و انتقالات مالی دچار مشکل شود، اما ايران می تواند با پرداخت طلا در ازای کالاهای وارداتی، بازرگانی خارجی خود را ادامه دهد.
يک تاجر در دوبی که در جريان تجارت طلا ميان ترکيه و ايران است به خبرگزاری رويترز گفته است که هر واحد پولی هويتی دارد، اما طلا به معنی «ارزش مادی بدون هويت» است که می‌توان با خود به همه جای دنيا حمل کرد.
اين گزارش می‌افزاید که بازار نهايی طلای حمل شده به ايران معلوم نيست، اما از مقياس عمليات حمل طلا از دوبی و افزايش ناگهانی آن می‌شود حدس زد که دولت ايران پشت اين ماجرا باشد.
ايران هم‌اکنون نفت و گاز به ترکيه می فروشد و با توجه به تحريم‌های آمريکا و اتحاديه اروپا امکان دريافت پول نفت و گاز به دلار و يورو وجود ندارد، به همين خاطر ايران در ازای فروش حامل‌های انرژی به ترکيه، ليره دريافت می‌کند.
اين گزارش می‌گويد که واحد پول ترکيه، ليره، از آنجايی که ارز معتبری در بازارهای جهانی نيست، بهترين راه‌حل خريد طلای ترکيه با ليره دريافتی از فروش نفت و گاز است.
بر اساس گزارش رسمی دولت ترکيه، ايران در ماه مارس که تحريم‌های بانکی عليه ايران شروع به نشان دادن گزندگی خود کرد، ايران به صورت ناگهانی خريد طلا از ترکيه را افزايش داد. به طوری که تنها در ماه ژوئيه ايران به طور مستقیم از ترکيه معادل ۱.۸ ميليارد دلار شمش طلا وارد کرده است.
اما يک ماه بعد، طی ماه اوت يکباره صادرات مستقيم طلای ترکيه به ايران کاهش يافت، در حالی که صادرات طلای اين کشور به امارات متحده عربی اوج گرفت.
ترکيه در کل طی ماه اوت معادل ۲.۳ ميليارد دلار صادرات طلا داشته است که ۲.۱ ميليارد دلار آن شمش طلا بوده است و از اين حجم حدود ۳۶ تن شمش طلا معادل ۱.۹ ميليارد دلار به امارات متحده عربی صادر شده است، در حالی که يک ماه قبل آن، ژوئيه، ترکيه تنها ۷ ميليون دلار صادرات طلا به امارات داشته بود.
از طرفی بر اساس داده‌های مرکز آمار ترکيه، اين کشور که تا ماه آوريل ماهانه از ۱.۲ ميليارد تا ۱.۸ ميليارد دلار طلا به طور مستقیم به ايران صادر کرده بود، در ماه اوت صادرات مستقيم طلا به ايران را به ۱۸۰ ميليون دلار کاهش داد.
يک تاجر طلا در دوبی که نخواست نامی از وی برده شود به خبرگزاری رويترز گفته است که ايران واردات مستقيم طلا از ترکيه را تبديل به واردات غير مستقيم از مسير دوبی کرده است تا موضوع چندان به چشم نیاید.
شماری از تجار، زرگرها و تحليلگران دوبی به اين خبرگزاری گفته‌اند که در ماه اوت، به رغم اوج گرفتن واردات طلا به امارات، هيچ نشانه‌ای از تزريق طلا به بازار دوبی نديده‌اند و به گمان آنها، دهها تن طلای وارداتی از ترکيه به طور مستقیم از دوبی به ايران حمل شده است.
رويترز می‌نويسد که مشخص نيست طلا از دوبی چگونه به ايران بارگيری شده است، اما ميان ايران و امارات تجارت دوجانبه قابل توجهی انجام می‌گيرد که بيشتر اين مبادلات توسط قايق‌های چوبی و کشتی‌هايی که از خليج فارس عبور می‌کنند انجام می‌گيرد، مسيری که از مرز دوبی تا ايران تنها ۱۵۰ کيلومتر طول دارد.
يک تاجر ترک به رويترز گفته است که روی آوردن ايران به واردات غير مستقيم طلا از ترکيه به اين خاطر است که حجم فروش مستقيم طلای ترکيه به ايران در آمارهای دولتی و رسانه‌های بين‌المللی انعکاس می‌يابد، اما در صادرات غير مستقيم، حداقل به روی کاغذ، امارات مسير صادرات طلای ترکيه معرفی می‌شود.
ايران ممکن است به خاطر اجتناب از جلب توجه آمريکا، به واردات غير مستقيم طلای ترکيه مجبور شده است.
هنوز امارات متحده عربی آمار تجارت خارجی خود در ماه اوت را منتشر نکرده است.
يک تاجر محلی در فرودگاه «آتاتورک» به رويترز گفته است که هر پيک پستی در چمدان دستی خود تا ۵۰ کيلوگرم مجاز است شمش طلا از کشور خارج کند.
به گفته وی ماهانه صدها مسافر به نيابت از ايران در حال حمل طلای ترکيه به دوبی هستند. وی می‌گويد که پيک‌های پستی شماره حساب مالياتی دارند و کار آنها کاملا در چارچوب قانون است. به گفته وی، طی ماه سپتامبر و اکتبر هم تعداد زيادی از پيک‌های حمل طلا در چمدان دستی خود به دوبی شمش طلا انتقال داده‌اند.

باج دهی ایران به ترکها: ترکیه از ایران گاز ارزان می‌خواهد


تانر ییلدیز، وزیر انرژی ترکیه، گفته است که هر چند ایران پیشنهاد کرده قیمت صادرات گاز خود به این کشور را کاهش دهد، ترکیه همچنان خواهان ارزان‌تر خریدن گاز ایران است.
وزیر انرژی ترکیه پیش‌بینی کرده که ایران قیمت پیشنهادی گاز خود را باز هم کاهش دهد.
ایران تامین‌کننده بیش از ٢٠ درصد گاز مصرفی ترکیه است و حجم صادرات گاز ایران به ترکیه روزانه به ٣٠ میلیون متر مکعب می‌رسد.
درآمد حاصل از این صادرات برای ایران حدود ٣ میلیارد دلار گزارش شده است.
تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا، که عملا همه صنعت نفت و گاز ایران را هدف قرار داده، عرصه را بر ایران برای حفظ درآمدهای نفتی و گازی تنگ کرده است.
به نظر می‌رسد که ترکیه با توجه به تحت فشار بودن ایران قصد دارد از این فرصت برای خرید ارزان‌تر گاز ایران استفاده کند.

دموکراسی آخوندی: افشاگری تکان دهنده عادل فردوسی پور از مجمع فوتبال شیراز/ نایب رئیس با آرای جعلی رئیس شد؟


 فوتبال ملی – عادل فردوسی پور پرده از اتفاقی تلخ برداشت که نشان می دهد ، هادی آیت اللهی با آرایی انتخاب شده که آرای واقعی نبوده اند.
به گزارش خبرآنلاین ؛ برنامه دوشنبه شب 90 ، تصاویری را پخش کرد که نشان می داد ، جعفر جعفری ، مدیر باشگاه فجر شیراز ، رای ها را در جیبش گذاشته است ، همچنین 3 رای دیگر را به نمایش کشید که مثل نماینده آموزش و پرورش ، مسئول تیم شهر خرامه و دبیر هیات فوتبال ممسنی که آرای شان ، واقعی نبوده و مخدوش بوده اند. کمانه ، رئیس اداره کل تربیت بدنی استان فارس که خودش هم متهم بود همه نوع تلاشی کرده تا مجمع هیات فارس را از حد نصاب بیاندازد ، در این برنامه گفت:« مجمع شکل قانونی نداشت . ما از ابتدا خواستیم تا این مجمع به دلایل مشکلاتی که داشت ، برگزار نشود و هیچ سندی نیست که بیاورید و اثبات کنید ، ما مانع از حضور کسی در مجمع شده باشیم. ما از آقای کفاشیان خواستیم که این مجمع را برگزار نکند اما این کار را نکردند. الان هم ما مدارک تخلفات را به وزارت گزارش دادیم.»
بعد از او ، جعفر جعفری ، مدیر باشگاه فجر که زیر بار فشار بود ، گفت:« من نمی دانم چه اتفاقی برای رای های مخدوش افتاده ولی شاید همان طور که نماینده آموزش و پرورش گفت ، در مجمع حضور نداشت.» او بعد از این خداحافظی کرد تا از زیر فشار اتهام تخلف در انتخابات خارج شود. این درحالی بود که اصلا معلوم نشد ، رایی را که جعفری در جیبش گذاشته ، چه بوده است.
ترابی نماینده آموزش و پرورش در مجمع هیات شیراز روی خط برنامه 90 رفت و تاکید کرد :« من در مجمع رای ندادم و نمی دانم این رایی که در سالن افتاده چه بوده است؟» دقایقی بعد زکی پور ، دبیر هیات فوتبال شیراز درباره این اتفاقات گفت:« ما به رغم فشاری که برای تعلیق شده بود ، 39 نفر را در مجمع داشتیم. ما جای آقای ترابی رای سفید در صندوق انداختیم. این رای ممسنی هم توسط دبیر هیات به صندوق انداخته شده است. »
لحظاتی بعد خسروی ، رئیس هیات فوتبال ممسنی هم روی خط آمد و گفت:«من به هیچ وجه به دبیرم اجازه ندادم که جای من برود رای بدهد . به او نامه ای هم ندادم . من از هیچ کس ترسی ندارم هیچ کس به من نگفت بیا یا نیا . من خودم احساس کردم که اتفاقات خوشایندی نمی افتد. برای همین شرکت نکردم ، هیچ کس حق نداشت از طرف من برود رای بدهد.»
زکی پور ، در ادامه هم همچنان تاکید داشت رای ممسنی قانونی بوده و دبیر ممسنی ، نامه ای به همراه داشته که در مجمع رای بدهد.
بعد از این آب پیما ، مدیر باشگاه آبفای خرامه روی خط آمد و گفت:« من رایی در مجمع ندادم و کسی هم از طرفم به مجمع نرفت اما کسی که از شهر خرامه رای داد ، رئیس هیات فوتبال شهر بوده که برای خودش هم حق رای داشته است. » درحالی که عادل فکر می کرد یکی از آرای مخدوش آن حل شده است ، ناگهان ، زکی پور به اصرار گفت که آنها نماینده باشگاه آبفا را هم در انتخابات داشته اند و از آنها رای گرفته اند. لحظاتی بعد با این گفته ناگهانی دبیر هیات فارس باری دیگر قصه به جریان افتاد . براتی کارشناس حقوقی فوتبال ، روی خط برنامه آمد و تاکید کرد با این تصاویر و هر یک از این آرای مخدوش می توان انتخابات را باطل کرد

هاشمی رفسنجانی(معلم هندسه!!): تضعیف سه ضلع اسلام، امام و مردم در انقلاب اسلامی خیانت به اسلام است


 رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: سه ضلع اسلام، امام(ره) و مردم، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند و حذف یا تضعیف هر یک از این اضلاع، خیانت به اسلام، مردم و مکتب اهل بیت(ع) است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی استان گلستان به سابقه آشنایی خود با مردم خونگرم و مهمان‌نواز گرگان و آق‌قلا قبل از انقلاب اسلامی اشاره و با تأکید به استعداد و توانمندی‌های بالای استان گلستان به لحاظ جغرافیایی، طبیعی و انسانی تصریح کرد: پس از انقلاب مردم استان گلستان با تلاش و مجاهدت خود در تمام صحنه‌ها حضور فعال داشته‌اند و حضور خیل عظیم رزمندگان و ایثارگران این خطه شهیدپرور به همراه آیت‌الله نورمفیدی در جبهه‌های حق علیه باطل سند افتخار استان زرخیز گلستان است.
هاشمی رفسنجانی در ادامه به طرح‌های اقتصادی مهم و بزرگی که می‌بایست در این استان سرسبز و پرآب اجرا می‌شد، اشاره کرد و گفت: یکی از این طرح‌ها، انتقال آب توسط کانال سراسری از آستارا تا استان گلستان و سایر مناطق این استان بود که با کار کارشناسی دقیق قرار بود 3 میلیارد مترمکعب بعد از برداشت نیاز سراسر شمال، دشت‌های کشاورزی گرگان و ترکمن‌صحرا را آبیاری کند و مازاد آن به جنوب البرز منتقل شود که اگر این طرح عملی می‌شد دیگر نیازی به طرح‌های عجیبی چون شیرین کردن آب خزر با هزینه‌های گزاف و انتقال آن به جنوب نبود.
عضو مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش اسلام را اساس و عامل وحدت مردم سراسر کشور اعم از شیعه و سنی خواند و با اشاره به لزوم ارائه الگوی صحیح و رحمانی از اسلام و تفسیری کارآمد از مکتب اهل بیت(ع) تأکید کرد: اگر خدای ناکرده اسلام و مکتب اهل بیت به دلیل عملکرد بد، بی تدبیرها و ناکارآمدی‌ها صدمه ببیند، وحدت ارضی کشور نیز صدمه خواهد دید.
هاشمی رفسنجانی هموطنان اهل سنت کشور را همراه و دلسوز انقلاب و نظام اسلامی خواند و گفت: اقلیت‌ها و اقوام کشور همواره وحدت ارضی و سیاسی را مدنظر داشته و در کنار همه مردم، ایرانی یکپارچه و متحد را خواستارند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امام خمینی(ره) را یکی از نوادر و نوابغ تاریخ معاصر جهان و اسلام خواند و با اشاره به کار بزرگ ایشان در ایجاد نهضت، سرنگونی استبداد و تأسیس نظام جمهوری اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت(ع) تصریح کرد: در مقطعی از دوران مبارزه، امام راحل به جرم تدریس فلسفه در حوزه‌های علمیه مورد اهانت قرار می‌گرفتند که متأسفانه امروز هم عقبه همان تفکر و اندیشه متحجر وجود دارند و آثار سوء خود را در جامعه می‌گذارند.
وی افزود: نظام جمهوری اسلامی سرمایه بزرگ تشیّع و جهان اسلام است که پس از 1400 سال بر مبنای ارزش‌های مکتب اهل بیت شکل گرفته و خداوند با ایجاد این نظام در ایران اسلامی با امکانات فراوان اقتصادی، مادی و فرهنگی و نیز مردمی صبور، وفادار و دلسوز حجت را بر همه ما برای ایجاد الگویی متعالی، اسلامی و الهی تمام کرده است.
هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: سه ضلع اسلام، امام(ره) و مردم، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند و حذف یا تضعیف هر یک از این اضلاع، خیانت به اسلام، مردم و مکتب اهل بیت(ع) است.
عضو مجلس خبرگان رهبری به تأکید همیشگی بنیانگذار جمهوری اسلامی بر حضور مردم در همه عرصه‌ها به خصوص تصمیمات سرنوشت‌ساز کشور اشاره کرد و گفت: جنایت بزرگی مرتکب می‌شوند کسانی که می‌خواهند افکار و آرمان‌های امام راحل عظیم‌الشأن را مطرود و مردم و رأیشان را تزئینی و از صحنه خارج کنند.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به درخواست‌های مکرر حاضران برای حضور بیشتر و مؤثر ایشان در عرصه سیاسی کشور و حل مشکلات تأکید کرد: انقلاب اسلامی ایران مدیون خون مجاهدانی است که همه هستی و وجود خود را صرف اعتلای آن کرده‌اند و من و امثال من سربازان کوچکی از خیل سربازان بی‌شمار انقلاب بوده و خواهیم بود و من از هرگونه کمکی در صورت وجود گوش شنوا، برای رفع مشکلات دریغ نکرده و نخواهم کرد.
در ابتدای این دیدار آقای علی اصغری دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی استان گلستان با ارائه گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌های این تشکل قبل و بعد از انقلاب اسلامی، به حضور اعضای این اتحادیه در تمام صحنه‌های حساس کشور اشاره کرد و گفت: اتحادیه انجمن‌های اسلامی همواره در خط امام(ره) و پیرو مقام عظمای ولایت هستند و البته نگرانی و دغدغه‌های خود پیرامون برخی عملکردها، بی‌تدبیری‌ها و کنار گذاشته شدن دلسوزان انقلاب را هم ابراز می‌دارند.
همچنین در ادامه آقایان محمدرضا ایزد، دبیر سابق اتحادیه، میراحمدی پیشکسوت و فعال سیاسی و فرهنگی استان، سیدسبحان حسینی نماینده اسبق گرگان و آق‌قلا و نیز بهورد از فعالین اهل تسنن استان گلستان دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل منطقه‌ای، دینی، فرهنگی و اقتصادی کشور را بیان و خواستار حضور فعال‌تر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در عرصه سیاسی و عمومی کشور برای گره‌گشایی از معضلات و مشکلات شدند.

تعیین محدودیت سنی و شرایط جدید برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران


 طرح مجلس محدودیت و شرطهای جدیدی را برای داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری پیش بینی می کند
مجلس ایران برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری محدودیت و شرایط جدیدی را تعیین می کند.
خانه ملت – سایت خبری مجلس – اظهارات امیر خجسته، نماینده مجلس و رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور درباره تصویب بخش هایی از طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات ریاست جمهوری در این کمیسیون را گزارش کرده که براساس آن، “حداقل سن نامزدها ۴۰ سال و حداکثر ۷۵ سال خواهد بود.”
رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور افزود که این مواد از طرح اصلاح قانون انتخابات در جلسه ای با حضور اعضای کمیسیون و رئیس و نایب رئیس مجلس تصویب شد.
طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری برای بررسی به این شورا ارجاع شده بود و به گفته آقای خجسته، براساس این طرح، یازده ماده از نود و چهار ماده قانون انتخابات ریاست جمهوری تغییر یافته است.
در طرح اصلاح قانون انتخابات، برای کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری شرط سنی و تحصیلی تعیین شده است. علاوه بر تعیین حداقل و حداکثر سن برای نامزدهای این انتخابات، آنان باید حداقل دارای مدرک فوق لیسانس دانشگاهی “یا معادل حوزوی” آن باشند. جمهوری اسلامی برای مدارج تحصیلی در حوزه های دینی، معادل هایی از جمله لیسانس، فوق لیسانس و دکترا تعیین کرده است.
کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور همچنین تغییراتی را در شرایط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری تصویب کرده است.
در حال حاضر، ماده ۳۵ قانون انتخابات ریاست جمهوری مقرر می دارد که انتخاب شوندگان هنگام ثبت نام باید “از رجال مذهبی، سیاسی، ایرانی الاصل، دارای تابعیت جمهوری اسلامی ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی و مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور” باشند.
در طرح اصلاح قانون انتخابات، برای تشخیص برخی از این خصوصیات، مانند “رجل مذهبی و سیاسی بودن” تمهیداتی پیش بینی شده است. براساس این طرح احراز رجل مذهبی بودن مستلزم کسب تاییدیه ۲۵ نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری و حصول شرط رجل سیاسی بودن مستلزم کسب تاییدیه ۱۰۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است.
همچنین، در مورد تشخیص “مدیر و مدبر” بودن، طرح اصلاح قانون انتخابات مقرر می دارد که کاندیدای قابل قبول یا باید سابقه ۸ سال نمایندگی مجلس را داشته باشد یا در سمت های وزارت، معاونت رئیس جمهوری با سمت های همتراز اجرایی مانند فرماندهی نیروهای مسلح خدمت کرده باشد “به شرطی که ۱۰۰ تن از مقامات موضوع ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری، مدیر و مدبر بودن فرد را تایید کرده باشند.”
هاشمی رفسنجانی
اولین خبر در مورد تعیین شرط سنی با انتشار شایعه نامزدی هاشمی رفسنجانی همزمان بود
طبق ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشوری، سمتهای ذیل مدیریت سیاسی محسوب شده و به عنوان مقام شناخته می‌شوند: رؤسای سه قوه ، معاون اول رئیس جمهور، نواب رئیس مجلس شورای اسلامی و اعضای شورای نگهبان، وزرا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و معاونین رئیس جمهور، استانداران و سفرا، معاونین وزرا و نخست وزیران دوران انقلاب اسلامی. براساس این قانون، تعیین سایر پست‌های همتراز به عهده هیئت وزیران بوده و تعیین همترازی پست‌های کارکنان اداری مجلس به عهده رئیس مجلس است.
امیر خجسته گفته است که کمیسیون شوراها و امور داخلی با تاکید بر “حفظ جایگاه قوه مجریه در مقام اجرا و شورای نگهبان در مقام نظارت بر انتخابات” وزارت کشور را به عنوان مجری انتخابات تعیین کرده و هیات اجرایی، متشکل از ۱۱ تن از معتمدین ملی عضو هیات اجرایی مرکزی خواهند بود.
این هیات کار خود را سه ماه قبل از انتخابات آغاز می کند و برای تشکیل آن، ۳۰ نفر از “شخصیت های مذهبی، سیاسی و ملی” به دعوت وزیر کشور و یا تایید دادستان کل، تعیین می شوند که از میان خود ۷ نفر را به عنوان اعضای اصلی و ۴ نفر را به عنوان اعضای علی البدل انتخاب می کنند تا “در کنار وزرای کشور و اطلاعات و همچنین دادستان کل و نایب رئیس مجلس” هیات یازده نفره را تشکیل دهند.
کاهش بیشتر اختیارات نهادهای انتخابی؟
طرح اصلاح قانون انتخابات پس از تصویب کمیسیون شوراها و امور کشور، باید در صحن علنی به رای گذاشته شود و در صورت تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان، جنبه قانونی خواهد یافت. انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری برای خرداد ماه سال آینده برنامه ریزی شده و مشخص نیست که آیا قانون جدید تا قبل از به جریان اقتادن برنامه انتخابات اجرایی خواهد شد یا نه.
طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته و زمانی خبرساز شد که یکی از نمایندگان مجلس از تعیین شرط حداکثر سن داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری خبر داد.
آیت الله خامنه ای و رئیسان جمهوری او
طرح نمایندگان باعث افزایش نگرانی در مورد تضعیف بیشتر اختیارات نهادهای انتخابی شده است
اظهارات این نماینده مجلس یک روز پس از آن انتشار یافت که روزنامه آرمان روابط عمومی نوشت که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری پیشین و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که بیش از ۷۵ سال سن دارد، از قصد خود برای نامزدی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری سخن گفته است. اگرچه این خبر از سوی آقای رفسنجانی تایید نشد، اما برخی از ناظران تعیین شرط سنی برای نامزدهای انتخاباتی را واکنشی نسبت به تصمیم احتمالی او برای ورود به مبارزات انتخاباتی دانستند.
خبر تصویب بخش هایی از طرح اصلاح قانون انتخابات به خصوص نحوه تعیین مقدماتی صلاحیت نامزدها می تواند باعث تشدید نگرانی در مورد تحولاتی شود که به گفته برخی صاحبنظران، در سال های اخیر در ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی بروز کرده است.
به گفته آنان، در جریان این تحولات، نقش نهادهای انتخابی مردم در جمهوری اسلامی به تدریج تنزل یافته و با ادامه این روند، موضوعیت خود به عنوان وسیله اعمال حاکمیت ملی را کاملا از دست خواهد داد.
در نظام جمهوری اسلامی، نقش نهادهای انتخابی همواره تحت الشعاع اختیارات وسیع سایر نهادها به خصوص ولایت مطلقه فقیه قرار داشته و به گفته منتقدان، برای محدود کردن ظرفیت مردم برای اعمال حاکمیت، تمهیدات قانونی خاصی هم منظور شده است. از جمله این تمهیدات می توان به لزوم کسب تاییدیه شورای نگهبان برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، و اختیارات این شورا برای ابطال نتیجه انتخابات اشاره کرد.
شورای نگهبان از شش فقیه منصوب از سوی رهبر جمهوری اسلامی و شش حقوقدان تشکیل یافته که به پیشنهاد رئیس قوه قضاییه، که خود منصوب رهبر است، با رای نمایندگان مجلس انتخاب می شوند.
سال گذشته، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنانی امکان تغییر نظام سیاسی ایران “از ریاستی به پارلمانی” را مطرح کرد در حالیکه اختلاف او با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، بر سر برخی انتصابات در قوه مجریه باعث موضعگیری برخی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی علیه آقای احمدی نژاد شده بود.
در آن زمان، این نظر مطرح شد که اگرچه در نظام حکومتی ایران، اختیارات رئیس جمهوری تحت الشعاع اختیارات رهبر قرار دارد، اما این احتمال نیز وجود دارد که رئیس جمهور با اتکای به آرای مردم بتواند از خود نوعی استقلال رای هم نشان دهد. به گفته منتقدان، با توجه به احتمال تشتت نظر و آسان تر بودن اعمال نفوذ بر نمایندگان مجلس، تغییر نظام ریاستی به پارلمانی می تواند کاهش حتی بیشتر استقلال قوه مجریه را به دنبال آورد.
منتقدان طرح جدید مجلس هم با اشاره به تحولات سال های اخیر، طرح جدید مجلس را باعث نگرانی در مورد حقوق مردم در جمهوری اسلامی دانسته اند. آنان به عنوان دلیل این نظر، تاکید مقامات مختلف، از جمله در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، بر لزوم اطاعت محض از رهبری، و نظر برخی شخصیت های سیاسی و مذهبی در مورد بی نیاز بودن نظام ولایت فقیه از رای مردم را یادآور شده اند.
به گفته آنان، لزوم کسب تاییدیه از مجلس خبرگان و مجلس شورا، باعث می شود تا نامزدهای غیر وابسته به جناح های قدرتمند حتی قبل از اظهار نظر شورای نگهبان هم از حق ورود به مبارزات انتخابات ریاست جمهوری محروم شوند.
این گروه از ناظران با اشاره به حرکت هایی که اخیرا علیه نظام های استبدادی روی داده است، در مورد پی آمدهای پیش بینی نشده تمرکز بیشتر قدرت در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران هشدار داده اند.

آغاز و پایان اختلافات رهبر و رئیس جمهوری اسلامی کجاست؟


 بعد از سپاه پاسداران و صدا و سیما و مجلس شورای اسلامی حالا نوبت به قوه قضائیه رسیده است. نوک پیکان انتقادات محمود احمدی‌نژاد این بار رأس قوه قضائیه را نشانه گرفت. اختلافات به کجا خواهد انجامید؟
«آیامی‌‌‏توان هم مدعی ولایتمداری بود هم اختلافات را رسانه‌ای کرد؟» این عنوان بیانیه بسیج دانشجویی هشت دانشگاه در تهران است که در واکنش به آخرین نامه محمود احمدی‌نژاد خطاب به رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی منتشر شده است.
بیانیه بسیج دانشجویی در اصل انتشار علنی نامه احمدی‌نژاد در پاسخ به نامه محرمانه رئیس قوه قضائیه را زیر سوال برده و این همان موضوعی است که تعداد زیادی از اصول‌گرایان را خشمگین کرده است.
نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صریحا گفته که احمدی‌نژاد “به نحو خیره‌کننده و اعجاب‌انگیزی” تغییر کرده است. علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز با گفتن «گردنکشی مقابل رهبری عزت نیست» نسبت به نامه احمدی‌نژاد واکنش نشان داده است.
امیر محبیان، مدیر مسئول روزنامه “رسالت”، نیز گفته که «احمدی‌نژاد خواسته با انتشار این نامه برادر یکی از رقبای اصلی خود را کیش دهد». اشاره او به احتمال نامزدی علی لاریجانی، برادر رئیس قوه قضائیه، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ است.
او در گفت‌وگو با روزنامه “اعتماد” همچنین گفته است: «احمدی‌نژاد بازی بزرگ و ادامه‌داری را آغاز کرده است. بر این باورم او در پی مدیریت افکار عمومی از طریق خبرسازی و سوژه‌آفرینی است؛ روشی که در آن تخصص غریزی دارد. فکر می‌‌کنم بازی احمدی‌‌نژاد اگر در گام‌های اولیه خود موفق شود و تحت کنترل قرار نگیرد، قرار است افراد شناخته‌شده زیادی را به مرور در بر بگیرد».
علی مطهری، نماینده منتقد احمدی‌نژاد در مجلس، بازدید از زندان‌های ایران را حتی به صورت سرزده حق رئیس جمهوری اسلامی دانسته است. وی در عین حال اظهار داشته که «چون این امر با موضوع آقای جوانفکر گره خورده است، برخی آن را سیاسی می‌‌بینند، در حالی که ما نباید نیت‌خوانی کنیم».
اشاره مطهری به زندانی‌شدن علی اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی احمدی‌نژاد، به اتهام “توهین به رهبری” است.
این نماینده مجلس ادامه داده است: «نفس این کار برای یک رئیس جمهور امر پسندیده‌‌ای است و امیدوارم که ایشان از همه زندانیان اوین دیدن کنند، نه یک فرد خاص».
اختلافات از کجا علنی شد؟
علی مزروعی می‌گوید تاریخ مصرف احمدی‌نژاد تمام شده و او تنها به دنبال جلب افکار عمومی است علی مزروعی می‌گوید تاریخ مصرف احمدی‌نژاد تمام شده و او تنها به دنبال جلب افکار عمومی است
خانه‌نشینی ۱۰ روزه محمود احمدی‌نژاد در اعتراض به ابقای وزیر اطلاعاتی که او برکنارش کرده بود؛ بهار ۱۳۹۰. این اولین مخالفت علنی محمود احمدی‌نژاد در برابر تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای بود.
پس از آن انتقادات او از نهادهای تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی شروع شد؛ او از سپاه پاسداران به خاطر “دخالت در مسائل سیاسی”، و همچنین از عملکرد صدا و سیما انتقاد کرد. رئیس جمهوری اسلامی همچنین زمانی که (سپتامبر ۲۰۱۲) برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در واشنگتن بود، موضوع اعلام آمادگی برای مذاکره مستقیم با آمریکا را پیش کشید.
علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس ششم، معتقد است که قبل از مسئله وزیر اطلاعات نیز اختلاف بین احمدی‌نژاد و خامنه‌ای بر سر پست رحیم مشایی وجود داشت، اما خیلی علنی نبود.
این فعال سیاسی اختلافات رئیس و رهبر جمهوری اسلامی را بیش از آنکه اختلاف دو فرد بداند، ناشی از ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌داند. به اعتقاد او، حتی مسئله تعیین وزیر اطلاعات که آغاز اختلافات احمدی‌نژاد و خامنه‌ای بود، نیز ناشی از “اشکالات قانون اساسی” است و اینکه محدوده اختیارات رهبر جمهوری اسلامی در این قانون مشخص نشده است.
احمدی‌نژاد به دنبال چیست؟
پایگاه اینترنتی “مشرق” بعد از انتشار نامه احمدی‌نژاد به رئیس قوه قضائیه و انتقادات تندی که در این نامه از قوه قضائیه مطرح شده بود، بخشی از نخستین مصاحبه مطبوعاتی احمدی‌نژاد بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را منتشر کرد.
احمدی‌نژاد در این مصاحبه در پاسخ به خبرنگاری که از وی درباره پرونده اکبر گنجی سوال کرده بود، گفت: «بهترین ژست دیپلماتیک، پایبندی به قانون است. در کشور ما دموکراسی واقعی حاکم است و قوا از هم تفکیک شده‌اند، دخالت قوه مجریه در کار قوه قضائیه کاری غیردمکراتیک و دیکتاتوری محسوب می‌‌شود».
همین فرد امروز علنا قوه قضا‌ئیه و عملکرد آن را زیر سوال برده و “نظارت بر اجرای عدالت توسط قوه قضائیه” را وظیفه قانونی رئیس جمهوری دانسته است. هدف احمدی‌نژاد از این انتقادات آشکار چیست؟
علی مزروعی، نماینده مجلس ششم، معتقد است که “تاریخ مصرف” محمود احمدی‌نژاد به سر رسیده و وی می‌داند که با اتمام دوره ریاست جمهوری‌اش از عرصه سیاسی کنار می‌رود؛ به همین دلیل قصد دارد در این ماه‌های آخر دست‌کم در میان افکار عمومی برای خود وجهه‌ای دست و پا کند.
موسوی خوئینی نیز همین نظر را دارد: «احمدی‌نژاد نگران آن است که بعد از اتمام دوره‌ی ریاست جمهوری با او و نزدیکانش برخورد تندی صورت گیرد. الان که هنوز دوره ایشان تمام نشده یکی از نزدیکان ایشان به زندان رفته است. بنابراین سعی می‌کند افکارعمومی را مورد خطاب قرار دهد و برای افزایش پشتوانه خود در این چند ماه مانده به اتمام دوره‌، از آن‌ها یارگیری کند».
خامنه‌ای تا کجا صبر خواهد کرد؟
اعتراضات و انتقادات احمدی‌نژاد نسبت به جناح نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، شیب تندی گرفته است. تا کنون علی خامنه‌ای تنها در چند مورد و با اظهاراتی بیشتر پندگونه و کلی، از “مسئولان نظام” خواسته تا وحدت خود را حفظ کنند. اما این روند تا کجا ادامه خواهد داشت؟
علی اکبر موسوی خوئینی معتقد است اگر آیت‌الله خامنه‌ای چراغ سبز نشان دهد، امکان طرح عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی زیاد است و درست به همین دلیل خامنه‌ای این چراغ سبز را نشان نمی‌دهد؛ چرا که این کار برای رهبر جمهوری اسلامی هزینه زیادی خواهد داشت و شکستی بزرگ در افکار عمومی برای او خواهد بود.
موسوی خوئینی در عین حال تصریح می‌کند که این “تحمل” تا جایی ادامه خواهد داشت که انتقادات احمدی‌نژاد شخص رهبر جمهوری اسلامی را هدف قرار ندهند. در آن صورت وضعیت متفاوت خواهد شد و ممکن است خامنه‌ای منتظر پایان‌گرفتن دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نماند و برخورد شدیدتری با وی کند.
به اعتقاد علی مزروعی، «آقای خامنه‌ای الان سیاستش این است که احمدی‌نژاد را تحمل کند تا دوره‌اش تمام شود و به نظر من ایشان چون هزینه سنگینی را بابت روی کارآمدن احمدی‌نژاد داده، سیاستش بر این است که بتواند این دوران را بگذراند».
خرداد ماه ۱۳۹۲، یعنی هفت ماه دیگر، انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار خواهد شد. باید دید آیا “صبر” رهبر جمهوری اسلامی در برابر انتقادات تند و تیز محمود احمدی‌نژاد تا آن زمان ادامه خواهد داشت؟

سایت «شبکه ایران» به نقل از ابراهیم فیاض: انتقاد از احمدی‌نژاد انتقاد از مدیریت رهبر است


 ابراهیم فیاض یکی از حامیان محمود احمدی‌نژاد گفته که انتقاد از عملکرد رئیس دولت دهم در واقع انتقاد از مدیریت علی خامنه‌ای و زیر سئوال بردن تصمیمات رهبر جمهوری اسلامی است.
آقای فیاض این مطلب را روز چهارشنبه (دوم آبان) در گفتگو با سایت «شبکه ایران» وابسته به موسسه ایران بیان کرده است.
وی گفته است کسانی که احمدی‌نژاد را مسئول مشکلات اقتصادی کشور معرفی می‌کنند «در واقع مدیریت رهبری را دارند زیر سوال می‌برند. چطور می‌شود آقا حواسش نباشد؟»
فیاض افزوده برخی از این منتقدان نیز بر این باورند که علی خامنه‌ای تمام مشکلات کنونی را می‌بیند٬ اما سکوت اختیار کرده است.
آقای خامنه‌ای یکی از مهم‌ترین حامیان احمدی‌نژاد در هفت سال گذشته محسوب می‌شود که در بسیاری از موارد از اقدامات و تصمیمات جنجالی دولت‌های نهم و دهم به صراحت حمایت کرده است.
با افزایش فشار‌های اقتصادی بر اثر تحریم‌های بین‌المللی بر مردم ایران٬ حامیان علی خامنه‌ای از احمدی‌نژاد به عنوان مهم‌ترین عامل نابسامانی‌های اقتصادی یاد می‌کنند.
آن‌ها تلاش می‌کنند در گام نخست مسئولیت خامنه‌ای در تشدید فشار‌های اقتصادی بر مردم که ناشی از پافشاری وی بر ادامه برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است را انکار کنند.
این دسته از محافظه‌کاران در گام دوم٬ مشکلات اقتصادی کنونی ناشی از تحریم‌ها را انکار کرده و ناکارآمدی دولت احمدی‌نژاد را مهم‌ترین عامل این نابسامانی‌ها معرفی می‌کنند.
محافظه‌کاران حامی رهبر جمهوری اسلامی در سومین گام خود که در هفته‌های اخیر شدت گرفته٬ تلاش می‌کنند راه خود را از احمدی‌نژاد جدا کرده و هرگونه نسبت خود با وی را انکار کنند.
این در حالی است که خامنه‌ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ در سخنرانی بی‌سابقه‌ای گفت نظر احمدی‌نژاد را بیش از نظر دیگر مقام‌ها در جمهوری اسلامی به نظر خود نزدیک‌ می‌داند.