torsdag 15 december 2011

نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است

با مروری بر تاریخ سیاه و پر از جنایت جمهوری اسلامی مقولاتی همچون تبعیض، اعدام، شکنجه، زندان، تجاوزو سنگسار برایمان تداعی میشود. در مقابل، مبارزه و سازش ناپذیری مردم دربرابر حکومت و رشد شعله های انقلاب علیه حکومت را می بینیم که ناتوانی در سرکوب و تمکین مردم به معضلی برای رژیم تبدیل شده است.
رهبر جمهوری اسلامی صدای اعتراض مردم را شنیده و به هراس افتاده، این ترس و هراس از سرنگونی را در سخنانش میتوان دید. وی همواره به نزدیکتر شدن روحانیون و نیروهایش به رژیم و یکپارچه شدن انها علیه مردم معترض تاکید می کند. در سفر اخیر خود به قم، مخالفان سیاسی و مردم معترض به نتیجه انتخابات را میکروب می نامد و ادعا میکند که حکومت اکنون در برابر این میکروب‌ها واکسینه شده است. همواره نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه را می ستاید، آنها را خطاب قرار میدهد و فرمان میدهد که در سرکوب اعتراضات مردم کوتاهی نکنید.
حال این میکروبها همان اساتید دانشگاهها، معلمان، دانشجویان، کارگران و مردم مبارز ایران میباشند که اکثریت جمعیت ایران را شامل میشوند و برای احیای حقوق خود مبارزه می کنند.
پس از انتخابات سال گذشته این مبارزات به اوج خود رسید و به درگیریهای خیابانی منجر گردید. رژیم همواره تلاش کرده این اعتراضات میلیونی مردم را تحت کنترل خود در آورد،  کاندیداهای به حاشیه رفته ریاست جمهوری که از وابستگان حکومت می باشند را به عنوان رهبران مردم معترض (رهبران جنبش سبز) معرفی می شوند و بیانیه ها و سخنرانیهای آنها تلاش در هدایت این جریان سرنگونی طلب به سمت آرامش، صلح با رژیم و عملکرد به قانون اساسی و در نهایت حفظ رژیم می کند.
این حکومت جنایتکار همواره ادعا میکند که از حمایت میلیونی مردم برخوردار است. حکومتی که حمایت میلیونی دارد نه اعدام نیاز دارد نه سرکوب. این حکومت متکی به مردم نیست  بلکه متکی به اسلحه است حکومتی که با سرکوب، شکنجه، اعدام و وحشیگری سعی میکند عمر خود را طولانی تر کند. مردم را از حقوق اولیه انسانی محروم کرده و مورد تبعیض قرار میدهد. تبعیض را می توان اینطور تعریف کرد قوانین، سیاست و یا مجموعه برخوردهایی که حکومت، حزب ،گروه یا ملیتی بر علیه گروههای نژادی دیگر، جنس مخالف، غیره حزبیها... اعمال میکند و انها را از حقوقشان محروم میکنند. تبعیض در ایران علیه اقلیتهای قومی و مذهبی، زنان، دانشجویان و... اعمال می شود.
اقوام ایرانی خواستار به رسمیت شناختن زبان، فرهنگ و مشارکت در قدرت سیاسی کشور و تخصیص منابع مالی و بهبود وضع اقتصادی مناطق به حاشیه رانده شده خود می باشند. اقلیتهای مذهبی از حق تبلیغات و گاهی مراسم مذهبی محروم هستند. انها نمی توانند پستهای مهم کشوری داشته باشند. رهبران آنها دستگیر و سرکوب می شوند. همچنین تبعیض علیه زنان و پس راندن آنها از جامعه ای که در ان مردسالاری حکمفرماست. ستاره دار کردن دانشجویان و اخراج آنها، برکناری استادان ناهمسو با رژیم از جمله تبعیضاتی است که از همان اوایل عمر رژیم اعمال شد.
یکی دیگر از جنایات این رژیم ضد انسانی که از همان روزهای اول عمرش با خود به ارمغان اورد کشتار و اعدام میباشد. رژیم اعدام را راحت ترین گزینه بویژه برای از میان برداشتن مخالفانش برگزید. اعدامها در سطوح سنی مختلف و حتی کودکان به اجرا در آمده که امروزه با پیشرفت تکنولژی و ارتباطات به راحتی اخبار مربوط به اعدامها در سطح جهان منتشر میشود و چهره واقعی جمهوری اسلامی بیشتر برای جهانیان نمایان میشود. اعدامها هم به صورت مستقیم در زندان ها و گاهی به صورت قتلهای مشکوک در جامعه اجرا شده. قتلهای زنجیرهای نمونه بارز ان می باشد.
 
همچنین در تاریخ 10 دسامبر 1984 سازمان ملل متحد پیمان منع شکنجه را تصویب کرد. جمهوری اسلامی از امضا کنندگان این پیمان نیست و شکنجه به بدترین شکل ممکن در زندانهای ایران اجرا میشود. یکی از بدترین نمونه های شکنجه سنگسار میباشد بدین ترتیب که محکوم در پارچه سفیدی پوشیده میشود و در زمین دفن می گردد. به او سنگ هایی پرتاب میگردد تا بتدریج کشته شود. اندازه سنگها نباید آنقدر کوچک باشد که نکشد ونه انقدر بزرگ که محکوم سریع کشته شود. لازم به ذکر است در طول سالهای گذشته حداقل 150 نفر توسط جمهوری اسلامی سنگسار شده اند.
همچنین تجاوز به دختران و پسران در زندانهای جمهوری اسلامی روشی است که بیش از سی سال برای شکستن روحیه و به زانو دراوردن مخالفان به کار گرفته شده است. این عمل زشت به مرور با بالا رفتن فساد در جمهوری اسلامی شدت گرفته و همینطور که از شواهد و مدارک پیداست پس از درگیریهای سال گذشته به اوج خود رسید. در زندانها به طور وحشیانه به جوانان تجاوز شد بنحویکه برخی دچار افسردگی و مشکلات روحی و جسمی شدند.
در برخی موارد جنبه شرعی به آن داده اند مثل تجاوز به دختر باکره ای که قرار است روز بعد اعدام شود با این توجیه که دختر اگر باکره است به بهشت میرود قبل از اعدام ماموران زندان به او تجاوز میکنند. آنها از تجاوز به عنوان یک تاکتیک در مقابل مردم معترض استفاده میکنند. افشای این تجاوز ها اسلامیت و جمهوریت نظام را زیر سئوال برده و به نقرتی ملی از نظام تبدیل شده است.
این رژیم سراسر ظلم و جنایت به روزهای آخر عمر خود نزدیک شده، نفسهای آخر را میکشد و به محاصره مخالفانش که اکثریت را شامل می شوند درآمده. جمهوری اسلامی رژیمی است که باید از میان برداشته شود، بنابراین از جریانات وابسته به آن در داخل و خارج کشور که مانع سرنگونی میشوند و خواهان اصلاح و حفظ رژیم هستند باید فاصله گرفت و به کمتر از سرنگونی رژیم راضی نشد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar