در بخش اول این گزارش، هرچه دانشجویان گفتند، از دشواری ها و ناکامی ها بود. اما نیمه ی پر لیوان را هم این جوانان تازه وارد به عرصه جامعه مدنی می بینند. خبرنگار کلمه در انتهای هفته ی دانشجو، در قسمت دوم صحبتش با دانشجویان، بیشتر به این بخش از ماجرا پرداخته و نیز جنبش سبز مردمی، حصرها و بازداشت ها و انتخابات مجلس نهم را با دانشجویان به بحث گذاشته است.
دعوت اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه روز دانشجو که در آن از دانشجویان خواسته تا راه های امید را بگشایند، مورد استقبال دانشجویان است.
شورای هماهنگی به تازگی اعلام کرده است: “از جنبش دانشجویی انتظار می رود به جای تسلیم شدن در برابر شرایطی که ناخواسته گرفتار آن شده برای رهایی از تبعات تحمیلی آن، راه امید بگشاید. اگر شرایط امنیتی و خفقان آور کنونی مانع فعالیت آزادانه تشکلهای دانشجویی است، بجای پناه بردن به بی تفاوتی در قبال آنچه بر سر ملت میاید، میتوان جمع های کوچک دارای هدف و مسئولیت پدید آورد. اگر جو پلیسی حاکم بر دانشگاهها امکان برگزاری جلسات گفت و گو یا تجمعات اعتراضی باقی نگذاشته، میتوان راههای جایگزین برای تبادل آراء یا ابراز نارضایتی دسته جمعی یافت.”
برخی ضرورت ایجاد حلقه های کتابخوانی، آموزشی و.. را مورد اشاره قرار داده و برخی هم خواستار پیاده شدن مدل هر شهروند یک رسانه در مدل “هر دانشجو یک رسانه” برای آگاهی بخشیدن به مردم می شوند. آنها معتقدند همیشه روزنه های جدیدی وجود دارد.
هر دانشجو، یک رسانه
یکی از دانشجویان دانشگاه تهران می گوید: یکی از راه ها فعالیت رسانه ای است که آن هم بودجه می خواهد. اما معتقدم این امکان هست و می توانیم کار اطلاع رسانی را از طریق همان مسیر دو سال قبل که کمابیش هم ادامه دارد، دنبال کنیم: هر دانشجو یک رسانه. هر یک از ما می توانیم وظیفه آگاهی بخشی به عامه مردم را به شکل فرد به فرد دنبال کنیم، که البته چون این کار فرسایشی است انگیزه قوی می خواهد. در این سالها همه انگیزه ها را از بین برده اند. اما باید این مسیر به عنوان یکی از فرصت های باقی مانده دنبال شود. هر دانشجو با ایفای نقش یک مبلغ کار آگاهی بخشی را دنبال کند.
دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز در این خصوص می گوید: معمولا در فضای فشار و سرکوب، اتفاقی که می افتد تقویت تئوریک مبانی جنبش دانشجویی است و اقدامات عملی هم چون تظاهرات و اعتراض کمتر نمود پیدا می کند. نه فرد و نه گروه توان حرکت دانشجویی در حد جنبش را ندارد. مسیرهایی که مجازات کمتری دارد، کاربرد بیشتری پیدا می کند که مثل یک آتش زیر خاکستر است و می تواند خود را بازتولید کند. البته حتی این حرکتها در صورت شناسایی با برخورد و سرکوب از سوی حاکمیت مواجه می شود. اما به هر حال حلقه ی کتابخوانی، بحث و گفت و گو، نقد و بررسی و موارد مشابه دیگر از راه هایی است که امکان خلق آن هست. هر چند تمامی این مواردی که توضیح دادم نیز تحت فشار و سرکوب است.
بر اساس گزارش کلمه، جمعی از اساتید، فعالین دانشجویی و دانشجویان حامی جنبش راه سبز امید در بیانیه ای در آستانه ۱۶ آذر، روز دانشجو، اعلام کرده اند: از همگان خواستاریم که با حضور آگاهانه خود در این مسیر پر پیچ و ناهموار با هر صلاحدیدی که همگی به درجه ای از شناخت و تکامل آن رسیده ایم، کمک کنیم تا در جبهه بی تفاوتی و ناامیدی از اصلاح، پیروز میدان گردیم.
در این بیانیه خطاب به دانشجویان آمده است: با طراحی انوار جدید مبارزه در چهارچوب خواستهای ملت بزرگ ایران، از کرامت و انسانیت تا حق چگونگی زیستن و انتخاب پردازند و صحنه را در این روزها چه با تجمعات اعتراضی، تحصن و یا اعتراضات صنفی دانشجویی همانند هر آنچه که به تازگی دیدیم و شنیدیم، خالی ننمایند.
دانشجوی امیر کبیر در این خصوص تاکید دارد: دانشجو در اینجا، در دانشگاه امیرکبیر، هیچ وقت هیچ مسیری را بسته ندیده است. ممکن است تعداد افراد فعال در مقایسه با قبل کمتر شود و همین ها را هم که شناسایی کنند، شورشگر بنامند. اما ما هر ریسکی را پذیرفته ایم. حتی اگر در اینجا خفقان باشد، دانشجویان بیرون از دانشگاه کار خود را دنبال می کنند. اما اینکه چقدر نمود دارد نمی دانم.
توضیح دانشجوی دیگر برای آگاه سازی این است که ” آزادی حاصل رفاه است.” او می گوید: باید حداقل رفاه باشد تا بتوانی اعتصاب کنی. باید به مردم فعالیت اقتصادی یاد بدهیم، توانمندشان کنیم، گروه هایی ایجاد شود برای این شکل از اقدامات. او این اقدام را به کمک دانشجویان برای پویا ساختن جنبش مردمی موثر می داند.
نظر او این است که چیزی که باعث خفقان می شود، ترس از حکومت است. به عقیده این دانشجو، این حاکمیت آنقدر مشکل دارد که به کارهای خود هم نمی تواند برسد. فضای دانشگاه آنقدر آشفته است که امکان فعالیت در آن وجود دارد. آنچه در دانشگاه به عنوان بزرگترین مشکل است، توهم دیکتاتور است نه خود دیکتاتور. پس خیلی راحت امکان فعالیت هست.
اتحادیه انجمنهای اسلامی سراسر کشور نیز در بیانیه ای ضمن اشاره به “ناپایداری این دوره ی سیاه و ظلمانی تاریخ میهن مان”، بر تلاش مداوم دانشجویان جهت انداختن طرحی نو و آغاز راهی جدید تأکید کرده و گفته است: “دانشگاه فریادگر آزادی ست و ندای آزادی خواهی را پرشورتر از همیشه بر فراز تمامیت خواهی مستبدین این دیار سر خواهد داد.”
دانشجویان از حصرها و بازداشت ها می گویند
یکی از دانشجویان امیرکبیر اجحاف صورت گرفته در حق دانشجویان زندانی و بازداشت شده را از نگاه دیگری دنبال می کند. او می گوید: چرا باید جایگاه دانشجویان مخالف و معترض با طیف های سیاسی و مخالف حکومت یکی شود و بعد به دلایلی برخوردها و شکنجه با طیف دانشجو شدیدتر از فعالان سیاسی هم باشد و یا حتی در میزان محاسبه بازداشت چرا باید یکسان و یا بیشتر باشند؟ خیلی از بچه های ما را تنها به دلیل یک حرف ساده که اعتقادی بیان کرده بازداشت کرده اند و جایگاه و برخورد با آنها مانند سایر فعالان سیاسی خارج از دانشگاه ها بوده است. اصلا چرا باید به این شعار که اوین دانشجو می پذیرد، دامن زده شود و تاکید شود؟
به زعم او، آنطور که از احکام و نوع مجازات مشاهده می شود، تصمیم مقام های امنیتی این است که برخورد با فعالان تاثیرگذار دانشجویی تا حد امکان شدید باشد. اشاره این دانشجوی دانشگاه امیرکبیر به احکام سنگین برای فعالان دانشجویی سرشناس است که گاهی حتی شدیدتر از دیگر اقشار بوده است. از جمله می توان به علی اکبر محمدزاده که به ۶ سال حبس قطعی محکوم شده، اشاره کرد، و فواد سجودی فریمانی که به ۸ سال، بهاره هدایت که به ۱۰ سال و مجید توکلی که به ۸ سال و نیم زندان محکوم شده اند. تبعید مجید دری به زندان بهبهان و ضیا نبوی به زندان کارون اهواز (هر دو با فاصله حدود هزار کیلومتر از تهران) از دیگر مجازات شدید علیه دانشجویان بوده است. مجید دری و ضیا نبوی هر دو از فعالان دانشجویی اخراج شده از دانشگاه هستند که در جمعیت دفاع از حق تحصیل عضویت دارند و به ترتیب به ۶ سال و ۱۰ سال زندان در تبعید محکوم شده اند. علاوه بر این، مقام های قضایی و امنیتی در زمینه اعطای حق مرخصی نیز به فعالان دانشجویی تا جایی که ممکن است سخت می گیرند.
بحث سرکوب و بازداشت و حصرها که می شود، این را از یکی از دانشجویان می شنوم که: موضوع جدیدی نیست. به هر حال این انقلاب با اعدام کار خود را آغاز کرد و اگر حافظه تاریخی داشته باشیم، نباید از مسایل دو سال اخیر متعجب باشیم. فقط صبر لازم است. این دوره رو به آخر است.
پرسش شونده که در دانشگاه تهران تحصیل می کند، از این ناراضی است که: بخش زیادی از اخبار و سختی هایی که بر ما دانشجویان می رود، همه از آن بی خبرند. اطلاع رسانی حتی از بازداشت ها و شکنجه ها محدود و منحصر به جمع محدودی شده است. ما دانشجویان گمنام زیادی داریم که هیچ اسمی از آنها نیامده است. سختی های زیادی بر ما رفته که همه از آن بی خبرند. این دانشجو ادامه می دهد: بعد از انتخابات همه هزینه دادند. یکی به شکل بازداشت یا تعلیق و یا همین حصر. هیچ دانشجویی از این وضع راضی نیست. همه معترض اند، اما کاری صورت نمی گیرد.
با این حال دانشجوی دیگر دانشگاه امیرکبیر اشاره دارد: باید هزینه پرداخت شود. آقای موسوی این هزینه را پرداخت کرد. صادقانه ایستاد، هرچند این حصر غیر قانونی است اما حالا دیگران باید با راه های جدیدتر وارد شوند.
او می افزاید: حکومت هوشمندانه عمل کرد. آرام آرام با مردم مبارزه کرد و یک به یک آنها را سرکوب کرد. از پایین فعالان را زد تا به رهبران سبز رسید. در این بین، دائم نگوییم مردم مقصرند و نادان اند. فعالان سیاسی هم مقصرند. آنها باید آگاه سازی را به اشکال مختلف دنبال کنند.
تاکید بر آگاه سازی از موارد مهمی است که در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید به آن اشاره شده و طی آن از دانشجویان خواسته در مسیر مسئولیت آگاهی بخشی در قبال جامعه گام بردارند. این بیانیه تصریح کرده است: “جنبش سبز مردم ایران، از همان روزهای نخست، آگاهی بخشی را سرلوحه وظایف همراهان جنبش قرار داد. امواج پیاپی این آگاهی بخشی، امروزه اقشار وسیعی از جامعه را فراگرفته است.”
جنبش سبز مردمی زنده است
کودتای انتخاباتی حکومت که در سال ۸۸ با تولد جنبش سبز مردمی همراه بود، اگر چه با شعار رای من کجاست متولد شد، اما حالا حقوق خود و جامعه را مطالبه می کنند. جنبشی که این زمینه را فراهم ساخت تا جنبش دانشجویی را که از بدنه اجتماعی فاصله داشت با جنبش های اجتماعی و سبز مردمی پیوند دهد. پیوندی که اقتدارگرایان را به بیم و واهمه واداشته تا با اعمال فشارهای فزاینده بر مبارزان و فعالان دانشجویی که با رویدادهای صحنه سیاسی کشور ارتباط مستقیم دارند، مسیر تضعیف و انفعال جنبش مردمی را دنبال کند. مسیری که به اعتقاد یکی از دانشجویان دانشگاه تهران ناکام مانده و در مورد آن می گوید: سکوت مردم در مقطعی به حالت انفجاری پدیدار خواهد شد.
او معتقد است: این جنبش زنده است و آتش زیر خاکستر است. دوباره حرکت می کند. با حصر و بازداشت ها خواستند مردم را ساکت کنند؛ اما مردم بیدارند از حرف های آنها می توان این پویایی را درک کرد. به نظر من جنبش سبز مردمی در یک فرصت مناسب دوباره بر می خیزد. این فرصت هم زمینه اش به شکل ناخواسته و با اختلافات و جنگ های داخلی آنها در حال مهیا شدن است.
نگاه یک دانشجوی دانشگاه تهران به جنبش سبز مردمی این است: بعد از انتخابات یک خواست عمومی شکل گرفت که کاملا سازماندهی نشده و خودجوش بود. به جرات می گویم در مقطعی جنبش سبز مردم فراتر و جلوتر از جنبش دانشگاه بود. چون جریانات بیرون رادیکال تر از دانشگاه بودند. اما فرصت رهبری و سازماندهی نداشت. اگر در همان مقطع با برنامه ریزی مناسب تری هدایت و تداوم می یافت، به نتایج بهتری می رسید.
یکی از دانشجویان رشته متالوژی دانشگاه امیرکبیر با اشاره به زنده بودن جنبش سبز مردمی بر پویایی آن تاکید دارد و می گوید: باید مثل جنبش های دانشجویی هدف مشخص و واحدی ترسیم و براساس آن حرکت کنند. او معتقد است در ایام سال ۸۸ نیز یک هدف واحد دنبال نمی شد: دانشجویان یکپارچه اند، اما آنها نه. خیلی جاها هم محافظه کاری می کنند.
دانشجوی دیگری مزیت شکل گیری جنبش سبز مردمی را از این جهت می داند که مردم منفعل را به حرکت واداشت. او ادامه می دهد: اما این بهانه را هم به حکومت داد که معترضان بزرگ را غربال کند و امکان رهبری مردم سلب بشود. اما مردم خودشان باید دوباره از نو حرکت کنند.
یکی دیگر از دانشجویان امیرکبیر هم یکدست نبودن را بزرگترین ضعف جنبش ذکر می کند و می گوید: به خصوص الان فکرها بسیار متفاوت شده است. یک سری روی شخص آقای موسوی تاکید دارند. یک سری خواهان از میان رفتن نظام اند و گروهی هم دور یک دولت قدیمی گرد آمده اند. هدف ها یکی نیست، شاید برای همین پویایی قبل را ندارند. مگر آنکه هدف اصلی خود را بازیابند که آن هم نیاز به هدایت و رهبری دارد. نه آنکه هر فردی در هرجا مدعی باشد صاحب جنبش است. باید بدانند چه می خواهند و دنبال چه هستند.
امیرکبیری دیگری هم با اعتراض به هسته مرکزی جنبش که معتقد است بی سر و صاحب است و پایه تئوریک مناسب ندارد، بر ضرورت ایجاد یک شورای دموکراتیک با رای های مخفی در آن تاکید دارد. او می گوید: معنی ندارد که ما برای دموکراسی بجنگیم اما خودمان دموکراتیک نباشیم.
این دانشجو با اعتقاد به اینکه مماشات زیادی در متولیان جنبش سبز می بیند، خواستار صراحت و ابتکار عمل بیشتر از سوی آقای خاتمی شده و می افزاید: صرف بیانیه و پیام که مشکلی را درمان نمی کند.
بدون برنامه همه به فکر تحریم انتخابات هستند
مساله انتخابات در ایران در حدی برای دانشجویان بی معناست که از اظهارنظر در مورد آن خودداری می کنند. آن عده هم که پاسخگوی سوالات می شوند، نگاه منفی به مقوله انتخابات دارند. انتخاباتی که چند ماهی به برگزاری آن نمانده و در حالی اصلاح طلبان حضور خود در آن را مشروط به فراهم شدن زمینه هایی هم چون آزادی زندانیان سیاسی و شکستن حصرها و بازشدن فضای جامعه و غیره کرده اند که هنوز این زمینه ها فراهم نشده و آنطور که از شواهد پیداست، حکومت با جنگ های درونی خود، در حال تدارک کودتایی دیگر برای انتخاباتی دیگر است.
یکی از دانشجویان دانشگاه تهران می گوید: من با اطمینان می گویم بدون هیچ هماهنگی و برنامه ریزی، انتخابات مجلس از الان با تحریم رو به روست. مگر می شود وقتی پاسخ و نتیجه انتخابات مخدوش قبل داده شود، دوباره مشارکتی صورت گیرد.
دانشجوی دیگری نیز تحریم را گزینه همگانی برای طیف های منتقد و حتی خنثای دانشجویی در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی ذکر می کند.
یکی دیگر از آنها هم اشاره دارد: شک نکنید که ۹۰ درصد دانشجوها و مردم دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند. مگر با تغییر فضا که آن هم امیدی به تغییر نیست. در انتخابات دوره قبل خیلی از دانشجوها برای اولین بار فعال شدند و پای کار آمدند. اما بدتر از قبل برگشتند.
آن دیگری می گوید: درون دانشگاه مشخص است که چشم انداز عمومی هم متصور نیستند. از این باب که مشارکت بی تاثیر است. در دانشگاه که تا الان خروجی خاصی وجود نداشته است. هرچند معتقدم سرنوشت انتخابات در روزهای آخر رقم می خورد، اما الان نگاه روشنی به انتخابات نیست.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar