onsdag 28 december 2011

چرا رهبر و صاحب منصبان رژیم این چنین سراسیمه اند؟

اصولگرایان، دستگاه رهبری، شخص رهبر سید علی خامنه ای و تعدادی دیگر از دانه درشت های جا خوش کرده در ارگان های دولتی و یا ومذهبی مدعی هستند که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور نظام، شخصاً آدم خوب و صالحی است، اما، اطرافیانش منحرف و خطرناک هستند.
اصولاً چرا اکثریت دست اندکاران رژیم، تلاش مینمایند محمود احمدی نژاد را از باندش مجزا نشان دهند.؟ باند احمدی نژاد را " جریان انحرافی" و "بزرگترین خطر برای جمهوری اسلامی ایران و مذهب شیعه" و شخص رئیس جمهور نظام را شخصاً آدم خوب و صالح، معرفی نمایند.
 تصویری که اینان از احمدی نژاد ارائه میدهند، تصویر آدم ساده لوح، ناپخته و بازیچه دست اطرافیان منحرف اش است. ( وای بر نظامی که رئیس جمهورش اینقدر بی محتوا و بی عرضه است.!).
مرتجعین ذوب در ولایت فقیه و شخص رهبر،  با این قضاوت هایشان نشان میدهند که خودشان هم صلاحیت شان در ارتباط با مسئولیت هائی که بعهده گرفته اند، مخدوش است. تازه این در صورتی است که شنونده، این مرتجعین را در بیان نظراتشان صادق بداند. !
اما واقعیت آنست که  اگر شنونده ، حزب الهی صادقی هم باشد ، از مدتها قبل مشروعیت رژیم برایش زیر سئوال رفته است. مردم عادی که جای خودشان را دارند.
واقعیت اینست که، دانه درشت های رژیم اسلامی ایران، در 32 سال گذشته ( بجز 1- 2 مورد استثنائی)،  نشان داده اند که همواره " نان را بنرخ روز خورده اند.". همه آنها دستشان مستقیم و غیر مستقیم، بخون مردم تحت ستم آغشته است و در فساد، چپاول و جنایات رژیم، کمابیش، آلوده اند.
بعلاوه همۀ دانه درشت های نظام ( تا قبل از درگیری های اخیر مابین احمدی نژاد و خودشان )، اعم از شخص رهبر، شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و فرماندهان رده بالای نظام  در حمایت از دولت احمدی نژاد و کابینه او، از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند.
 علی خامنه ای با دخالت در نمایش های انتخاباتی ریاست جمهوری، از احمدی نژاد حمایت مستقیم کرد.
 محمد تقی مصباح یزدی ( آخوند پر آوازۀ مبلغ خشونت ضد انقلابی ) تا همین چند ماه قبل از احمدی نژاد و دولتش تمام و کمال دفاع میکرد.
 اما، بعد از آنکه در ارتباط با نفی احمدی نژاد جنگ مغلوبه شد، مصاح یزدی نیز با شرکت در کُر"محکوم است، محکوم است" از بزرگترین خطری که مذهب شیعه را تهدید مینماید صحبت میکند. هر چند که اخیرآ مصباح یزدی عمامه چرخانده و در مصاحبه با خبرگذاری مهر گفته است: هنوز به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از او حمایت میکنم.
 
علت این سردرگمی ها و دوروئی های دستگاه ولایت، سید علی خامنه ای، فرماندهان سپاه پاسداران و دیگردانه درشت های رژیم چیست؟
علت اینست که همه جناح های رنگارنگ رژیم و صدر نشین نظام از یک طرف، در 32 سال گذشته در سرکوب مردم و چپاول ها و از طرف دیگر  در 6 سال گذشته در بیرون راندن رقیب شان (اصلاح طلبان ) از قدرت، منافع مشترک داشته اند.  در سرکوب و چپاول سهم اصلاح طلبان در قدرت و ثروت، منافع مشترک داشته اند.
 در حالی که همچنان سرکوب نیروی کار و چپاول ثروت های جامعه ادامه دارد، اما ولی فقیه، سپاه پاسداران و اصولگرایان و باند احمدی نژاد تلاش مینمودند که در دریدن اصلاح طلب ها، سهم شیر را در زر و زور بخودشان اختصاص بدهند.
ولی فقیه، سپاه پاسداران و اصولگرایان ، اما تصور نمیکردند که احمدی نژاد و باندش در صدد خالی کردن زیر پای همه آنها برآیندو بقول روزنامه جمهوری اسلامی در بالا و پائین نظام "با چراغ خاموش رخنه کنند"(20 تیر ماه 1390).
روزنامه کیهان شریعتمداری که عمدتاً خط رهبری نظام را تبلیغ میکند، پس از 6 سال حمایت از احمدی نژاد و دولتش، در 21 تیرماه در مقاله‌ای تبلیغ نموده است :
- جريان انحرافی؛ عدالت‌خواهی و فسادستيزی در صحنه داخلی/ استکبارستيزی/عزت‌طلبی در عرصه بين‌الملل/ اسلام‌خواهی و ولايت‌مداری را لوث نموده است.
 
*   روزنامه کیهان ادعا کرده است که احمدی نژاد با وارد کردن افراد غيرموجه به دولت :
- حرکت‌های مشکوک در حوزه‌های پول خيز صنعتی و نفتی انجام داده است.
- استکبارستيزی را به ياوه‌هايی از قبيل دوستی با مردم اسرائيل، تبدیل نموده است.
-  تعاملات غيرشفاف با حکام دست نشانده آمريکا در منطقه‌ نموده است.( همدستی غیر مستقیم با امپریالیسم!).
- اسلام‌خواهی را با شعارهای کهنه ناسيوناليستی مخدوش کرده است.( لوحه کورش/اسلام ایرانی...).
- گفتمان دولت را به حرف‌های دم‌دستی و خنثی شبه روشنفکری تبديل نموده است.
- نمايش‌های مهوع " سياست‌باز فرهنگی" (حجاب و سينما و...) براه انداخته است.
- عاقبت روزنامه کیهان اعتراف میکند که احمدی نژاد در پیشبرد خطوط اساسی نظام " اساسا نه مهندس اين پرواز بود و نه حتی خلبانش." .
توجه کردید : تا چند ماه قبل:
-         احمدی نژاد و دولت اش، دولت امام زمان بود!
-        احمدی نژاد سردار امام زمان " شعیب ابن صالح" بود.
-        دستورات امام زمان را بواسطه " شیخ خراسانی " ( علی خامنه ای ) دریافت میکرد.
-        اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مدافع او و دولت اش بودند.
-        عزیز دردانه و رئیس جمهورِ  محبوب  سید علی خامنه ای و مورد حمایت بی چون و چرای ولی فقیه بود.
·       الان چه اتفاقی افتاده است که احمدی نژاد فاشیست و دولت اش برای دستگاه ولایت منفور شده اند. هیچکس جرات دفاع از احمدی نژاد را ندارد.؟ خودش هم مدتها" سکوت وحدت بخش" میکرده است و بتازگی خط قرمز تعیین کرده است.؟ اخیرا هم خود رهبر نظام  حمله به احمدی نژاد و دولت اش را مجاز دانسته است.
-        علتش را باید در دبه درآوردن سید علی خامنه ای در رابطه با "ساختار جدید نظام" جستجو کرد. ( سه پایه قدرت.).
-        علتش را باید در مقام شبه خدائی ولی فقیه در جمهوری اسلامی ایران جستجو کرد. که هیچ استقلال فکر و عمل را نمی پذیرد.
-        علتش را در باید در بی اعتبارتر شدن تمام و کمال صلاحیت مقام رهبری نظام در چشم پایه های ناچیز رژیم، در بین حزب الهی ها، جستجو کرد.
توجه کنید . رهبری که :رئیس جمهورش ،حرکت‌های مشکوک در حوزه‌های پول خيز صنعتی و نفتی انجام میداده است. در مبارزه با امپریالیسم " ياوه‌هايی سرائی " میکرده است.  از اسلام چیزی نفهمیده و "شعارهای کهنه ناسيوناليستی" میداده است. نمايش‌های مهوع "سياست‌باز فرهنگی" براه می انداخته است. ولی بعد 6 سال " رهبر شیعیان جهان" و " سید خراسانی" که در ارتباط با امام زمان بوده است، متوجه میشود که از رئیس جمهوری که خودش منتصب نموده ، رو دست خورده است.!! این آیا رهبر، صلاحیت رهبری نظام را دارا میباشد.؟
رهبری که امام زمان اش هم 6 سال نفهمیده بود که سردارش " شعیب ابن صالح" (احمدی نژاد) در راًس دولتی است که بزرگترین خطر دوران شیعه است، بدرد چه کاری میخورد؟
رهبری که رئیس جمهور محبوب اش 6 سال نفهمیده بود که رهبران سپاه پاسداران اش، "برادران قاچاقچی" هستند و اکنون بیدار شده و با پوزخند این خاک بر سری را جار میزند، بدرد چه میخورد؟
علت دستپاچه گی صاحبان زر و زور را در این آگاهی ها و سئوالات باید جستجو کرد.!
علت را باید در از بین رفتن مشرعیت تمام جناح های رنگارنگ رژیم و خود شخص ولی فقیه در میان مردم جستجو کرد.
علت اش را باید در حالت انفجاری جامعه جستجو کرد و اینکه دیگر مردم تحت ستم و تبعیض، تاب و تحمل سرکوب و خفقان موجود را ندارند. مردم لگدمال شده، کارگران، زنان، جوانان، دانشجویان، ملت های تحت ستم ساکن ایران و... دهها سال است که فهمیده اند که "از این امام زاده، برکتی حاصل نخواهد شد." . لذا در صدد هستند تا در فرصتی مناسب به حیات رژیم خاتمه دهند.
همه شواهد و قرائن نشان میدهند که جمهوری اسلامی ایران در سراشیب سقوط افتاده است. امید که سرنگونی رژیم، این مهم، هر چه زودتر و بدست توانای مردم لگدمال شده به سرانجام برسد. با تعمیق گفتمان دمکراتیک در جامعه. با گسترده شدن سازماندهی مبارزات مردمی. با تلفیق مبارزه مخفی و علنی توسط مبارزان راه آزادی و رفع تبعیض. با نافرمانی مدنی برای ناممکن نمودن فرمانروائی فرمانروا. با برپائی اعتصابات در محلات کار و زندگی توسط مردم ستمدیده. با به میدان آمدن اکثریت عظیم، برای دستیابی به منافع اکثریت عظیم. آن روز، دور نباد!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar