tisdag 27 december 2011

جمهوری اسلامی،یک مدل شکست خورده در جهان اسلام

سخنرانی های اخیر رهبر جمهوری اسلامی در دو کنفرانس ساختگی «بیداری اسلامی» و «انتفاضه فلسطین» و با صرف هزینه های گزاف در تهران بار دیگر نشانگر تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش بنیاد گرایی و جلوگیری از گسترش میانه روی در جهان اسلام است.
رهبر جمهوری اسلامی سعی می کند با فرصت طلبی سیاسی و تبلیغات پر سر و صدا جنبش آزادی خواهی و دمکراسی طلبی منطقه شمال افریقا و خاورمیانه را یک جنبش «فرا ملی» و «اسلامی» جلوه دهد، خامنه ای در حالی برای ملت بحرین یا یمن یقه درانی می کند و اشک تمساح می ریزد که در برابر کشتار،شکنجه و سرکوب آزادی خواهان و «مسلمانان» سوریه مهر سکوت بر لب نهاده و عملا در کنار دیکتاتور سوریه قرار گرفته است.
دم خروس خامنه ای امروز بیش از همیشه از زیر عبایش بیرون زده است،در حالی که اکثریت مردم فلسطین و رهبران قدیمی و ریشه دار آنان مانند محمود عباس خواستار تشکیل دولت فلسطینی و برقراری یک صلح پایدار شده است،رهبر افراطی جمهوری اسلامی ضمن مخالفت با طرح محمود عباس خود را نماینده مردم فلسطین معرفی می کند و با وقاحت کم نظیری طرح عباس را رد کرده و کل خاک اسراییل و فلسطین را متعلق به فلسطینیان می داند،قطعا این مواضع رهبر جمهوری اسلامی نه تنها از دردها و مشکلات مردم فلسطین کم نمی کند بلکه «افراط گرایی» و «دوری از میز مذاکره» قطعا به زیان صلح در خاورمیانه و باعث افزایش بیش از پیش تنش ها خواهد شد.
برگزاری کنفرانس «بیداری اسلامی» و «انتفاضه فلسطین» نه تنها نشان دهنده پیروزی جمهوری اسلامی در جهان اسلام و کشورهای عربی نیست بلکه بیش از گذشته ثابت می کند رژیم جمهوری اسلامی مهمترین مانع برقراری ثبات در خاورمیانه و کانونی ترین نقطه در حمایت از تروریسم و افراط گرایی است و در کنار تندروهای اسراییلی راه «مذاکره» را رد می کند.
به نظر می رسد پس گذشت سی و سه سال از استقرار جمهوری اسلامی نه تنها انقلاب اسلامی صادر نشده بلکه به دلیل عملکرد جنایت بار و کارنامه سیاه جمهوری اسلامی عملا به جز چند گروه افراطی مانند حزب الله لبنان یا بخش های کوچکی از تندروهای اسلامی این رژیم پایگاهی بین نخبگان جهان عرب و روشنفکران و سیاستمداران ندارد،تازه دلیل اصلی حمایت حزب الله لبنان و یا حماس در نوار غزه از جمهوری اسلامی بیش از آن که جنبه مذهبی داشته باشد به خاطر حمایت مالی و نظامی بی حساب جمهوری اسلامی از آنان است، سخنرانی های تند خامنه ای در این دو کنفرانس تنها نشانگر این موضوع است که ایدئولوژی اسلام سیاسی نزد رهبر این رژیم گسترش «ایدئولوژی نفرت» در جهان اسلام و جلوگیری از رشد میانه روی و سکولاریسم است.
کنفرانس هایی نظیر «بیداری اسلامی» و «انتفاضه فلسطین» که با هزینه گزاف و با حیف و میل بودجه های عمومی برگزار می شود بیشتر به خاطر تبلیغات ایدئولوژیک،انحراف افکار عمومی ملت ایران و ارضاء روحیه خشونت گرا و بی منطق رهبر جمهوری اسلامی است،این کنفرانس ها نه تنها به زیان ملت ایران بلکه به زیان ملت فلسطین و سایر مردم در کشورهای اسلامی است و در حالی که رهبر جمهوری اسلامی در کشور ایران مشروعیت خود را بیش از پیش از دست داده سعی می کند خود را «ولی امر مسلمین جهان» بنامد عنوانی که بسیار مضحک است.
نوع رهبری آقای خامنه ای یک رهبری «تنش زا» و «ایدئولوژیک» است که هیچ ارتباطی به امنیت و منافع ملی ایران و حتا دین اسلام ندارد و هدف اصلی اش دامن زدن به تنش های مذهبی و تحریکات بین المللی است،به کار گیری واژه های چون «جهاد» و «شهادت» در سخنرانی خامنه ای به جای «مذاکره» و «صلح» نشان می دهد رهبر جمهوری اسلامی قصد دارد نه تنها در ایران، استبداد مذهبی و سوء استفاده از اسلام را تثبیت کند بلکه می خواهد با ترویج بنیاد گرایی ، «سوء استفاده از اسلام» را به کل جهان اسلام و افراطیون آن نیز تسری دهد.
اما زمان به نفع رهبر جمهوری اسلامی نیست،اگر این نوع سخنان در دهه 40 و 50 شمسی در بین برخی از روشنفکران ایرانی و عرب خریدار داشت امروز با تجربه تلخ حکومت مذهبی و ایدئولوژیک در ایران ،سخنان و تندروی های آقای خامنه ای خریداری نمی یابد و فقط باعث تلف شدن بودجه کشور ، افزایش خطرات امنیتی برای کشور ایران و زشت تر شدن چهره ایران در سطح جهانی می شود.
الگوی شکست خورده حکومت اسلامی در میهن ما ثابت کرد سوء استفاده و دخالت دادن شریعت در حکومت، قانونگذاری و آموزش نه تنها به اخلاقی تر شدن جامعه نمی انجامد بلکه معنویت و اخلاق را تباه می سازد،به نظر می رسد سخنان آقای خامنه ای مانند آن شخصی است که در غاری برای خود فریاد می زند و از انعکاس صدای خود ارضاء می شود،امروز جمهوری اسلامی یک چهره تروریستی،منفور، عقب مانده و شکست خورده است که نشان داد تلاش برای ادغام دین و دولت چه قدر به زیان منافع مردم است،هرچند جمهوری ترکیه هنوز با یک دمکراسی پردامنه و عمیق فاصله دارد اما جهان اسلام این مدل حکومت را قطعا بر جمهوری اسلامی که یک رژیم ورشکسته است ترجیح خواهد داد،جمهوری اسلامی یک رژیم ورشکسته به تقصیر است که نه آخرت دین باوران را آباد می کند و نه برای دنیای مردم رفاه و امنیت به ارمغان می آورد،بحران کارآمدی ، مشروعیت و انزوای بین المللی روز به روز بیشتر جمهوری اسلامی را فرا می گیرد و به همین دلیل عربده کشی ها و تهدید های رهبری جمهوری اسلامی هم واضح تر شنیده می شود.
برخلاف سخنان آقای خامنه ای آنچه مردم در خیابان های سیاسی تونس،قاهره،طرابلس،صنعا،منامه و دمشق فریاد می زنند خواست آزادی و تلاش برای فروریختن دیکتاتوری است،مردم شمال افریقا و خاورمیانه از سالها استبداد، فساد سیاسی و اقتصادی و عدم مشارکت سیاسی در سرنوشت خود به جان آمده و خواهان تغییرات وسیع و همه جانبه در نظام های سیاسی خود هستند،جمهوری اسلامی یک دیکتاتوری عقب مانده ایدئولوژیک است که سعی می کند با منحرف ساختن افکار عمومی جلوی خواست دمکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر مردم ایران را با سرکوب و تبلیغات پردامنه بگیرد،قطعا رهبر جمهوری اسلامی خواب های آشفته ای برای منطقه دیده است اما امید است که تعبیر نشوند ،انتظار این است که نخبگان سیاسی کشورهای عربی اجازه انحراف به نهضت های خود را ندهند و آینده کشورهای خود را تباه نسازند و اشتباه بزرگ ملت و نخبگان سیاسی ایران در سال 57 را تکرار نکنند.
آقای خامنه ای برای حل مناقشه فلسطین با اسراییل راه حل «رفراندوم» و «هر فلسطینی یک رای» را مطرح می کنند جا دارد از ایشان پرسش شود آیا ایشان برای خروج ایران از انسدادها سیاسی،بحران و مشکلات کنونی نیز راه حل «رفراندوم» بر سر قانون اساسی و «هر ایرانی یک رای» را می پذیرند؟

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar