onsdag 30 januari 2013

علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه مطرح کرد: کمک به افشار ضعیف با هدف حمایت آنها از نظام


علی سعیدی٬ نماینده ولی فقیه در سپاه خواستار حذف یارانه برخی خانوار‌ها به نفع اقشار «آسیب‌پذیر» با هدف همراهی آنها با جمهوری اسلامی شد.
آقای سعیدی این مطلب را در جریان بازدید از خبرگزاری فارس بیان کرده و گفته است: «بر طبق آموزه‌های اقتصاد مقاومتی باید اقشار مختلف را در مسیر مقاومت مصون کنیم.»
وی افزوده است: «بناست مردم پای آرمان‌های انقلاب اسلامی ایستادگی کنند و نباید اجازه دهیم، مردم دچار ضربه جدی در معیشت شوند.»
سعیدی اظهار کرده که «دهک‌های یک تا هفت درآمدی باید مورد رسیدگی جدی قرار بگیرند تا بتوانند آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی را همراهی کنند.»
نماینده ولی فقیه در ادامه از دولت احمدی‌نژاد خواسته یارانه نقدی برخی خانوار‌ها را حذف کند تا کمک‌ها به اقشار آسیب‌پذیر راحت‌تر صورت بگیرد.
علی خامنه‌ای دو هفته پیش دستور کمک فوری به ۱۷ میلیون آسیب‌پذیر را صادر کرده که دولت و مجلس درباره نحوه پرداخت این کمک‌ها جلسات مشترکی برگزار کرده‌اند.
مقام‌های جمهوری اسلامی به شدت نگران آغاز شورش‌های خیابانی افرادی هستند که در پی فشار‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌ها٬ وضعیت معیشتی آن‌ها وخیم شده است.

توقیف کشتی مظنون به حمل سلاح از ایران در آب‌های یمن


 مقامات یمن و ایالات متحده آمریکا اعلام کرده‌اند که با همکاری یکدیگر یک کشتی حامل سلاح را که احتمالا از ایران برای شورشیان یمن ارسال شده بوده، در نزدیکی دریای عمان توقیف کرده‌اند.
مقامات یمن روز دوشنبه ۲۸ ژانویه، ۹ بهمن اعلام کردند که یک کشتی حامل سلاح‌های سنگین و موشک‌های زمین به هوا که مقامات آمریکایی احتمال می‌دهند از ایران برای شورشیان شیعه یمن ارسال شده باشد را توقیف کرده‌اند.
دولت یمن گفته ارتش این کشور، این کشتی را در آبهای یمن نزدیک دریای عمان متوقف کرده و کشتی مذکور حامل مواد منفجره با کاربرد نظامی، خمپاره‌انداز و تجهیزات ساخت بمب بوده است.
DW.DE
جمهوری اسلامی متهم به حمایت از جدایی‌طلبان جنوب یمن شد
سفیر امریکا در صنعا گفته ایران با کمک به تاسیس یک شبکه ماهواره‌ای متعلق به جدایی‌طلبان جنوب یمن، خواهان دو تکه شدن جمهوری یمن و بی‌ثبات شدن منطقه است.
عربستان نسبت به “فتنه‌پراکنی” در منطقه به ایران هشدار داد
دستگیری گروهی از “جاسوسان ایرانی” در یمن
این کشتی هشت خدمه داشته که همگی شهروند یمن بوده‌اند.
یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، به رویترز گفته عملیات متوقف کردن این کشتی با کمک نیروی دریایی آمریکا صورت گرفته و یک ناوشکن آمریکایی در نزدیکی محل عملیات حضور داشته است.
یک مقام دیگر آمریکایی نیز گفته به عقیده‌ی وی کشتی توقیف شده از ایران برای شورشیانی مثل هوتی‌ها ارسال شده است. وی همچنین گفته: «این نشانه‌ای از دخالت مخرب و همیشگی ایران در کشورهای منطقه است».
ایران هرگونه دخالت در ناآرامی‌های یمن را تکذیب می‌کند.
تحلیلگران و دیپلمات‌ها معتقدند قدرت گرفتن شیعیان هوتی – شورشی‌های یمن که از قبیله هوت هستند- یمن را به عرصه جدید رویارویی ایران، کشورهای غربی و کشورهای عربی تبدیل کرده است.
کشورهای عرب سنی مذهب حوزه خلیج فارس، ایران را متهم می‌کنند که گروه‌های شیعه منطقه را حمایت می‌کند تا بتواند یک قدرت شیعه در منطقه به وجود آورد.
چندی پیش نیزسفیر ایالات متحده آمریکا در یمن، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود که با حمایت از تجزیه‌طلبان جنوب یمن، در پی برقراری یک منطقه خودمختار در یمن جنوبی است تا نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و کشورهای اطراف خلیج عدن را بی‌ثبات کند.
روابط ایران و یمن از سال ۲۰۰۴ و پس از آن ‌که این کشور، جمهوری اسلامی را به حمایت از شورشیان شیعه در شمال یمن متهم کرد، تیره شده است. مقامات جمهوری اسلامی همواره اتهامات وارد شده از سوی دولت یمن را رد کرده‌اند.

ای کاش انقلاب نمی کردیم!


مردم، اگر انقلاب نمی شد، به خدا نزدیکتر بودند. و یعنی: انقلاب مردم را از خدا راند و مردم را به سمت نفرتی ناگزیر از مقدسات و مذهب هدایت کرد و آنچه را که باقی گذاشت پوسته ای آذین شده به شعارهای پوک و سطحیِ مذهبی است. به هیاهوی مداحان و مرثیه خوانان و روضه خوانان و پیدا شدن هفده هزار امامزاده ی تازه تأسیس دقت کنید!
گفتن این “ای کاش” برای همچو منی بسیار ناگوار است. اما می گویم برای آنانی که درپی انقلابند. معتقدم: دگرگونی های ناگهانی – بی آنکه از رشد و پختگیِ جمعی بهره مند باشند – هدردهنده ی سرمایه های ملی اند. این دگرگونی های ناگهانی، هم جمعیت نخبگان و شایستگان را از پا درمی آورند و به حاشیه می برند، و هم اندوخته های ملی و مالی کشور را ضایع می کنند.
براستی اگر در سال پنجاه و هفت انقلاب نمی کردیم، اکنون – در سال نود و یک شمسی – در کدام نقطه و در کجا ایستاده بودیم؟
۱ – اگر انقلاب نکرده بودیم، امروز حداقل پنج نیروگاه هسته ایِ پیشرفته در پنج نقطه از کشورمان دایر بود. این نیروگاهها با آنکه پیمانکارانشان آلمانی ها و ژاپنی ها بودند، علاوه بر تأمین برق، سطح علمی ما را خواه ناخواه ارتقا می بخشودند. و همچنین سطح مشاغل حرفه ای و علمیِ متخصصین ما را، و مرتبتِ جهانیِ اندیشمندان ما را.
۲ – اگر انقلاب نشده بود، امروز وزنِ علمیِ دانشگاههای ما در مقایسه با دانشگاههای مطرح خاورمیانه و حتی شرق آسیا، از رتبه و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار بود. همچنانکه میانگین سطح علمی دانشگاههای تهران و شریف (آریامهر) و شیراز و اصفهان و مشهد و تبریزدر سال پنجاه و شش بسیار فراتر از سطح علمی دانشگاههای مطرح منطقه بود.
۳ – اگر انقلاب نکرده بودیم، امروزه ظهور چند بچندِ شخصیت های برجسته و نام آور ایرانی در زمینه های علمی و فرهنگی و اقتصادی و هنری، نام ایران را در اذهان مردمان جهان با احترام و تواضع همراه کرده بود. همچنانکه در این سی و سه سال، ما انقلاب کرده ها، عمدتاً از تربیت شدگان و فراورده های علمی و تخصصیِ رژیم گذشته در اغلب زمینه ها سود برده ایم و بر سر جهانیان منت نهاده و فخر باریده ایم. حتی روحانیان انقلاب کرده ی ما نیز تربیت شده در فرهنگ آن دوره بوده اند و از همان فرهنگ بهره ها داشته اند. بهره ای که در این سالها هرگز نصیب کسی نشد. آزادی را می گویم. با همه ی کمبودهایش در آن دوره. و چیزی که نیست در این دوره.
۴ – اگر انقلاب سال پنجاه و هفت صورت نمی پذیرفت، سطح صنعتِ ما با عنایت به شتابی که تا سال پنجاه و هفت گرفته بود، ایران را در تراز کشورهایی چون کره ی جنوبی، و حتماً برتر از ترکیه ی فعلی قرار می داد. در سالهای پس از انقلاب، ما غیرمنصفانه کیفیتِ صنعتِ پیشین را بسیار کوفتیم. که: آن صنعت، صنعت مونتاژ بود. شما بگو اکنون چیست؟ کدام صنعت است که استعدادها را برنیاورد و راه های ناگشوده را پیش روی نیاورد؟ انقلاب اسلامی، مردان و زنان کارآمد خود را از کجا آورد؟ مگر نه این که همگانشان درس آموخته و کارآزموده ی همان دوران بودند؟
۵ – اگر انقلاب نمی شد، امروزه کشور ما در بخش صنعت نفت و صنعت پتروشیمی، به یکی از قطب های محوریِ جهان تغییر چهره داده بود. تجربه های ناشی از قدمت صنعت نفت در ایران، و ظهور صنعت نوپای پتروشیمی در این اواخر، می رفت که ایران را ابتدا در منطقه و بعد در کل دنیا، در تراز یکی از قطب های مسلمِ استخراج و تولید فراورده های نفتی قرار دهد.
۶ – اگر انقلاب نمی شد صنایع نظامی ما با همه ی وابستگی اش به آمریکا، کیفیت مطلوب تری می داشت. حداقل این که از صنایع کم کیفیت چینی و کره ای (شمالی) برتر بود. با کارشناسانی که همان صنایع را پشتیبانی می کردند. و با این ترجیح که: مشکل قطعات یدکی نیز نمی داشتیم. هم درصنایع نظامی وهم درسایرصنایع. شاید بصورت ظاهر من خیلی بی رگ و بی غیرت شده ام که وابستگی به حضورخارجیان را نوعی برتری نسبت به وضعیت موجود می دانم. اما کدام استقلال؟ شما بگو استعماریعنی چه؟ این بلایی که روسها برسرما باریده اند مگرآیا استعمارنیست؟ مگر روسها ما را کم دوشیده اند وچیزی درکاسه ی گدایی وبی کیاستی ما ننهاده اند؟ در این سالها ما عمدتاً بر بومی سازی تکنولوژی تأکید کرده ایم و لابد به توفیقاتی نیز نائل آمده ایم. شما بفرما من چگونه نخندم به این عبارتِ بی نوای “بومی سازی دانش هسته ای”؟
۷ – اگر انقلاب نمی کردیم، آبادانی و رفاه عمومی و رونق اقتصادی حتماً بسیار مطلوب تر از امروز بود. به دلایلی که برشمردم. تجلی سرمایه و کار و علم و فرهنگ و هنر، حتماً به معیشت و امنیت و رفاه و رشد می انجامد.
۸– اگر انقلاب نمی شد، روحانیان و اساساً نظام حوزه ها حتماً از امروز مقبول تر و با آبروتر بودند. چرا که روحانیت، در تمام دوره ی پنجاه ساله ی پهلوی، علاوه بر ساماندهی مراتب مذهبی مردم، نقش ناظر منتقدی را داشت که در سمت مردم قرارگرفته بود و حاکمیت باید مراعات همان مردم را – و به تبع مردم مراعات روحانیت را – می کرد. اگرانقلاب نمی کردیم، برای نخستین بار دست روحانیان درتاریخ به خون مردم آلوده نمی شد. وساحتِ آنان به دزدی ودروغ، وترویج ریاکاری وبرآوردن آدمهای کودن نمی آلود. واین البته خسارت کمی نیست. روحانی وآدم کشی؟ به عکس ها وفیلمهای خلخالی ازیکسووچهره ی فلاحیان وحسینیان ازدیگرسوی بنگرید!
۹ – انقلاب اگر نشده بود، خدا و اسلام و قرآن، و پیامبران و امامان و کل مقدسات از امروز خواستنی تر و عمیق تر و دلنشین تر بودند. بهمین خاطر، سطح ایمان و ادب و فرهنگ مردم نیز بسیار فراتر از امروز بود. یعنی مردم، اگر انقلاب نمی شد، به خدا نزدیکتر بودند. و یعنی: انقلاب مردم را از خدا راند و مردم را به سمت نفرتی ناگزیر از مقدسات و مذهب هدایت کرد و آنچه را که باقی گذاشت پوسته ای پوک و آذین شده به شعارهای پوک و سطحیِ مذهبی است. به هیاهوی مداحان و مرثیه خوانان و روضه خوانان و پیدا شدن هفده هزار امامزاده ی تازه تأسیس دقت کنید!
۱۰ – اگر انقلاب نمی شد، رفته رفته در سایه ی فهم وخواست مردم میزان اقتدار رژیم سلطنتی از یکسوی و میزان وابستگی و سرسپردگی اش به اجانب از سوی دیگر کم رنگتر می شد و حتی به حداقل می رسید. و قانون و اجرای قانون سال به سال مظهریت بیشتری می یافت. درست برخلاف رویه ای که در این سی و چهار سال باعث شده ما به معبری از نقطه ی آغازین یک جامعه ی مدنی نیز ورود نکنیم. در یک قلم به زبونی و خفت نمایندگان مجلس دقیق شوید. کجاست “مدرّس”ی که در زمان رضا شاه به تجلی درآمد و از اقتدار او نهراسید؟ و در قلم بعدی به خمیرگونگی دستگاه قضا بنگرید!
۱۱ – اگر انقلاب نمی شد، جنگی درنمی گرفت و بهترین و صادق ترین و قانع ترین جوانان ما شهید و مجروح نمی شدند و سالها به اسارت نمی رفتند و امروز صحیح و سالم در کنار ما بودند و همانها شتاب رشد کشورشان را صد چندان می کردند.
۱۲ – اگر انقلاب نشده بود، امروز حجاب بانوان از اعتباربیشتری بهره داشت. چرا که آزاد بود و اختیاری. و حتماً حرمت و احترام فراوان تری نیز داشت. برخلاف امروز که متأسفانه با خدشه ی اجبارِ حاکمیت، آسیب بسیار دیده است.
۱۳ – اگر انقلاب نمی شد، حتماً خدای خوب به ما لبخند بیشتری می زد. و راههای کشف نشده را پیش پای ما می گشود. برخلاف امروز که ما او را به خاک انداخته ایم و از جانب او برای خود او و مردم بی پناه و گرفتار این سرزمین تعیین تکلیف می کنیم.
و اما سخن پایانیِ من: افسوس که ما انقلابیون، از نعمت عقل، بهره ی فراوانی نداشتیم. و با انقلابی غیرضروری، بختِ مهیا و عنقریبِ خود را تاراندیم. جوری که هم خود را و سرمایه های خود را تباه کردیم، و هم اعتبار خدا و دین خدا را در این ملک فروکاستیم.

آیت‌اله مصباح یزدی: «در آن زمان [قبل از انقلاب] رانندگانی که کار آن‌ها جابه‌جایی مسافر بود، دو گروه از جامعه یعنی فواحش و آخوندها را به این علت که آن‌ها نکبت می‌آورند، سوار نمی‌کردند.»


 شام‌گاه یک‌شنبه هشتم بهمن‌ماه، «آیت‌اله مصباح یزدی» در دیداری با طلاب و روحانیون استان آذربایجان غربی، با ذکر این‌که ایران نسبت به نیم‌قرن گذشته پیشرفت‌های فراوانی کرده است، گفت: «در آن زمان [قبل از انقلاب] رانندگانی که کار آن‌ها جابه‌جایی مسافر بود، دو گروه از جامعه یعنی فواحش و آخوندها را به این علت که آن‌ها نکبت می‌آورند، سوار نمی‌کردند.»
وی سپس افزود: «امروز عظمت و جای‌گاه روحانیت در جهان تا آن‌جاست که وقتی بنده به آمریکا سفری داشتم جلوی کاخ سفید یک سرباز به نشانه احترام به من تعظیم کرد».
به گزارش «خبرگزاری جمهوری اسلامی»(ایرنا)، «محمدتقی مصباح یزدی» که در تالار اجتماعات «موسسه آموزشی امام خمینی» سخن می‌گفت، اظهار داشت: «با همه نواقصی که اکنون موجود است و ما نیز به آن معتقدیم، فرق میان زمان حال با دوران طاغوت فرق بین بهشت و جهنم است». وی افزود: «درک این مساله برای نسل امروز که در آن زمان زندگی نکرده اند، امکان‌پذیر نیست».
این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با ذکر این نکته که «این تحولات را باید مدیون انقلاب اسلامی و حرکت ارزشمند حضرت امام بدانیم»، ادامه داد: «امام راحل که خود یک طلبه ساده و معمولی بود، با مراجعت از خمین به اراک و درس خواندن در حوزه علمیه این شهر و سپس آمدن به قم توانست جهان را متحول و به لرزه در آورد چرا که او متکی به قدرت خداوند بود و از هیچ قدرتی هراس نداشت».
بنیان‌گذار و مدیر «موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی» اجرای احکام و دستورات الهی را در جامعه ضروری دانست و افزود: «لازمه اجرای این احکام، ایجاد حکومت اسلامی است تا بواسطه آن با اجرای احکام الهی در جامعه، زمینه اجرای آن در جهان فراهم شود».

دروغ‌پراکنی حاکمیت در مورد آزادی روزنامه‌نگاران زندانی


 بنا به گزارش‌های رسیده از تهران، خبر سایت‌های نزدیک به دولت در مورد آزادی روزنامه‌نگاران زندانی واقعیت نداشته است و صبا آذرپیک، امیلی امرایی، جواد دلیری، پوریا عالمی، نسرین تخیری، پژمان موسوی، نرگس جودکی، ساسان آقایی، اکبر منتجبی، میلاد فدایی‌اصل، سلیمان محمدی، کیوان مهرگان و حسین یاخچی هنوز زندانی هستند.
امروز، خبرگزاری مهر نوشت: «شب گذشته تعدادی از خبرنگاران روزنامه های اصلاح طلب که با حکم دادستانی تهران بازداشت شده بودند، از زندان اوین آزاد شدند. گفتنی است طی چهار روز گذشته تعدادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران روزنامه های آرمان، اعتماد، بهار، شرق و هفته نامه آسمان و هم چنین خبرگزاری ایلنا به حکم دستگاه قضایی در محل کارشان بازداشت و برخی نیز احضار و بازداشت شدند. پیگیری ها درباره علت بازداشت این افراد حکایت از اتهام همکاری برخی از این افراد با رسانه های فارسی زبان ضد انقلاب دارد. مسئولین امنیتی و قضائی این اتهام را بررسی می کنند.»
این در حالی است که منابع مستقل و همکاران این روزنامه‌نگاران بازداشتی خبر مهر را تکذیب کرده‌اند.
رضا معینی، مسوول بخش فارسی‌زبان سازمان گزارشگران بدون مرز نیز امروز در گفتگو با رادیو فردا گفت که اخبار آزادی تعدادی از روزنامه‌نگاران ایرانی بازداشت شده واقعیت ندارد.»
دستگیری‌ روزنامه‌نگاران از شنبه گذشته آغاز شد و در طی ۷۲ ساعت گذشته، تنها مطهره شفیعی به خانه برگشته است.

وزیر ارشاد روزنامه‌نگاران بازداشت شده را به ارتباط با خارج متهم کرد


 وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌روزنامه‌نگاران بازداشت شده در روزهای اخير را متهم کرد که با خارج از کشور ارتباط داشتند.
به گزارش خبرگزاری فارس،‌‌ محمد حسينی گفت که اين روزنامه‌نگاران به رسانه‌های خارج از ايران اطلاعات منتقل می‌کردند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود که روزنامه‌نگاران بازداشت شده «گاهی از سوی خارج از ايران در راستای ايجاد اختلاف ميان مسئولان و سياه‌نمايی‌ها خط دهی می‌شدند و ندانسته يا دانسته نقش ستون پنجم دشمن را بازی می‌کردند و می‌خواستند ياس و نااميدی را در کشور ترويج دهند.»
او همچنين گفت:‌‌ «البته برخی از اين افراد بازداشت نشده و تنها برای پاره‌ای توضيحات احضار شده‌اند.»
به نوشته سايت گزارشگران بدون مرز، بازداشت‌شدگان از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران به بهانه «بررسی احتمال همکاری با رسانه‌های مستقر در خارج از کشور» بازداشت شده‌اند و همه آنها در سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوين به سر می‌برند.
سخنان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی در شرايطی مطرح شده که تاکنون مقام‌های قضايی جمهوری اسلامی ايران اتهام اين روزنامه‌نگاران را اعلام نکرده‌اند. در روزهای اخير،‌ ۱۴ روزنامه‌نگار در تهران بازداشت شدند.
روزنامه‌نگاران بازداشتی صبا آذرپيک،‌ نسرين تخيری،‌ جواد دليری،‌ ساسان آقايی،‌ پوريا عالمی، پژمان موسوی، نرگس جودکی، اکبر منتجبی، اميلی امرايی،‌مطهره شفيعی،‌ ميلاد فدايی اصل، سليمان محمدی،‌ کيوان مهرگان و حسين ياغچی هستند. مطهره شفیعی روز دوشنبه به قید وثیقه آزاد شد.
اين روزنامه‌نگاران در خبرگزاری ايلنا،‌ روزنامه‌های آرمان،‌ اعتماد،‌ بهار و شرق و هفته‌نامه آسمان کار می‌کردند.
در حالی که ،خبرگزاری مهر روز سه‌شنبه خبر داده بود که چند تن از روزنامه‌نگاران آزاد شده‌اند،‌ اما رضا معینی از سازمان گزارشگران بدون مرز،‌ این خبر را تکذیب کرد و گفت که به جز مطهره شفیعی سایر روزنامه‌نگاران هنوز در زندان به سر می‌برند.
بازداشت روزنامه‌نگاران در روزهای اخير بازتاب رسانه‌ای گسترده ‌ی در جهان داشته است.
گزارشگران بدون مرز،‌ سازمان عفو بين‌الملل و سازمان اطلاع رسانی و امنيت خبرنگاران ايتاليا خواستار آزادی اين روزنامه‌نگاران شده‌اند.
جبهه مشارکت و شورای هماهنگی راه سبز اميد (نزديک به مير حسين موسوی)،‌ نيز به موج جديد بازداشت روزنامه‌نگاران اعتراض کرده و خواستار آزادی آنان شده‌اند.
در همین حال،‌ گزارشگران بدون مرز در بيانيه‌ای اعلام کرد که برخی از روزنامه‌نگاران در تهران و چند شهر ديگر، نيز از سوی ماموران امنيتی جمهوری اسلامی ايران احضار و بازجويی و تهديد شده‌اند.

مدیرعامل بانک ملی: خائن‌ها اختلاس سه هزار میلیاردی را فاش کردند


 فرشاد حیدری٬ مدیرعامل بانک ملی ایران گفت افشای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات اقدامی خیانت‌بار بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم فرشاد حیدری گفته است که این اختلاس به‌دست برخی افراد خائن یا افرادی که فکر می‌کنند به کشور خدمت هم می‌کنند رسانه‌ای شد و حاصل آن و شیوه اطلاع‌رسانی موجب عدم اعتماد ملی شد.
حیدری با بیان اینکه افشای این اختلاس، با هدف تخریب دولت محمود احمدی‌نژاد صورت گرفته افزود «اگر این اتفاق در بانک ملی هم رخ داده بود باید ممهور باقی می‌ماند و با عوامل آن نیز با قاطعیت و به شدت برخورد می‌شد.»
مدیر عامل بانک ملی افزوده که نباید اجازه داده می‌شد با انتشار خبر این اختلاس٬ مردم فکر کنند «سر تا پای موارد اقتصادی مملکت مفسده است.»
فرشاد حیدری در پایان هم با انتقاد از خبرگزاری‌ها برای رسانه‌ای کردن این اختلاس گفت: «بعد از جنجالی که در آن مقطع شکل گرفته بود شعار بانک ملی مبنی بر اینکه هرجا سخن از اعتماد است نام بانک ملی می‌درخشد، هم بین مردم با تحریف مورد استفاده قرار می‌گرفت و این به‌معنای کاهش ضریب اعتماد بانک بین مردم بود.»

برداشت غرامت از دارایی‌های ایران برای خانواده قربانیان انفجار عربستان


 دادگاهی در آمریکا به خانواده‌های قربانیان بمبگذاری‌های سال ۱۹۹۶ در عربستان سعودی اجازه داد تا غرامت خود را از دارایی‌هایی ایران در بانک توکیو میتسوبیشی وصول کنند. ایران متهم به دست داشتن در این انفجار‌هاست.
بر اساس حکم یک دادگاه فدرال در آمریکا خانواده‌های ۱۷ تن از نظامیان آمریکایی که در جریان بمبگذاری‌های سال ۱۹۹۶ در عربستان سعودی کشته شدند، می‌توانند غرامت خود را از سپرده‌های ایران از بانک توکیو میتسوبیشی UFJ ژاپن وصول کنند.
قاضی کوین کسل روز سه‌شنبه (۲۹ ژانویه/ ۱۰ بهمن) به این بانک ژاپنی دستور دارد تا بیش از ۲۶۰ هزار دلار از سپرده‌های ایران را از محل حساب‌های مختلف به خانواده‌های این نظامیان پرداخت کند. گفته شده است که این مبلغ تنها بخش اندکی از غرامتی به شمار می‌رود که به این خانواده‌ها تعلق گرفته است.
بر اساس گزارش‌ها بانک توکیو میتسوبیشی به این حکم دادگاه اعتراضی نکرده است.
در ماه ژوئن سال ۱۹۹۶ در پی انفجار یک کامیون بمب‌گذاری شده در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر “خُبَر” عربستان سعودی ۱۹ سرباز آمریکایی کشته شدند. پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی) پس از انجام تحقیقات اعلام کرد که جمهوری اسلامی در آموزش عاملان این بمبگذاری و حمایت از این اقدام تروریستی دست داشته‌است.
خانوادهای قربانیان این انفجار در سال ۲۰۰۶ موفق شدند حکم محکومیت ایران به پرداخت غرامت ۲۵۰ میلیون دلاری را از دادگاه منطقه‌ای در واشنگتن به دست آورند. مدتی بعد مبلغ این غرامت به ۳۳۷ میلیون دلار افزایش یافت.
ایران در جریان بررسی این پرونده از حضور در این دادگاه و دفاع از خود در برابر طرح دعوی خودداری کرد.
در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی به پرداخت میلیاردها دلار غرامت در دادگاه‌های مختلف محکوم شده است ولی شاکیان شانس اندکی برای وصول این غرامت‌ها داشته‌اند.
در سال ۲۰۱۲ بانک توکیو میتسوبیشی اعلام کرد که بر اساس حکم قضایی صادر شده در آمریکا مراودات بانکی خود را با ایران قطع کرده و دارایی‌های ایران نزد این بانک مسدود شده است. به گزارش رویترز در اسناد دادگاه این بانک ژاپنی خود را به عنوان بانک “ذی‌نفع بی‌طرف” معرفی کرده و نسبت به حکم صادره اعتراضی نشان نداده است.

torsdag 24 januari 2013

رئیس دفترمصباح:حدادعادل آب گوارایی بود که وارد نهر شور شد ودیگر قابل استفاده نیست


 جلسات شورای مرکزی جبهه تا زمان بهبود حال آیت‌الله مصباح لغو شده/در ائتلاف ۱+۲ هیچ اصلحی دیده نمی‌شود/حدادعادل آب شیرین و گوارایی بود که وارد نهر شوری شد که دیگر قابل استفاده نیست.
رئیس دفتر آیت‌الله مصباح یزدی اظهار داشت: دوستان ما در جبهه پایداری به این نتیجه رسیدند که برای مشارکت حداکثری در انتخابات سال آینده باید حضور فعال داشته و به تکلیف خود عمل کنند.
حجت الاسلام جلالی عضو جبهه پایداری در گفت‌و‌گو با ایلنا با بیان اینکه عمل به تکلیف تنها با معرفی اصلح در انتخابات ریاست جمهوری امکان پذیر است گفت: در این خصوص ذره‌ای از مواضع خود کوتاه نمی‌آییم از سوی دیگر معتقدیم که ایجاد وحدت امری شدنی است و منتفی نخواهد شد اگر هر یک از گروه‌ها و جریان‌ها به گزینه اصلح برسند ما با آن‌ها وحدت خواهیم کرد.
این عضو جبهه پایداری با اشاره به کسالت آیت الله مصباح یزدی عنوان کرد: البته جلسات شورای مرکزی با ایشان تا زمان بهبود منتفی شده اما جلسات آقای آقاتهرانی دبیرکل جبهه با علامه مصباح تعطیل نشده است به گونه‌ای که وی هر هفته گزارش کار جبهه را به ایشان می‌دهد.
وی در خصوص مطرح شدن نام حدادعادل میان گزینه‌های مورد بررسی جبهه پایداری تصریح کرد: نسبت به حدادعادل در جبهه پایداری هنوز صحبتی نشده البته گزینه‌هایی در حال بررسی است اما در میان آن‌ها صحبتی از حدادعادل نبوده است.
ائتلاف 2+1 تا 12 نفر هم افزایش خواهد یافت
جلالی با تاکید براینکه اگر کسی مشی جبهه را رعایت نکند از آن حذف خواهد شد خاطرنشان کرد: آقای حدادعادل هم اکنون به ائتلاف ۱+۲ که با پیوستن لاریجانی و پورمحمدی امروز ۱+۴ تبدیل شده است پیوسته علاوه براین ممکن است این ائتلاف تا ۱۲ نفر ادامه پیدا کند.
وی افزود: اگر یک قاشق داروی تلخ را در ظرف عسل بریزیم این عسل دیگر قابل استفاده نخواهد بود به نظر من آقای حدادعادل نیز آب شیرین و گوارایی بود که وارد نهر شوری شد که دیگر قابل استفاده نیست.
این عضو جبهه پایداری همچنین تصریح کرد: ما از این آقایان می‌خواهیم که اگر مصلحت نظام و جمهوری اسلامی را در نظر نمی‌گیرند حداقل مصلحت خود را در نظر داشته باشند.
وی ادامه داد: با ارتباطاتی که ما با مردم داریم می‌بینیم این ۶۰ درصد نظرسازی است. در حالی که باید با مردم صحبت کرده و نظر آن‌ها را نیز جویا شوند چراکه ما نیز می‌توانیم ادعا کنیم که ۹۰ درصد آرا انتخابات را داریم اما چنین ادعایی بی‌دلیل خواهد بود.
رئیس دفتر آیت اله مصباح یزدی با تاکید براینکه ائتلاف ۱+۲ پایان خوبی نخواهد داشت عنوان کرد: البته وحدت همواره خوب است اما من معتقدم در ‌‌نهایت چنین ائتلافی دچار فروپاشی شده و به نتیجه نخواهد رسید چراکه در جمع آن هیچ فرد اصلحی مشاهده نمی‌شود.
انتخاب جلیلی، فتاح و لنکرانی نظر شخصی آقا تهرانی است.
وی در خصوص مذاکره جبهه پایداری با برخی از مصادیق انتخاباتی عنوان کرد: البته برخی مصداق‌ها در جلسات جبهه مطرح شده‌اند اما تاکنون با هیچ یک از آن‌ها پیرامون انتخابات صحبتی نشده است اینکه آقای آقا تهرانی عنوان کرده اندآقای جلیلی، فتاح و لنکرانی جزو گزینه‌هایی هستند که ما با آن‌ها ارتباط نزدیک داریم در جلسات شورای مرکزی مطرح نشده و ممکن است نظر شخصی وی باشد.
جلالی افزود: جبهه پایداری در خصوص مباحث انتخاباتی روی گزینه‌هایی کار می‌کند که همواره به ما می‌گویند. انشاالله بهتر از ما پیدا خواهد شد و هنوز حضور در انتخابات به ما تکلیف نشده است. اما ممکن است این افراد با اصرار جبهه پایداری حضور در انتخابات را بپذیرد ولی تاکنون به نتیجه‌ای برای حضور نرسیده‌اند.
این عضو جبهه پایداری با تاکید براینکه بحث تشکیل ستاد انتخاباتی جبهه پایداری هنوز مطرح نشده است گفت: برای طرح این مسائل هنوز زود است. ما معتقدیم براساس نظر رهبری مسائل پیش آمده در سال ۸۸ به واسطه خیزش زودهنگام کاندیدا‌ها و صدا و سیما به وجود آمد. در حالی که طبق نظر رهبر معظم انقلاب باید دو ماه پیش از آغاز انتخابات تنور را گرم کرد. به نظر می‌رسد مباحث انتخاباتی تا پایان سال در میان گروه‌ها به اتمام رسیده از نوروز مصداق‌ها مطرح شود.

اعتراض نمایندگان به نشست محرمانه دولت و مجلس با رهبر


 پس از ماه ها درگیری میان مجلس و دولت، این هفته رهبر جمهوری اسلامی سران مجلس و دولت را به حضور فراخواند و نسبت به تشدید اختلافات میان قوای سه گانه هشدار داد.
پس از این جلسه محرمانه بود که اعضای کمیسیون های اقتصادی مجلس و محمود احمدی نژاد و وزرای اقتصادی اش نشست های مشترکی در پاستور برگزار شد.
از نتایج این جلسات و تصمیم نهایی مجلس و دولت در خصوص سرنوشت طرح هدفمندی یارانه ها و ارائه بودجه سال ۹۲ خبری در رسانه ها منتشر نشده است اما این نشست ها که ظاهرا بدون اطلاع نمایندگان برگزار شده با حاشیه هایی نیز همراه بود.
جلیل جعفری نماینده خلخال در جلسه علنی روز گذشته طی تذکر آئین‌نامه‌ای درباره جلسات مخفیانه بین دولت و مجلس،‌ با طرح این پرسش که «‌آیا مجلس فقط آقای ابوترابی‌ و چند نماینده است؟» گفت: “چه طور می‌شود که ما بعد از تشکیل جلسات مشترک بین دو قوه، تازه متوجه وجود چنین جلساتی می‌شویم؟”
وی در صحن علنی خطاب به هیئت رییسه مجلس گفت: “مگر ما نماینده مجلس نیستیم؟ همه مجلس باید درباره یک موضوع تصمیم بگیرد، ما نسبت به این اقدام هیئت رئیسه مجلس اعتراض شدید داریم، ما کی متوجه شدیم آقایان تشکیل جلسه مشترک دادند؟ تبعیض بی‌حد و حصری در مجلس حاکم است.”
همچنین جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد و کلات نیز در تذکری آئین‌نامه‌ای، با تاکید بر حفظ شأن و جایگاه مجلس، گفت: برخی از نمایندگان در جلسات مشترک با دولت شرکت می‌کنند اما این حق همه نمایندگان مجلس است که بدانند در نشست مشترک دولت و مجلس در محضر رهبر معظم انقلاب چه گذشت.
گفته شده است که رهبر جمهوری اسلامی در این جلسه به مسئولان دولت و مجلس هشدار داده و کشاندن اختلاف قوا به درون جامعه را عین خیانت دانسته است.

با صرف هزینه‌ای بالغ بر ۶۰ میلیارد ریال بانک ملی ۱۰۰ مسجد در ایران می‌سازد


فرشاد حیدری٬ مدیرعامل بانک ملی اعلام کرد این بانک ۱۰۰ مسجد به صرف هزینه‌ای بالغ بر ۶۰ میلیارد ریال در مناطق فاقد مسجد و دارای جمعیت مناسب احداث می‌کند.
به گزارش روز چهارشنبه (چهارم بهمن) سایت بانک ملی٬ آقای حیدری این مطلب را طی سخنانی در همایش «نماز و احیای فریضتین» بانک ملی ایران بیان کرده است.
وی هدف از این اقدام را «ترویج هرچه بیشتر نماز جماعت در جامعه» عنوان کرده است.
حیدری افزوده که «هیات مدیره و مدیریت بانک، اقامه نماز جماعت به بهترین شکل ممکن را یکی از اصلی‌ترین وظایف خود می‌داند.»
روز گذشته نیز حمیدرضا سلیمانی٬ رئیس کانون‌های فرهنگی هنری و مساجد کشور اعلام کرده بود شهر‌ها و روستاهای ایران با کمبود ۷۲ هزار مسجد مواجه بوده و احداث این مساجد «ضروری» است.
شهرداری تهران نیز در حال حاضر مشغول ساخت ۵۰ مسجد در این شهر است و تا پایان سال‌ جاری ۲۰۰ زمین به ساخت مسجد اختصاص خواهد داد.
شهرداری تهران اول آذر ماه امسال اعلام کرده بود قصد دارد ۷۲ مسجد جدید با هزینه‌ای بالغ بر ۴۰۰ میلیارد تومان در این شهر بسازد.
قرار است شهرداری همچنین برای ۴۰۰ مسجد در تهران نیز ۸۰۰ گلدسته بسازد.
۱۹ آبان امسال سایت محافظه‌کار «مشرق‌نیوز» گزارش کرده بود برنامه ساخت مساجد در تهران پس از انتقاد یک هیات ترک {ترکیه} از کمبود مسجد در پایتخت ایران٬ در دستور کار شهرداری قرار گرفته است.

گزارش «۳۰ هزار جاسوس ایران» از دسترس خارج شد


 یکی از مقام‌های رسمی کتابخانه کنگره ایالات متحده می‌گوید گزارشی که اخیراً درباره وزارت اطلاعات ایران منتشر شد و مورد استناد بسیاری قرار گرفت به دلیل «عدم استفاده از منابع موثق» از دسترس خارج شده است.
سایت «پروپابلیکا» می‌نویسد که ‌این ادعای بی‌پایه در تحقیق یاد شده که وزارت اطلاعات ایران ۳۰ هزار نفر را در استخدام خود دارد، مورد استناد بسیاری از رسانه‌ها از جمله شبکه «سی‌ان‌ان» و دیگر رسانه‌ها قرار گرفت.
گزارش فوق که از جانب یکی از دوایر زیرمجموعه پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، تهیه شده است نخست روی یک سایت دولتی غیرعمومی منتشر شد و چندی بعد در اوایل ماه جاری میلادی به بیرون درز کرد و در دسترس عموم قرار گرفت.
حال با پیدا شدن ایرادهای جدی در مورد سندیت این پژوهش، گزارش منتشر شده از دسترس خارج شده است.
دیوید آزبورن، مدیر بخش پژوهش فدرال، در ای‌میلی تأکید می‌کند: «این گزارش بعد از آن از دسترس خارج شد که کارکنان این بخش به قسمتی از متن برخوردند که نیازمند اصلاح بوده، اما گویا در بررسی‌های اولیه فراموش شده بود.»
وی در ادامه از عزم گروه برای بازنشر این سند خبر می‌دهد: «به محض این که گزارش مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفت، مجددا منتشر خواهد شد.»
آزبورن به طور دقیق مشخص نکرد که قسمت مورد نظر برای اصلاح کجای گزارش بوده است.
در بخشی دیگر از گزارش یاد شده یک زوج به عنوان جاسوس وزارت اطلاعات ایران معرفی شده‌اند. در این گزارش، ادعا شده است که «آن خدابنده»، زنی بریتانیایی، و شوهر ایرانی وی به نام «مسعود خدابنده» برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کار می‌کنند.
مسعود خدابنده از اعضای بُریده از سازمان مجاهدین خلق است که در سال‌های اخیر به صف مخالفان سرسخت این سازمان پیوست. در گزارش فوق عکس این زوج نیز منتشر شده بود.
اما، به ظاهر، منبع ادعای جاسوسی این زوج برای دولت ایران مقاله‌ای بوده که در سال ۲۰۰۷ روی وب‌سایت یک خاخام طرفدار مجاهدین خلق به نام «دنیل زاکر» منتشر شده بود. وب‌سایت آقای زاکر در حال حاضر غیرفعال است.
مقاله این خاخام آمریکایی نیز با استناد به مطلبی به تاریخ سال ۲۰۰۵ در یک سایت هوادار مجاهدین خلق به نشانی iranterror‪. ‬com نوشته شده است که آن سایت نیز هم اکنون غیرفعال است.
در سایت فوق ادعا شده بود که خدابنده و همسرش مأموران وزارت اطلاعات ایران هستند، اما هیچ منبعی برای این ادعا ذکر نشده بود.
در واکنش به انتقادات مطرح شده پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، نیز واکنش نشان داد. آن اجکومب، سخنگوی این وزارتخانه، به سایت پروپابلیکا گفته است: «ما معتقدیم که یافته‌های این گزارش موجب غنی شدن گفت‌و‌گو‌ها و نظرات سیاستگذاران خواهد شد.»
این مقام رسمی وزارت دفاع ایالات متحده از ارائه توضیحات بیشتر در این باره خودداری کرده است.
در واکنش به انتشار گزارش درباره وزارت اطلاعات ایران، مسعود خدابنده در مطلبی که بر روی سایت هافینگتون پست منتشر شد از این گزارش و استناد آن به منابع هوادار مجاهدین به شدت انتقاد کرد.
آن خدابنده نیز در این باره به سایت پروپابلیکا گفته است که او و همسرش در حال حاضر تصمیمی برای اقدام قانونی «به دلیل هزینه‌های آن» ندارند. این زوج همچنین عدم ذکر نام نویسنده گزارش را به عنوان دلیلی دیگر برای متوقف کردن شکایت خود ذکر کرده‌اند.

فرزندان رئیس فدراسیون سرمربی تیم‌های ملی شدند!

 فرزندان رئیس فدراسیون کبدی به عنوان سرمربیان تیم‌های ملی مردان و زنان ایران انتخاب شده‌اند.
به گزارش خبرآنلاین؛ این مساله اعتراض های بسیاری را به همراه داشته است، هر چند که رابطه خوب وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون کبدی، مانع از آن می شود که این اعتراضات به نتیجه ای برسد.
سید اصغر حسینی‌نژاد رئیس هیات کبدی استان اصفهان یکی از معترضان به عملکرد رئیس فدراسیون است که در این باره می گوید: رئیس فدراسیون با نادیده گرفتن تمام موفقیت‌هایی که توسط مربیان دیگر به دست آمده، دختر و پسرش را به عنوان سرمربیان تیم‌های ملی مردان و زنان ایران انتخاب کرده و برای اینکه مانع از اعتراض سایر مربیان شود، دستیاران آن‌ها را ازمربیان اصفهانی برگزیده است. دیکتاتوری در فدراسیون کبدی به حدی است که جواب هر اعتراضی را با حذف طرف مقابل از صحنه کبدی می ‌دهند.
وی ادامه می دهد: در فدراسیون کبدی اعتراض کردن جایی ندارد و در صورتی که روسای هیئت‌های ورزشی حرفی بزنند، فوری آن‌ها را عزل می‌کنند. از این رو همه ترجیح داده‌اند سکوت کنند.
وی با اشاره به مسئولیت سه ساله اش در منطقه دو کبدی کشور می افزاید: منطقه دو کبدی کشور مشتکل از استان‌های فارس، خوزستان، بوشهر، چهار محال و بختیاری و کهگیلویه وبویر احمد بوده و طی جلسات برگزار شده مصوبات خوبی از جمله برگزاری لیگ منطقه دو و دعوت از مدرس هندی داشتیم و قرار بود هزینه‌ها توسط باشگاه ماهان تامین شود. پس از تصویب، این مصوبات به فدراسیون ارسال شد اما به دلیل طولانی شدن زمان پاسخ گویی به این مصوبات با دبیر فدراسیون تماسی داشته و از وی علت این امر را جویا شدم اما وی مدعی شد قصد موازی کاری داریم.
حسینی نژاد ادامه می دهد: قصد ما از ارائه چنین پیشنهاداتی در وضعیت فعلی که تمام فدراسیون‌های ورزشی از مشکلات مالی رنج می‌‌برند، کمک به فدراسیون کبدی بود اما دبیر فدراسیون رفتار تندی در قبال من صحبت های من داشت و زمانی که وی را دعوت به مناظره در یک نشست خبری کردم، مدعی شد من در حد مناظره با وی نیستم.

tisdag 22 januari 2013

مرتضوی در تامین اجتماعی می‌ماند: این بار «با حکم سرپرستی»


 رزیمی که هر عضو آن یاغی شده و دیگر گوش به فرمان رهبر نیست!
رادیوفردا: در پی انتشار خبر عزل سعید مرتضوی از سمت مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی، خبرگزاری فارس امروز سه‌شنبه، سه بهمن، نوشت که او بار دیگر به سازمان تامین اجتماعی بازگشته است و این بار سمت «سرپرست» این سازمان را بر عهده دارد.
بر اساس گزارش این خبرگزاری، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهوری ایران، که طبق «مصوبه اخیر دولت» اختیارات وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نصب و عزل مدیرعامل یا سرپرست سازمان تامین اجتماعی را بر عهده گرفته حکم سرپرستی سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی را امضا کرده است.
خبرگزاری فارس روز دوشنبه، دو بهمن، از برکناری سعید مرتضوی، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی ایران، خبر داده بود.
این خبرگزاری به نقل از منابع خود نوشته بود که اعضای هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی در جلسه‌ای که دوشنبه برگزار شد، به این نتیجه رسیدند که سعید مرتضوی از مدیریت بر سازمان تأمین اجتماعی عزل شود.
خبر عزل سعید مرتضوی از مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی و انتصاب او در مقام سرپرست این سازمان در شرایطی منتشر می‌شود که دیوان عدالت اداری تاکنون دو بار حکم مدیرعاملی او در سازمان تامین اجتماعی را باطل کرده است، اما دولت محمود احمدی‌نژاد همواره از ادامه فعالیت‌های او در این سازمان دفاع کرده است.
این اصرار دولت و حمایت‌های او از سعید مرتضوی واکنش منفی بسیاری از نمایندگان مجلس را در پی داشته است که از عدم صلاحیت او برای احراز سمت مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی سخن می‌گویند.
اما با انتشار دومین حکم دیوان عدالت اداری علیه آقای مرتضوی در آخرین روزهای ماه دی، فشارها بر دولت محمود احمدی‌نژاد برای برکناری او افزایش یافت، تا جایی که نمایندگان مجلس تهدید به استیضاح وزیر تعاون، رفاه و امور اجتماعی کردند.
آنها همچنین ادامه حضور آقای مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی را «تخلف آشکار و در حکم تصرف غیرقانونی در وجوه و اموال دولتی و عمومی» دانستند.
سعید مرتضوی که سابقه سال‌ها قضاوت در دستگاه قضایی ایران را دارد، به واسطه جرایم پرونده کهریزک از سمت قضاوت تعلیق شده است.
پرونده کهریزک مربوط به بازداشتگاه گمنامی در اطراف تهران است که جمعی از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ در آن حبس شده بودند. اما این بازداشتگاه زمانی به مرکز توجهات تبدیل شد که خبر کشته شدن چند تن از معترضان در آن انتشار یافت.
در نهایت نیز سعید مرتضوی به واسطه آن‌چه مسئولیت او در این رخداد خوانده شده است از سمت‌های خود در قوه قضاییه ایران تعلیق شد، اما محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران، تصمیم گرفت او را در دولت خود به کار بگیرد که این تصمیم به مناقشات دنباله‌داری میان دولت و مجلس قانون‌گذاری ایران تبدیل شد.

محسن هاشمی:اصلاح طلبان فریب سناریوی افراطیون برای انتخابات را نخورند


 اصلاح‌طلبان نباید فریب افراطیون طرف مقابل را بخورند. چون افراطی‌های طرف مقابل الان رسانه‌های متعدد در اختیار دارند و هر طور بخواهند حرف می‌زنند. اما این خیلی مهم است که نظرات آنها به عنوان نظر بزرگان نظام تلقی نشود. اینکه یک نفر صحبت تندی می‌کند، حتی اگر از تریبون نماز جمعه باشد، نباید به حساب بزرگان نظام گذاشته شود. اگر این پیش فرض وجود داشته باشد می‌توانند با گفت‌وگو با لایه‌های بالایی حکومت مشکلات را حل کنند. کشور به این گفت‌وگو‌ها نیاز دارد
اکثریت تندرو ها بدشان نمی‌آید که اصلاح‌طلبان نیایند. تا بتوانند بین خود با هم رقابت کنند. این البته با شرایط فعلی خیلی هم بعید نیست. بعضی از این گروه‌ها چون فرض می‌کنند که در نهایت اصلاح‌طلبان جدی شرکت نخواهند کرد، سعی می‌کنند با نزدیک شدن به ایده‌های اصلاح‌طلبانه بخشی از این رای را جمع‌آوری کنند. در این موضوع رقابتی بین اصولگرایان جدید و سنتی و دولتی‌ها ایجاد شده است. البته اصولگرایان سنتی از بقیه بیشتر هراس دارند که مجددا کاندیدای احتمالی وابسته به دولت بتواند با استفاده از ابزار دولت مجددا به پاستور برسد
اصلاح‌طلبان نباید فریب افراطیون طرف مقابل را بخورند. چون افراطی‌های طرف مقابل الان رسانه‌های متعدد در اختیار دارند و هر طور بخواهند حرف می‌زنند. اما این خیلی مهم است که نظرات آنها به عنوان نظر بزرگان نظام تلقی نشود. اینکه یک نفر صحبت تندی می‌کند، حتی اگر از تریبون نماز جمعه باشد، نباید به حساب بزرگان نظام گذاشته شود. اگر این پیش فرض وجود داشته باشد می‌توانند با گفت‌وگو با لایه‌های بالایی حکومت مشکلات را حل کنند. کشور به این گفت‌وگو‌ها نیاز دارد
اعتماد قرار بود با محسن هاشمی درباره مواضع پدرش پیرامون انتخابات و پروژه وحدت ملی گفت‌وگو کند. اما زمان موعود که فرا رسید، ورق برگشته بود و دیگر سخن گفتن از آن مفاهیم هم به خطوط قرمز اضافه شده بود. این‌گونه بود که در بین ملاحظات و مصلحت‌هایی که اقتضای فضای سیاسی این روزهاست هرچه گفتیم پاسخی به رسم امانت شنیدیم و نه آنچه می‌توان منتشرش کرد.
از عالیجناب سرخپوشی که اصلاح‌طلبان هم معنایش را درست نفهمیدند تا وضعیت این روزهای خواهر و برادرش سخن گفتیم و به نقد آرای هاشمی که رسیدیم، پسر بزرگ هاشمی ترجیح داد باب نقد آیت‌الله هاشمی در گفت‌وگو با او گشوده نشود و ابهامات، سوالات و نقدهای ما درباره توصیه‌های سیاسی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را خود ایشان پاسخ گوید. می‌گفت من این روزها در دفتر آقای هاشمی سمتی ندارم و سخنگوی ایشان هم نیستم. ممکن است حرفی بزنم که نظر ایشان نباشد و ایجاد مشکل شود. در نهایت هم آنچه میان ما رد و بدل شد و فرصت انتشار یافت، نظراتی بود که فرزند هاشمی درباره لزوم اعتدال و نجات کشور از خطر می‌گفت.
راهکارش هم، گذشت کردن بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان، تکیه به عقلانیتی که می‌گفت در بخشی از اصولگرایی صدایش به گوش می‌رسد و پیشگام شدن چهره‌هایی بود که حاضرند فداکارانه مردم را به مشارکتی مجدد فراخوانند، حتی اگر در نهایت مردم از خود آنها عبور کنند. می‌گفت در مواقع بحرانی گاهی لازم است افراد فداکاری کنند و روی میدان مین بروند تا راه باز شود و این مثال را وقتی زد که از احتمال شکست خوردن طرح وحدت ملی از او سوال کردیم.
ابتدا در این باره توضیح بدهید که آیت‌الله هاشمی، از چه جایگاهی به بحث انتخابات وارد شده‌اند و به عنوان یک کنشگر سیاسی دارای موضع مشخص اقدام به طرح بحث می‌کنند یا به عنوان یک فرد که هیچ نقشی در تحولات سیاسی ندارد و صرفا به عنوان یک عنصر با تجربه قصد نصیحت کردن دلسوزانه دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم که جامعه در چه شرایطی قرار دارد و چه انتظاری از افراد مختلف دارد. ما در حال حاضر در شرایطی هستیم. به شرایط مهم انتخاب مردم وارد می‌شویم و همه باید نقش فعالی را بازی کنند. در این میان نقش دانشگاهیان، روشنفکران، تکنوکرات‌ها، نویسندگان، روحانیت و حتی اصناف و گروه‌های مرجع از بقیه آحاد مردم مهم‌تر است. لذا لازم است که همه در ارائه پیشنهادها و برنامه‌هایی که منجر به شکوفایی کشور در دولت آینده می‌شود فعال شوند و حتی پیگیری مطالبات را در مرحله بعد از تشکیل دولت آینده بنمایند. مسلما این روش، تقویت دولت بعدی در جهت حمایت از مردم است و امکان بازسازی نظام اجتماعی و مبارزه با بیکاری، توسعه پایدار، تنش‌زدایی داخلی و خارجی و در نهایت رسیدن به ایرانی واقعا اسلامی در تمام ابعاد را خواهد داد.
لذا طبیعی است که فردی مانند هاشمی‌رفسنجانی و حتی خانواده او نیز نمی‌توانند بی‌تفاوت باقی بمانند. باید در ابعادی که قانون انتخابات اجازه می‌دهد تمام تلاش خود را برای تغییر شرایط موجود، به کار‌گیریم. می‌بینیم که کشور به هر دلیلی که فرصت طرح آنها نیست با مشکلات مختلفی مواجه است.
پس از نزدیک به 5/7 سال بعضی کارهای بدون برنامه و هدف و خارج از چارچوب برنامه‌های پنج‌ساله و بیست ساله و چشم‌انداز، اکنون به نقطه‌یی رسیده‌ایم که فرصت چند ماهه در زمان انتخابات به وجود می‌آید که بتوان حرف‌ها را برای اصلاح امور زد و نظرات را به مردم عرضه کرد و براساس آیه شریفه « فبشر عبادی‌الذین یستمعون فی‌القول و یتبعون احسنه» لازم است که همه فعال باشند در غیر این صورت به وظیفه دینی و عرفی و اجتماعی و سیاسی خود عمل نکرده‌اند.
البته اصولگرایان معتقدند که دستاوردهای این دولت به گونه‌یی که شما می‌گویید نیست بلکه در بسیاری از موارد بهتر از دولت‌های قبلی عمل کرده است. برای این سخنان خود هم استنادی دارید؟
واقعیت این است که رییس دولت دهم از انتقاد و ارائه آمار و ارقام حتی کمی منفی هم به هیچ‌وجه خوشش نمی‌آید. همیشه تلاش شده است که جلوی ارائه آمارهای منفی را بگیرد و دایم از افرادی حرف می‌زند که در کار دولت سنگ‌اندازی و مانع تراشی می‌کنند. مشخص است که آمارها نشان‌دهنده چالش‌های اجتماعی است. ارقامی مانند خط فقر، نرخ بیکاری، نرخ جرایم، نرخ تورم، نرخ توسعه و تولید و بالاخره نرخ آسیب‌های اجتماعی و… همه و همه باید دقیق ارائه شود که متاسفانه نمی‌شود. خلاصه وعده‌های اجرا نشده و طرح‌ها و حرف‌های با اجرای ناقص و جواب نداده دولت بسیار زیاد شده است.
البته دولت سعی می‌کند عدم اجرای آنها را در طول سال‌های گذشته به دلیل موانع و سنگ‌اندازی‌هایی که از ذکر آنها نیز خودداری می‌کند اعلام ‌کند. قرار نیست که مردم برای حل مشکلات‌شان دایما به ضریح ائمه و راز و نیاز متوسل شوند. اگر مشکلات‌شان حل نشد این طور تلقین شود که علت آن عدم ایمان مناسب به اعتقادات‌شان و عدم بصیرت است. در هر صورت مشخص است که دولت نهم و دهم نتوانسته است جامعه و اقتصاد کشور را مناسب و در شأن جمهوری اسلامی اداره کند. از واردات بی‌رویه کالاهای خارجی کاملا معلوم است که شرایط کار و تولید را نتوانسته‌اند در کشور ایجاد کنند، یا اینکه از نرخ رشد توسعه معلوم است که درآمدهای کشور در جای نامناسب و خارج از برنامه‌ها خرج می‌شود. نقش دولت در تورم و نابسامانی بازار ارز روشن و مشخص است ولی با وجود این مساله، دولت پرداخت یارانه به بخش تولید را قبول ندارد. به همین دلیل نزدیک به 6000 واحد تولیدی و صنعتی کشور به سمت تعطیلی می‌روند. البته با این نگاه، دولت سهم هیچ بخشی را در هدفمندی یارانه‌ها نداده است حمل و نقل، بهداشت هم همین وضعیت را دارد. در ضمن بانک‌ها وضعیت مناسبی ندارند. مطالبات معوق و بدهی دولت به بانک‌ها افزایش جدی پیدا کرده است.
همانطور که گفتید این شرایط خیلی از افراد اعم از دانشگاهی و حوزوی را به این نتیجه می‌رساند که لااقل راهکارهای برون رفت از وضعیت فعلی را بیان کنند. اما آیا آقای هاشمی هم از همین منظر صرفا به بیان نظرات خود می‌پردازند یا به عنوان یک کنشگر سیاسی برای نقش آفرینی در این عرصه هم برنامه دارند؟
اگر هاشمی‌رفسنجانی دست به ارائه پیشنهاد جدیدی در وانفسای مشکلات فعلی می‌زند به دلیل آن است که با تجربیاتی که در طول 60 سال مبارزه و کار به دست آورده و هوشمندی که در ایشان سراغ داریم، این امکان را در خود و نیروهای وفادار به خود و مردم ایران می‌بیند که با استفاده از انتخابات پیش رو کشور را به سمت اعتدال پیش برند. ایشان به صورت جدی و اضطراری وارد گود شد، تاجلوی افزایش بیش از حد مشکلات را بگیرد.
برای برون رفت از وضعیتی که از آن یاد می‌کنید آیا جامعه نیاز به توصیه‌های آیت‌الله هاشمی دارد یا ایشان فراتر از توصیه و نصیحت راهکار اجرایی هم برای این مقطع دارد و به فکر عملی کردن آن است؟
متاسفانه در این 5/7 سال با وجود درآمد ارزی نفتی بیش از 600 میلیارد دلاری و به قول ریاست دولت درآمد ارزی صادراتی بیش از 200 میلیارد دلار یعنی روی هم رفته 800 میلیارد دلار و با وجود آماده بودن بخش مهمی از زیربناهای کشور با همت سه دولت گذشته، متاسفانه وضعیت مناسبی نداریم و حتی می‌شود گفت در بعضی از جهات نیز عقب گرد هم داشته‌ایم. متاسفانه برای جلوگیری از مشکلات بیشتر و حتی… از طریق مُسکِن و سرم غذایی به وسیله پرداخت یارانه به صورت ریالی به مردم و نه یارانه تولید اقداماتی انجام می‌دهند.
جالب اینکه باز هم با وجود جواب نگرفتن از یارانه‌ها تاکید در افزایش یارانه‌ها برای اهداف خاصی دارند قطعا نمی‌توان به این سیاست‌ها ادامه داد و باید با روشی که همه طرف‌های درگیر را به میدان بیاورد مساله را حل کرد.
لذا باید حرف‌های امیدوارانه زد و به جامعه امید داد و به نظر فقط با وحدت در تمام زمینه‌ها می‌شود از این موانع عبور کرد و اعتماد را برگرداند. گفتن حقیقت و استفاده از هوشمندی مردم و واقع گرایی و عملگرایی از مواردی است که در طرح «وحدت ملی» هاشمی‌رفسنجانی مطرح بوده است. اجرایی شدن این طرح می‌تواند سطح امیدواری را در کشور به سطح مطلوب برساند و این موضوعی است که هم‌اکنون کشور به آن احتیاج دارد. باید دولتمردان بعد از انتخابات سال 92 کسانی باشند که از تجربه و تخصص قابل قبولی برخوردار باشند.
برداشت من از پاسخ شما این است که اگر دولت تخصص گرا و معتدلی روی کار بیاید طرح آیت‌الله هاشمی امکان عملی شدن پیدا می‌کند. اما مشکل اصلی موانعی است که بر سر راه تشکیل چنین دولتی وجود دارد. در واقع اینکه آیت‌الله هاشمی بگویند دولت خوب چه دولتی است، یک بحث است و اینکه برای شکل‌گیری چنین دولتی برنامه داشته باشند بحث دیگر. سوال من این است که در بحث دوم، برنامه آقای هاشمی چیست؟
آنچه مهم است این است که نباید گذاشت گروهی که کشور را به این وضع کشاندند با استفاده از ابزارهای خاص خودشان و قدرت نقدینگی و تصمیم‌گیری دولتی و ارگان‌های وابسته مجددا این وضع را در دوره جدید بر کشور تحمیل کنند. لذا لازم است که شرایط و اوضاع را مطرح کرد و به بحث عمومی در موضوع دموکراسی و رای مردم در چارچوب قانون اساسی ایران و زوایای عمل نشده آن را طلب کرد.
مردم واقعا منتظرند که میان سیاستمداران و نخبگان اجتماعی و سیاسی توافق‌‌هایی صورت گیرد که می‌شود نام آن را همان وحدت خواسته شده از طرف هاشمی‌رفسنجانی دانست. بعد از شکل‌گیری این وحدت، ارزش‌های انسانی و اسلامی می‌تواند در ایران شکوفا شود. مسلما ایرانیان می‌خواهند که در فضای وحدت هم زیستی و زندگی کنند که بدون بی‌عدالتی سیاسی و اقتصادی و هرج و مرج اجتماعی نیز باشد. شاید در شرایط فعلی هاشمی بتواند با توجه به نفوذ خود در جامعه چه در بین اصولگرایان واقعی و چه اصلاح‌طلبان معتدل و چه در بین مردم کوچه و بازار با نقش مثبت، وحدت جامعه را از مشکلاتی که آن را تهدید می‌کند نجات دهد. او می‌تواند با اتحاد این نیروها در مقابل افراط و تفریط بایستد.
آیا محوریت آقای هاشمی را همه سران و بزرگان اصولگرایی خواهند پذیرفت یا نسخه آقای هاشمی برای کسانی نوشته شده که معلوم نیست آن را می‌پذیرند یا خیر؟
البته صحبت از وحدت فقط از طرف هاشمی‌رفسنجانی مطرح نمی‌شود. می‌بینیم که برای مثال آیت‌الله مهدوی کنی ریاست محترم مجلس خبرگان هم از وحدت صحبت می‌کنند ولی ایشان به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت، فقط اصولگرایان را به وحدت و ائتلاف فرا می‌خوانند. یا اگر صحبت از تخریب دیگران است فقط گفته می‌شود که اصولگرایان یکدیگر را تخریب نکنند و متاسفانه به گروه‌های دیگر کاری ندارند. یا آیت‌الله مصباح با صحبت از اینکه اصولگرایان سعی می‌کنند یکدیگر را تخریب کنند ناراحت هستند و به دیگر گروه‌های موجود در کشور کاری ندارند.
ولی توقع از این بزرگان این است که همه مردم و گروه‌ها را تحت پوشش خود قرار دهند و اگر توصیه‌یی می‌کنند برای همه باشد. صحبت‌های اخیر آقای عسگراولادی در این چارچوب بود. لازم است واقعا از ایشان تشکر شود. ایشان فرمودند که انتخابات را به میدان جشن ملی تبدیل کنیم، ایشان حتی گفتند که موضع حزبی‌شان نیست و نظر شخصی ایشان است.
این تفکر هاشمی است که سعی می‌کند فراجناحی عمل کند و در جهت تعادل جامعه و جلوگیری از افراط‌‍‌ها و تفریط‌ها در هر گروه چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب یا چه راست و چپ حرکت کند.
ائمه جمعه و جماعات هم‌چنین وظیفه‌یی دارند که متاسفانه چنین نیست. هاشمی سعی می‌کند چنین تفکری را در ارکان بالای جامعه مطرح کند تا به کل جامعه برگردند. همه گروه‌های مرجع باید تلاش کنند که رقابت سالم ایجاد شود نه اتهام و تخریب یکدیگر.
در زمانی که نقش دین در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی پر رنگ است، اگر کوچک‌ترین اشتباهی شود مسلما این دین است که ضرر می‌کند. اگر اصولگرایی جریانی پیرو دین است لازم است که کل جامعه را تحت پوشش قرار دهد و با دید پدرانه به همه نگاه کند.
فکر می‌کنید، افرادی که نام بردید اعم از روحانیون سرشناس جناح راست و ائمه جمعه و… به فرض اینکه وحدت با معیارهای آقای هاشمی را هم بپذیرند، برای اصلاح‌طلبان هم جایی در دایره وحدت قائل هستند؟
امروز تکلیف اصولگرایان یا راست‌ها تقریبا برای انتخابات روشن است. و اکثریت آنها بدشان نمی‌آید که اصلاح‌طلبان نیایند. تا بتوانند بین خود با هم رقابت کنند. این البته با شرایط فعلی خیلی هم بعید نیست. بعضی از این گروه‌ها چون فرض می‌کنند که در نهایت اصلاح‌طلبان جدی شرکت نخواهند کرد، سعی می‌کنند با نزدیک شدن به ایده‌های اصلاح‌طلبانه بخشی از این رای را جمع‌آوری کنند. در این موضوع رقابتی بین اصولگرایان جدید و سنتی و دولتی‌ها ایجاد شده است. البته اصولگرایان سنتی از بقیه بیشتر هراس دارند که مجددا کاندیدای احتمالی وابسته به دولت بتواند با استفاده از ابزار دولت مجددا به پاستور برسد.
یعنی شما معتقدید که در غیاب اصلاح‌طلبان، تیم دولت بیشتر از جناح راست شانس پیروزی در انتخابات را دارد؟
اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات نباشند، رقابت بین اصولگرایان شکل می‌گیرد و در این رقابت، امکانات دولت بیشتر از همه است. حالا اینکه دولتی‌ها چگونه از این امکانات استفاده کنند مساله دیگری است. ولی به هر حال وقتی اصولگرایان و دولتی‌ها بخواهند با هم رقابت کنند به دنبال آرای خاموش متعلق به اصلاح‌طلبان می‌روند و در این رقابت کار اصولگرایان سنتی خیلی سخت می‌شود.
خب در این عرصه، پذیرش وحدت مورد نظر آقای هاشمی از سوی بزرگان جناح راست معطوف به چشم‌پوشی از حضور اصلاح‌طلبان است، فکر می‌کنید اگر اصولگرایان به طرح وحدت آقای هاشمی روی خوش نشان دهند معنایش کنار گذاشته شدن اصلاح‌طلبان خواهد بود؟
اصلاح‌طلبان یا چپ‌ها در شرایطی قرار گرفته‌اند که می‌شود آنها را به چهار دسته تقسیم کرد.
تعدادی از آنها نظیر آقای عارف و آقای کواکبیان سعی می‌کنند منفردا و بدون هماهنگی با بقیه اعتماد نظام را به دست آورند و به رقابت انتخاباتی وارد شوند.
تعداد دیگر مانند آقای عبدالله نوری و آقای عباس عبدی معتقد به شرکت هستند ولی به آن نگاه بازسازی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان را دارند و شاید برایشان اهمیت چندانی نداشته باشد که ببرند یا ببازند ولی آنچه برایشان او اولویت دارد حضور جدی و سازماندهی شده در عرصه سیاست ایران است.
گروه سوم که بارزترین چهره آن آقای موسوی خویینی‌هاست، معتقد به شرکت در هر حالتی نیستند. معتقدند که باید با عزت و جدی ولی با اطمینان به برد وارد شد، اگر نه دلیلی بر حضور نمی‌بینند. در نهایت گروه آخر که عمدتا خارج‌نشین یا زندان رفته هستند، اعتقاد به شرکت ندارند و می‌شود از آنها با نام تحریمی‌‌ها یاد کرد.
هاشمی سعی دارد که اصولگرایان معتدل و عاقل، اصلاح‌طلبان از نوع گروه اول، دوم و سوم را دور هم جمع کند و مشکلاتی که در ابتدای مصاحبه از آن صحبت شد را برطرف کند و در نهایت در جامعه بازسازی امید کند.
حتی اگر وزن اجتماعی برخی از این گروه‌هایی که نام بردید بیشتر از سایرین باشد، برای وحدت از آنها چشم‌پوشی می‌شود؟
در هر صورت مواضع افراطی از هر طرف که باشد به نفع کشور نیست. مواضع افراطی به‌درد ورود به سیاست نمی‌خورد و مقطعی و موقتی است و اگر روی آن پافشاری شود فقط به درد قهرمان‌سازی‌های مقطعی می‌خورد. باید در این فکر بود که اقدامات سیاسی و اجتماعی چه تاثیری برای بهبود وضعیت مردم و آینده کشور و بازسازی امید در کشور دارد نه اینکه قهرمان‌سازی کرد. قهرمانان اینچنینی در نهایت فرصت‌سوزی می‌کنند. اخیرا دیدم که آقای علی مطهری گفته‌اند که رییس‌جمهور آینده بهتر است از ساکتین فتنه باشد به نظرم حرف عاقلانه‌یی است!! در این دوره فقط عقل‌گرایان و عمل‌گرایان می‌توانند هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان را از بن‌بستی که هر یک به ترتیبی با آن مواجه شده‌اند نجات دهند.
شما نشانه‌یی سراغ دارید که به استناد آن بتوان گفت اصولگرایان حضور چهره‌های شناخته شده اصلاح‌طلب را که مصداق تندروی هم نیستند، بپذیرند؟
ببینید باید به این مساله هم در همین چارچوب نگاه کنیم که بخشی از اصولگرایان افراطی اصلا دل‌شان نمی‌خواهد اصلاح‌طلبان وارد میدان انتخابات شوند، تا بتوانند با استفاده از امکانات ارگانی که در اختیار دارند، برنده انتخابات باشند. لذا هر وقت جو کمی مثبت می‌شود و این احساس به وجود می‌آید که همه گروه‌ها می‌توانند در انتخابات شرکت کنند، این بخش تندرو فضا را دوباره به سمت رادیکال شدن می‌برند تا این امیدسازی را از بین ببرند. مثلا بعد از سخنان اخیر مقام معظم رهبری هم این افراد همین برخوردها را داشتند. مقام معظم رهبری گفتند برخی از «دلسوزان» نظام حرف‌هایی می‌زنند و ایشان نگرانند که این حرف‌ها مورد سوءاستفاده ضد انقلاب خارج‌نشین قرار بگیرد. معلوم است که منظور ایشان گروه‌هایی مانند منافقین و سلطنت‌طلب‌ها بود. اما باز همین گروه‌های تندرو با صحبت‌هایی نظیر سخنان آقای جنتی در نماز جمعه، این حرف‌های درست و متعادل را تبدیل به حرف‌هایی کردند که امید به مشارکت و حضور فعال همه گروه‌ها در انتخابات کمرنگ شد.
در اینجا باید معتدلین هر دو طرف مراقب باشند و هم آن سه گروه اصلاح‌طلبی که نام بردم و هم اصولگرایان معتدل و عاقل، باید فضا را آرام کنند و دور هم جمع شوند تا امید را در کشور بازسازی کنند. بازسازی امید در یک کشور بسیار مهم است. گسستی که در حال ایجاد شدن در جامعه است، نتیجه حرکت‌های افراطی است و همیشه نتیجه افراط و تفریط، گسست بوده است. اگر ما به سمت جلوگیری از این گسست‌ها حرکت نکنیم، امید از دست می‌رود. وقتی هم که امید از دست رفت و مردم از گروه‌های مرجع ناامید شدند و فکر کردند که هیچ کس نمی‌تواند کاری کند، امیدشان را به جای دیگر می‌بندند. اگر امید مردم به جایی خارج از کشور برود، برای کشور، برای انقلاب و برای همه آن چیزهایی که از آن دفاع کرده‌ایم و می‌کنیم خطر به وجود خواهد آمد. این هم فقط دغدغه آقای هاشمی نیست و من همانطور که گفتم در آن سمت بزرگانی همچون آقای مصباح و آقای مهدوی‌کنی و در این سمت هم بزرگانی همچون آقای خاتمی، آقای نوری و آقای موسوی‌خویینی‌ها باید همه به فکر باشند که این گسست اتفاق نیفتد. چون همه در یک کشتی نشسته‌ایم و سوراخ شدن این کشتی برای همه خطرناک است.
آیا به صرف متقاعد شدن چهره‌های اصلاح‌طلبی که نام بردید، امید در بدنه اجتماعی به وجود می‌آید؟
اولا اصلاح‌طلبان نباید فریب افراطیون طرف مقابل را بخورند. چون افراطی‌های طرف مقابل الان رسانه‌های متعدد در اختیار دارند و هر طور بخواهند حرف می‌زنند. اما این خیلی مهم است که نظرات آنها به عنوان نظر بزرگان نظام تلقی نشود. اینکه یک نفر صحبت تندی می‌کند، حتی اگر از تریبون نماز جمعه باشد، نباید به حساب بزرگان نظام گذاشته شود. چون اگر اینها نظرات بزرگان نظام باشد، جایی برای امید باقی نمی‌ماند. اما وقتی فرض بر این باشد که این اظهارات تند، نظر بزرگان نظام نیست، آن وقت این سه گروه اصلاح‌طلبی که نام بردم در ذهن خود باید به این فکر کنند که حرکت‌های تند حتی اگر از سوی برخی مراجع امنیتی و نظامی هم صورت بگیرد، به پای تندروهایی است که در این مراجع نفوذ کردند نه اینکه مورد تایید نظام و بزرگان نظام باشد. اگر این پیش فرض وجود داشته باشد می‌توانند با گفت‌وگو با لایه‌های بالایی حکومت مشکلات را حل کنند. کشور به این گفت‌وگو‌ها نیاز دارد و اگر کشور از حالت افراط و تفریط خارج نشود خطرناک است. الان در شرایطی هستیم که دو طرف باید افراطیون را سر جای خودشان بنشانیم. الان هم ما می‌بینیم که در این سمت حرف‌هایی زده می‌شود که با تحریم انتخابات مخالف هستند و از طرف مقابل هم می‌بینیم چهره‌های باسابقه مانند آقای عسگراولادی به میدان آمده‌اند تا این باب گفت‌وگو باز شود و اینها نشانه‌های خوبی است. صدای غالبی هم که از مجلس به گوش می‌رسد، صدای عقلگرایی و اعتدال است. همین که روزنامه‌های شما اجازه فعالیت دارند نشان می‌دهد گروهی در کشور هستند که می‌خواهند عقلگرایی و اعتدال حاکم شود.
شما به سوال من پاسخ ندادید. آیا بدنه اجتماعی به صرف گفت‌وگو کردن مثلا آقای خاتمی با سران جناح مقابل اقناع خواهد شد؟ با همین پیش‌فرض که حرکت‌های رادیکال، اراده بزرگان نظام نیست، آیا کسانی که از این حرکت‌ها آسیب دیده‌اند در شرایط موجود می‌توانند با این امید که بزرگان معتدل با هم به وحدت رسیده‌اند، مشارکت کنند؟
این نوع صحبت‌های شما احساسی و افراطی است. همین حرف‌ها را به روش بهتری می‌توان بیان کرد که منجر به وحدت شود. الان فضای کشور در حال انتخاباتی شدن است و ما باید از این فضا برای بیان منطقی حرف‌ها استفاده کنیم نه اینکه دوباره فضا را احساسی کنیم. حتی اگر لازم باشد برای ایجاد چنین فضایی، باید از برخی‌ها از کدورت‌های پیش‌آمده هم گذشت کنند، باید هواداران خود را توجیه کنند تا این فضای اعتدال به وجود بیاید.
آیا بزرگان اصلاح‌طلب اگر بخواهند هواداران خود را اقناع کنند تا از آنچه پیش آمده بگذرند و دوباره به مشارکت فکر کنند، می‌توانند بعد از انتخابات هم هر نتیجه‌یی که به دست آمد، همان هواداران را اقناع کنند یا ممکن است هواداران اصلاحات از خود اصلاح‌طلبان هم عبور کنند؟
بله، سیاسیون در این مواقع باید فداکاری کنند. اگر هم به میدان بیایند و تلاش کنند اما نتیجه‌یی که مورد انتظار است به دست نیاید، ممکن است مشکلی که شما می‌گویید به وجود بیاید. اما ما می‌گوییم اگر از این روش استفاده کنند می‌شود از گسست جلوگیری کرد. ممکن هم هست که وظیفه خود را انجام دهند و بعد از ناکامی، بدنه اجتماعی آنها معترض شود و بگوید شما ما را به این وادی کشیدید و هیچ نتیجه‌یی هم به دست نیاوردیم و ممکن است از آنها عبور کنند. اما راهی به جز این نیست و همیشه هم در شرایط بحرانی وقتی معتدلین به میدان می‌آیند، اگر نتوانند کار را به نتیجه برسانند فدا می‌شوند. اما این مانند زمانی است که در جبهه‌ها برخی از افراد داوطلب می‌شدند و روی میدان مین می‌رفتند تا راه را باز کنند. در فضای سیاسی هم اگر معتدلین شکست بخورند بالاخره افراطیون یک جناح حاکم می‌شوند و این افراد معتدل به لحاظ محبوبیت اجتماعی دچار خسران می‌شوند. اما معتدلین اگر به این راه اعتقاد دارند باید فدا شدن در این راه را هم نپذیرند.
و در نهایت ا‌گر طرح وحدت مورد نظر آیت‌الله هاشمی با اقبال مواجه نشود، ایشان در انتخابات آینده حضوری هم‌سطح حضورشان در انتخابات مجلس نهم خواهند داشت؟
این مساله را باید با بررسی شرایط انتخابات پاسخ داد. اگر شرایط به گونه‌یی نباشد که ایشان بتواند در انتخابات اثرگذار باشد، باید دید کاندیداها چه کسانی هستند و شاید بتوان از یک کاندیدا حمایت کرد.

محمدرضا باهنر: احمدي نژاد را بعدها شناختيم، شاید دولت بخواهد کاغذ چاپ کند ودراختیار مردم قرار دهد


 ساعت هشت صبح، اینجا تهران است دفتر جامعه اسلامی مهندسین ومن منتظر دیدار با دبیر کل این حزب یعنی مهندس محمد رضا باهنرهستم. مهندس باهنر که هر ایرانی با شنیدن نام او به یاد رشادت‌هاي برادر شهیدش محمد جواد باهنر می‌افتد.
وی از جمله اصولگرایانی است که در طی این چند ساله که از انقلاب اسلامی می‌گذرد بر سر مواضع اصولگرایی خود مانده است و مانند برخی دیگر از اصولگرایان از ویژگی پرچم که هر سمتی که باد بیاید می‌روند خصلتی را بر نگزیده است. خود درباره فعاليت‌هاي سياسي‌اش مي‌گويد:«سابقه تشکیلاتی – سیاسی ما برمی گردد به زمان حزب جمهوری اسلامی که من در شورای مرکزی حزب جمهوری بودم، زمانی که مقام معظم رهبری دبیر کل این حزب بودند.
بعد از آن نیز تشکل‌های صنفی و سیاسی را راه‌اندازی کردیم که من از موسسین جامعه اسلامی مهندسین بوده‌ام و درحال حاضر نیز 6 دوره است که دبیر کل جامعه مهندسین هستم و در جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز همواره نايب رئیسی این جبهه را با وجود برادر بزرگوارمان آقای عسگر اولادی که پدر معنوی جبهه هستند وریاست جبهه به عهده ایشان است بر عهده داشتم.»
وقتی از کاندیدا توری وی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پرسیدم با تاکید براینکه هیچ امر غیر ممکنی در عالم سیاست وجود ندارد، گفت: قصد کاندیدا شدن در انتخابات را ندارم. این در حالی است که کوهکن، رئیس واحد سیاسی جبهه پیروان خط امام و رهبری گفته است: «اگر دو نفر کاندیدای ریاست جمهوری باشند یکی از آن‌ها حتما باهنر است». با این دیدگاه اولین سوال را با حال هوای انتخاباتی پرسیدم:
مواضع سیاسی جبهه پیروان و جامعه روحانیت مبارز در انتخابات آینده چیست؟ نظر شما در خصوص آرایش سیاسی جناح‌ها و گروه‌های دیگر در انتخابات پیش رو چیست؟
در کل از این نکته نمی‌توانم بگذرم که همیشه در انتخابات تلاشمان این بود که بین اصولگرا‌ها وحدت به وجود بیاوریم.
همانطور که گفتید و ما آینده را پیش بینی می‌کنیم انتخابات سه قطبی است. قطب اول اصولگرایان هستند که مهم‌ترین تشکل‌ها جبهه پیروان خط امام(س) ورهبری با ۱۵ تشکل هستند. البته جامعه روحانیت وجامعه مدرسین گاه وارد انتخابات در حد مصداق نیز می‌شوند ولی گاه نه ‌فقط خط و مش کلی انتخابات را پیگیری می‌کنند. در هر انتخابات مثل انتخابات دوره نهم حضور جدی وپیگیری را داشتند و در حال حاضر نیز مباحثی دارند و نمی‌توانیم برای آن‌ها تعیین تکلیف کنیم. هر چه را که مصلحت بدانند، انجام می‌دهند ولی در کل انتخابات را‌‌‌ رها نمی‌کنند. آن‌ها تکلیف شرعی دارند و احساس وظیفه می‌کنند که مردم را هدایت و راهنمایی کرده وسیاست‌های کلان را طراحی کنند و اگر مصلحت دانستند وارد مصادیق نیز می‌شوند.
قطب دیگر اصلاح طلبان هستند، البته فتنه گران جایی برای حضور در انتخابات ندارند مواضعی که ایشان اتخاذ کرده، مواضع جبهه پیروان خط امام ورهبری نیست؛ حتی مواضع موتلفه نیز نیست و موضع شخصی ایشان است. دیگری مجموعه دولت وآقای احمدی‌نژاد است که آن هم برای خود پدیده خاصی است که آن را هم باید خودشان تعریف کنند. ما گاهی اوقات احساس می‌کنیم نرم افزار این آقایان را نمی‌شناسیم به همین دلیل باید محتاطانه درباره آن‌ها صحبت کرد. ولی درکل مواضع ثابت و مشخصی را از ایشان ندیدیم و سیاست‌های کلی ایشان را نیز قابل نقد می‌دانیم.
در این میان اما افرادی از همفکران شما نظیر آقای عسگر اولادی اظهارت متفاوتی را اتخاذ کرده‌اند، شما این نظرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در رابطه با اظهارات اخیر آقای عسگر اولادی؛ باید با خود ایشان صحبت کنید. این مواضعی که ایشان اتخاذ کرده مواضع جبهه پیروان خط امام ورهبری نیست؛ حتی مواضع موتلفه نیز نیست و موضع شخصی ایشان است. اگر بخواهیم جلو برویم همه فتنه‌های دنیا زیر نظر شیطان است و آمریکا و صهیونیسم نیز از تبارشیطان هستند که تحت حکومت شیطانند و به صورت انسان متجلی شده‌اند. اگر فردی کسی را بکشد، دیگر کشته است حال اگر بگوید با نیت طرف را کشته یا بدون نیت فرقی با هم ندارد. هر اسمی برای سران فتنه بگذارید از جنایت‌های آن‌ها نمی‌توان گذر کرد که برای بهم زدن تعادل در کشورو جدا کردن مردم از نظام تلاش کردند. برای اینکه بیداری اسلامی در دنیا را که برخاسته از تفکر اسلام و امام (س) بود را برعکس جلوه دهند و در ‌‌‌نهایت تلاش کردند که اسلامی بودن نظام را زیر سوال ببرند. ازاین رو آن‌ها حق ورود به صحنه سیاست ومدیریت کشور را ندارند. چرا که خسارت‌ها وضرر وزیان‌هایی که وارد کردند غیر قابل جبران است.
آقای مهندس بحث کاندیداتوری شما به کجارسید، به طور کامل منتفی شد؟
بله بنده قصد کاندیدا شدن درانتخابات ریاست جمهوری را ندارم، البته همان‌طور که می‌دانید باید این نکته را در نظر داشت که در عالم سیاست هیچ مسئله غیر ممکنی وجود ندارد.
به اعتقاد شما جبهه‌های تازه تاسیس نظیر جبهه پایداری چگونه در انتخابات ریاست جمهوری نقش ایفا می‌کنند؟
به اعتقاد بنده گروه‌هایی نظیر جبهه پایداری در انتخابات حضور پر رنگی خواهند داشت. بخشی ازجبهه پایداری به جناح دولت نزدیکی دارند وبخشی دیگر نیز به اصولگرایان نزدیک هستند. اگر بخواهیم آرایش دقیق‌تر آن‌ها رابدانیم باید منتظر گذر زمان باشیم. فکر می‌کنم اگر بخواهیم تشکیلاتی و از منظر جریان‌شناسی به انتخابات پیش رو نگاه کنیم انتخابات سال آینده سه قطبی خواهد بود واگر اتفاق مهمی نیافتد به احتمال زیاد انتخابات مثل انتخابات سال ۸۴ خواهد بود یعنی انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود.
آقای مطهری و برخی دیگر از چهره‌های سیاسی از‌هاشمی رفسنجانی درخواست کردند که برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور کند. آیا شما با این رویه موافقید؟
من فکر می‌کنم که حضورآقای‌هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدا در صحنه انتخابات به هیچ وجه به مصلحت خودشان و مصلحت کشور نیست و این مسئله را خودشان نیز اعلام کردند که بعنوان کاندیدا نخواهند آمد.
با توجه به سخنان آقای‌هاشمی چرا شاهد پافشاری برخی جریانات برای کاندیداتوری ایشان هستیم؟
همانطور که قبلا گفتم در عالم سیاست هیچ چیز غیر ممکن نیست. اما اگر آقای‌هاشمی من را مورد مشورت قرار دهد به او می‌گویم که کاندیدا نشود، همان‌گونه که در سال ۸۴ نیز به ایشان توصیه کردم که کاندیدا نشود. اما ایشان مصلحت خودشان را می‌دانند و همین‌طور می‌توانند در انتخابات تاثیر‌گذار باشند و باید تلاش کنند که انشاا… با سیاست‌های کلی نظام همراهی کرده و تلاش کنند که ما آینده خوبی را برای کشور رقم بزنیم.
بعضی از اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان از حضور مشایی به عنوان یک کاندیدای قوی در انتخابات می‌ترسند به نظر شما این شخص می‌تواند از فیلتر‌های شورای نگهبان گذر کرده ورقیب مهمی باشد؟
من این را قبول ندارم که این فرد شخصیت قوی است. شخصی اسم بچه‌اش را گذاشته بود رستم ومی ترسید به او نزدیک شود. صحنه انتخابات به هیچ وجه به مصلحت خودشان و مصلحت کشور نیست. در ‌‌‌نهایت هم شورای نگهبان تصمیم می‌گیرد. اما در نظر سنجی‌ها نیز ایشان در حد واندازه یک کاندیدای قوی نیست.
یکی از معیارهای ریاست جمهوری این است که فرد رجل سیاسی باشد. آیا این فرد جزو رجل سیاسی محسوب می‌شود؟
تصمیم گرفته بودیم که برای رجل سیاسی تعریف خاصی داشته باشیم ولی این کارمغایر با قانون اساسی بود ما مذاکراتی نیز با شورای نگهبان داشتیم و به شورای نگهبان توصیه کردیم که برای واژه‌های رجل سیاسی و رجل مذهبی محتوایی تعریف کند، چرا که در اصل اگر یک شخص‌ واقعا هم مومن باشد درتعریف رجل مذهبی نمی‌گنجد. درصدر اسلام نیز این قضیه صدق می‌کرد. زمان پیامبر (ص) تمامی یاران ایشان دارای‌شان ومنزلت خاصی بودند ولی دلیلی نداشت هریک از این شخصیت‌های مومن و باتقوا در مسائل حکومتی نیز دخالت داده شوند.
با توجه به این‌که مدت زمانی است دولت ومجلس در دست اصولگرایان است به نظر شما آیا در انتخابات بعدی این موازنه بر هم می‌خورد یا اصولگرایی همچنان حاکمیت را در دست خواهد داشت؟
من فکر می‌کنیم در کشور هیچ راه و روزنه امیدی به غیر از اصولگرایی وجود ندارد. یعنی به طور حتم باید رئيس‌جمهور بعدی اصول‌گرا باشد و فردی بیاید تا پارامتر‌های کشور رادر رابطه با مسائل اقتصادی و معیشتی مردم و نیز فشارهای خارجی وسیاست‌های بین الملل وبرخی مسائل فرهنگی را با یک تیم قدرتمند جلو ببرد. ‌ این تیم باید پیشرفت کشور را در راستای سند چشم انداز پیگیری کند؛ ‌ کاری که بسیار مهم و سنگین است. چرا که متاسفانه باید گفت جریان فتنه که امتحان بدی را پس داد و به گروه انحرافی نیزهیچ اعتمادی نیست چرا که این گروه پدیده جدیدی است و حرف‌های عجیب وغریبی می‌زند وگاهی سوء استفاده‌های مالی وموردهای دیگر نیز در پرونده‌شان به ثبت رسیده است.
از این رو راه نجات کشور رفتن به سمت اصولگرایی است و اصولگرا‌ها نیز باید یک تیم قدرتمند را سازماندهی کنند وکار راجلو ببرند.
از این رو چرا در دوره روی کار بودن اصولگرا‌ها شاهد مشکلات معیشتی و اقتصادی در کشور بودیم؟
ظرفیت‌های کشور از لحاظ طبیعی ومالی بسیار بالاست ازهمه مهم‌تر از نظرنیروی انسانی متعهد با ضریب هوشی بالا، بسیار غنی هستیم و این نقطه عطف را در وضعيت اقتصادی حال حاضر کشور می‌توان مدیریت کرد. شاید برخی‌ها به ویژه دولتی‌ها بخواهند که تمام تقصیر‌ها را به گردن تحریم بیندازند. آری تحریم‌های خارجی به ما فشار آورده اما من فکر می‌کنم که فشار نا‌بخردی‌های داخلی از تحریم‌ها بیشتراست و می‌طلبد با مبارزه جدی، تدبیر، عقل، خرد گرایی واحترام به خرد جمعی، مشورت‌پذیری واستفاده از همه ظرفیت‌های نیروی انسانی کارهای مفید انجام داد وان شاءا… در آینده، فضا هم فضای روشنی است.
به نظر شما مدارا کردن اصولگرایان وکوتاه آمدن آنان در برابر احمدی‌نژاد سبب شد که دولت در برابر آن‌ها و به ویژه مجلس ایستادگی کند؟
در این رابطه یک خبرنگار از من سوال کرد تو چرا از احمدی‌نژاد سال ۸۴ دفاع می‌کردی ولی ازاحمدی ۸۹ دفاع نمی‌کنی، من گفتم احمدی‌نژاد تغییر نکرده من اطلاعاتم در رابطه با او افزایش پیدا کرده است. حتی اگر به احمدی‌نژاد حسن‌ظن داشته باشیم دو ایراد بزرگ به وی وارد است؛ یکی اینکه به هیچ وجه به خرد جمعی اعتقاد ندارد. خرد جمعی به مجلس ختم نمی‌شود، دردولت نیز احمدی‌نژاد اهل گفت‌و‌گو نیست. وقتی وی به نتیجه‌ای می‌رسد باید انجام شود. حال وزرا جرات دارند به آن رای ندهند! دوران این نوع حکومت کردن گذشته و این نوع حکومت برای قرون وسطي است که یک نفر فرمان می‌داد و همه تایید می‌کردند. عالم‌ترین، متدین‌ترین، خردمند‌ترین فرد نیز نیاز به خرد جمعی دارد وباید توجه داشت که در حال حاضر دنیا را سازمان‌ها و سیستم‌ها و احزاب مدیریت می‌کنند. برای مثال پزشکی که به مجلس راه می‌یابد باید در تمام مسائل رای دهد ولی نمی‌تواند بگوید که در تمام رشته‌ها تخصص دارد؛ چرا که این حرف انحراف و خطاست. باید خرد جمعی کار کند رئیس دولت در ضمن اختیاراتی که دارد باید با خرد جمعی جلوبرود. از این مهم نیز نمی‌توان گذشت که وزرا در ضمن اینکه مسئولیت دارند، یک سری اختیارات هم دارند که نباید سلب شود. آن‌قدر که در طول این دولت عزل وزیر داشتیم در سی سال گذشته نداشتیم. اما اين‌امربه معناي این نیست که رئیس جمهورهای قبلی مقتدر نبودند اما قرار نیست هر کسی که کوچک‌ترین مخالفتی داشت حذف شود. دومین ایراد احمدی‌نژاد این است که درحرکت‌هاو رفتار‌ها ازیک سیاست کلان پیروی نمی‌کند؛ برای مثال دولت اعلام می‌کند که درصد بیکاری در کشور بالاست. این در حالی است که بیکاری با تورم و نقدینگی در ارتباط است و ما نمی‌توانیم یک مسئله را به تنهایی حل کنیم از این رو باید یک سبد سیاستی طراحی کنیم تا چنانچه دولت خواست مسئله اشتغال را حل کند از طرف دیگر تورم انفجاری نداشته باشیم. در اوایل، دولت احمدی‌نژاد تا حدودی دراین سیاست موفق بود و برای نمونه در بحث مسکن توانست تا حدی قیمت‌ها را کنترل کند ولی در ادامه مانند فنری فشرده شده آزاد شد به گونه‌ای که در حال حاضر شاهد هستیم که بانک مسکن تنها برای مسکن مهر چهل هزار ميلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکاراست.
اجازه بدهید سوالات را در زمین مجلس پیش ببریم شما به عنوان نايب رئیس مجلس اطلاع دارید دولت چه تعداد از مصوبات مجلس را اجرا نکرده است؟
ما قبول داریم که احمدی‌نژاد گاهی قوانین را اجرا نمی‌کند ولی من معاون نظارت مجلس بودم و این قوانین را رصد می‌کردم به این صورت نیست که هر قانونی را دولت اجرا نکرده، بلکه ۹۰ درصد آن را اجرا می‌کند و ده درصد باقی مانده نیز دوصورت دارد، صورت اول این است که استدلال کنند امکان اجرای قانون وجود ندارد وما هم می‌گوییم اشکال ندارد و دولت می‌تواند دلایل خود را برای مجلس بیان کند که چرا این قانون امکان اجرا ندارد. صورت دوم که بسیار معدود اتفاق می‌افتد قوانین تصویب شده‌ای است که دولت می‌گوید من آن را قبول ندارم وآنجاست که مجلس می‌گوید قانون تورا قبول ندارد. البته گاهی قانون نیز نقص دارد که با هماهنگی و همدلی قابل حل شدن است و اگر کسی بگوید من قانون را قبول ندارم ما در برابرآن از تمام امکاناتمان استفاده می‌کنیم تا دولت را موظف کنیم قانون را اجرا کند. اما این امر هزینه دارد وباید بخشی از وقت مجلس صرف شود تا دولت واداربه اجرای قانون شود. حال این سوال پیش می‌آید که چرا این ظرفیت‌ها باید به جای حل مسائل مملکت صرف تفهیم قانون به دولت شود؟
در صورت اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها امکان استیضاح رئیس جمهور وجود دارد؟
تا مجلس فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را تصویب نکند دولت حق اجرای آن را ندارد. اما با توجه به‌شناختی که از دولت وجود دارد امکان اجرای آن هست و اگر بخواهد آن را اجرا کند، باید به مردم پول بدهد. اما این پول را از کجا می‌خواهد بیاورد؟ دولتی که با کسری بودجه عمومی مواجه است و نتوانسته بودجه عمرانی را تخصیص بدهد و اصلا پولی وجود ندارد که بخواهد اختصاص دهد. شاید دولت بخواهد کاغذ چاپ کند ودراختیار مردم قرار دهد که نه مجلس اجازه این کار را می‌دهد ونه دولت این اقدام را انجام می‌دهد. در این باره دستور رئیس جمهور کافی نیست واگر وی دستوری خلاف قانون دهد مسئولان ذی ربط مکلف به اجرا نیستند و اگرهم اجرا کنند باید پاسخگو باشند و صرف اینکه دستور از مقام بالا‌تر است کافی نیست.
آیا این طرح استخدامی دولت در ادامه مخالفت‌ها با مجلس است و یا یک طرح انتخاباتی است؟
این طرح استخدامی مصوبه‌ای در دولت داشت که رئیس مجلس طبق اصل ۱۴۲ قانون اساسی آن را با مصوبات مجلس تطبیق داده و اعلام نظر کرد که این مصوبه تخلف قانونی است واین‌کار نباید صورت گیرد.
پس چرا این مسئله را رئیس جمهور دررسانه ملی مطرح کرد؟
این بحث در حد حرف است و حکم صادره را کسی امضا نمی‌کند.

نشریه جهان صنعت: ٣٣ میلیارد دلار در بانک‌های ایران مفقود شده است


 با گذشت بیست و چهار ساعت از انتشار خبر انفصال محمود بهمنی- رئیس بانک مرکزی ایران از پست خود، هنوز روشن نیست که وی برکنارشده، درخواست بازنشستگی کرده است یا همچنان در رأس بانک مرکزی ابقا شده است.
رئیس بانک مرکزی، خود شخصاً درخواست بازنشستگی را تکذیب کرد و گفت: حدود چهل سال از خدمتم می گذرد و طی سال ها چندین بار نسبت به ارائه درخواست بازنشستگی اقدام کرده ام.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود بهمنی درمورد برداشت پول شبانه از بانک‌های کشور گفته است: «تمام برداشت‌های انجام شده توسط بانک مرکزی از حساب بانک‌ها براساس مصوبه هیئت دولت به حساب خزانه واریز شده که تمام مدارک آن موجود است. وی در ادامه گفت: بانک مرکزی براساس مصوبه دولت، در صورت نیاز باز هم از حساب بانک‌ها برداشت و به حساب دولت واریز می کند».
در این حال، نشریه جهان صنعت گزارش داد، دلیل صدور حکم انفصال محمود بهمنی- رئیس بانک مرکزی، از سوی دیوان محاسبات، این است که «٣٣ میلیارد دلار در بانک‌ها گم شده است».
عزت الله یوسفیان- نماینده آمل در مجلس شورای اسلامی و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، در خصوص این حکم انفصال گفته است: در یکی از جلسات اخیر، بهمنی احضارشد تا در خصوص ارزهایی که به بانک‌های ذیربط داده است توضیح دهد و در این نشست قرار بر آن شد تا ارز به قیمت واقعی فروخته شود.
وی در ادامه، به نقل از بهمنی- رئیس بانک مرکزی، گفته است: پولی که از فروش ارز بدست می آید برای بیت‌المال است و باید به حساب آن واریز شود، با توجه به دستوراتی که از مقامات بالا داشتم این سپرده‌ها را تهاترکردم.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه، در خصوص اینکه چند تا بانک در این امر دخیل بوده اند گفت: ١٨ بانک خصوصی و دولتی دراین مورد نقش داشتند که حدود ٣٣ میلیارد دلار معلوم نیست کجا رفته و مصرف چه خرج هائی شده است.
یک نماینده دیگر در مجلس اسلامی گفته است: این مبلغ یعنی ٣٣ میلیارد دلار، در بانک‌های مختلف جابجا شده و این کار توسط بانک مرکزی صورت گرفته است؛ اما هیچ گونه جواب قانع کننده‌ای نمی‌دهند و نمی گویند که در کجا این پول‌ها خرج شده، زیرا حتی از تولید ملی هم حمایت نشده است.