lördag 24 december 2011

چه اتفاقی می افتاد اگر انتخابات در ایران آزاد برگزار می شد ؟

مهم ترین علت افت فوتبال ایران چیست؟  پس از یک سری شکست های تحقیر آمیز برای تیم ملی،کانال 3 دولتی ایران در برنامه محبوب «90» از بینندگان خود دعوت کرد که از طریق اس ام اس دیدگاه و نظر خود را بیان کنند. از میان سه گزینه زیر بینندگان می توانستند یکی را انتخاب کنند: "1- ضعف مدیریت". "2- ضعف فنی مربیان". "3- انحطاط و خداحافظی نسل طلایی بازیکنان فوتبال".

به محض اینکه برنامه روی آنتن رفت، اپوزیسیون ایران، جنبش سبز، از بینندگان خود خواست تا از طریق اس ام اس و اینترنت به گزینه سوم رای دهند. در کمال تعجب مجری برنامه تلویزیونی، 75 درصد از پاسخ دهندگان نظرسنجی نیز این کار را انجام دادند. این نمونه هوشمندانه ای است از ابراز نارضایتی اپوزیسیون، در یک فضای بسته خبری، و نشانه خوبی است از اینکه چقدر آن جنبش قوی رشد کرده است. اگر انتخابات در ایران آزاد بود، رژیم کنونی در خطر از دست دادن قدرت قرار می گرفت.

به همین علت است که رهبر سیاسی جمهوری اسلامی باید از طرح پنج ماده ای رهبر مخالفین، میر حسین موسوی، مبنی بر حل بحران سیاسی در کشور چشم پوشی کند. این طرح  شامل دولت مسئول، انتخابات آزاد و عادلانه، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، و حق تشکیل احزاب سیاسی است.

طرح پنج ماده ای موسوی تقریبا غیرممکن است. اصلاح گذشته و ایجاد تغییرات ممکن است برای جمهوری اسلامی خیلی دیر شده باشد. اگر دولت پرزیدنت محمود احمدی نژاد دولت مسئولی بود، این بحران تا به این حد پیش نمی رفت. سابقه ده ساله جمهوری اسلامی در برگزاری "انتخابات هدایت شده" نشان می دهد که اساسا این رژیم در اجازه دادن به برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه ناتوان است. در شرایط حاضر،
در صورت برگزاری انتخابات آزاد به جای افراد محافظه کاری مانند موسوی، کروبی و رئیس جمهور سابق محمد خاتمی که هنوز سعی دارند در چاچوب نظام فعالیت کنند، اصلاح طلبان رادیکال دولت را به دست خواهند گرفت.

آزادی زندانیان سیاسی قطعا بر علیه رهبر، آیت الله خامنه ای و مشاورین وی در سپاه پاسداران است، که سعی دارند با ترور و ارعاب، مردم را وادار به تسلیم کنند. این در حالی است که آزادی مطبوعات و اجازه فعالیت احزاب سیاسی، باعث سقوط حتمی رژیمی می شود که اساس قدرت خود را بر کنترل اطلاعات و سرکوب احزاب مستقل سیاسی گذاشته است.

بنابراین جای تعجب نیست که رهبر رژیم، بر این عقیده است طرح موسوی یک قرص خودکشی است تا یک داروی نجات بخش. جمهوری اسلامی با گوشه گیری خود و فقدان ابزار سیاسی برای حل بحران کنونی، راههای زیادی را برای خود باقی نگذاشته است، که در این میان برای تضمین بقای خود از زور و ترور استفاده می کند. به نظر می رسد که در حال حاضر ارعاب (ترور) روش ارجح فرماندهان سپاه پاسداران می باشد، که حتی ممکن است بحران فعلی را به عنوان فرصتی مناسب برای پاکسازی رژیم از عناصر نامطلوب و اختیار دادن به نیروهای نظامی ایدئولوژیک برای دخالت هر چه بیشتر در زندگی سیاسی، اقتصادی و معنوی جمهوری اسلامی بداند. در برخی موارد، حتی ممکن است رهبر خودش را به عنوان بازیچه سپاه پاسداران ببیند که اجازه قتل عام مردم را می دهد. ممنوعیت همکاری با بیش از 60 سازمان غیر دولتی از جمله تینک تنک های (اتاق های فکر) بزرگ ایالات متحده از طرف وزارت اطلاعات به اتهام مشارکت در "فعالیت های براندازانه" در ایران، به عنوان مشروعیت بخشی به فشار های بیشتر باید تلقی گردد.

با این حال، نفی اختلافات داخلی بحران مشروعیت رژیم ایران را حل نمی کند، و دشمنان خارجی فرضی نمی توانند بیش از این مردم را تحت لوای پرچم خود جمع کنند. بسیار جای تردید است که جمعیت ایران بتوانند برای مدت طولانی وادار به تسلیم در برابر تهدید و ارعاب شوند، حال اینکه افزایش تهدید و ارعاب جامعه را در جنگ علیه حکومت زور رادیکالیزه خواهد کرد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar