torsdag 15 december 2011

شرکت در انتخابات حکومت اعدام، ممنوع

بی شک ، همه شما به کرات اخبار جنایات و نسل کشی حکومت آخوندی را از رسانه های داخلی و خارجی شنیده اید . تیترهایی  چون:" دلارا دارابی اولین نوجوان اعدامی سال 88" ، "چهار کودک بلوچ محکوم به اعدام"، " علی جعفری دومین اعدامی زیر 18 سال در سال 88"،" اعدام چهار زنداني از جمله يك زن در شيراز". فجایعی که هر روز در شرف وقوع است و مردم ایران را به فغان آورده است. گفته میشود که بسیاری از این نوجوانان، ناآگاه و بی اطلاع از حقوق ناچیز قضایی خود درجمهوری اسلامی، و یا زیر شکنجه و به خاطر وعده های مالی، به "جرائمی" اعتراف کرده اند که در مورد میزان دخالت آنها تردیدهای جدی وجود دارد. با این وجود برای اجرای عدالت" اسلامی، این اعترافات مبنای صدور احکام مرگشان شده است.

تصورکنید جوانان ایرانی را ، که به دلایل مختلف  سیاسی ،اجتماعی ، عاطفی ویا حتی روانی مرتکب خطایی شده اند، به خاطر هیچ و پوچ تحت عنوان "لطمه به موازین اسلام" و عدم رعایت "عفت عمومی" به اسارت جمهوری اسلامی در آمده اند و در چنگال عدالت اسلامی منتظرند! ودر هراس ، زیر خطر چوبه دار و تحت شکنجه جسمی و روحی، یک روز "عدالت" را با قتل فجیع آنها، به اجرا درمی آورند. 
این سرنوشت اغلب جوانانی است که در ایران اعدام شده اند. و میتواند سرنوشت صدها نوجوان دیگر در انتظار و در خطر اعدام باشد. مراجع بین المللی اعلام کرده اند که ایران در بین کشورهای مرتجع از نظر تعداد اعدام کودکان و نوجوانان، رتبه اول را احراز کرده است.

اعدام ، بخشی از تاریخ خونبار حاکمیت سی ساله حکومت آخوندی است. دراین جنایات همه جناحها، اصلاح طلب و اصولگرا، مجاهدین انقلاب اسلامی و خط امامی ها، حزب جمهوری اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و بیت امام و سپاه و انجمن اسلامی و بسیج و منکرات و آخوند های "کثیف" و "تمیز"، همه و همه، شریک اند. اعدام هم در کارنامه خلخالی و لاجوری و خمینی است هم کارنامه میرحسین موسوی و رضایی و کروبی و احمدی نژاد و خامنه ای!

ممنوعیت اعدام  خواست قلبی همه مردم ایران، همه پدران و مادران، خواست پیر و جوان در ایران است. امروز بخشی از "ناراضیان" در میان صف ارتجاع اسلامی، امثال کروبی و موسوی، بر این خواست قلبی مردم، سرمایه گذاری کرده اند. اما بدانید که "اعتراض" اینها علیه اعدام کودکان و جوانان ، کمترین رگه ای از دوستی شان با مردم ندارد. اینها در گرماگرم هیچ کشتاری برای جلوگیری از آن هرگز هیچ اقدام جدی نکرده اند.
 اینها "پاره تن" خود رژیم و سیستم قضایی شان اند. مخالف قوانین جزای اسلامی، "جرائمی" که محکومیت اعدام دارد، نیستند!
 همیشه مصلحت نظامشان بر زندگی کودکان و نوجوانان بی گناهی که سرهایشان بالای دار رفته، و امروز در انتظار مرگ اند، ارجعیت داشته و دارد. نباید "نق زدنهای" امروزشان در جنگ داخلی شان و برای سوار شدن بر اعتراضات برحق مردم علیه اعدام، را جدی گرفت. مردم اینها را روزهایی که قدرت داشتند و در پستهای مختلف به آخوندها سرویس می دادند ،هنوز از یاد نبرده اند.
رژیم با هر چوبه داری که بالا میبرد، با هر حکم اعدام و قصاص و سنگساری که صادر میکند، تنها و تنها به عمق اقیانوس عظیم نفرت و انزجار مردم ،از عدالت و نظام کثیفشان می افزاید. جامعه ایران تشنه لغو هرگونه حکم اعدامی است. مشت های گره کرده مردم، بغض و خشم فروخفته شان برای احقاق حقوق پایمال شده همه جوانانی که قربانی ماشین کشتار اسلامی در ایران شده اند، نوید روزهای خلاصی از جهنم جمهوری اسلامی را میدهد. باید برای خلاصی از این اقیانوس جنایت، بپاخاست.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar