måndag 16 april 2012

آقای بنی صدر: اگر خامنه ای فردا مصالحه بکند با چه مسائلی روبرو خواهد شد؟ آیا فرصت فردا را خواهد سوزاند؟

انقلاب اسلامی: عصر جدید: درگیری بر سر اتم با غرب بالا گرفته است. نظر شما در باره مذاکرات فردا چیست از روی ضعف است و یا قوت؟
بنی صدر: هر دو طرف قول هائی را بر زبان آورده اند که ضد و نقیض هستند. واشنگتن پست و یک سایت اسرائیلی گفته است که اوباما به خامنه ای از طریق اردوغان پیام 6 ماده ای داده است: فردو را تعطیل کند، غنی سازی را کنار بگذارد، اورانیوم غنی شده را تحویل بدهد و .. خب این یعنی اینکه طرف مقابل ـ ایران ـ بگوید نه. اگر طبق این قول همه آنچه را که اوباما خواسته را ایران انجام دهد، یعنی اینهمه زیان و ضرر دیده و مردم را در این وضعیت فلاکت بار اقتصادی قرار داده و حالا بیاید بگوید همه چیز را بر می چینیم! عکس این حرفها نیز زده شده است که بنظر می رسد درست تر باشند. طبق این اطلاعات که قوی تر هستند می گویند اوباما به خامنه ای پیام داده است که هر گاه شما تضمین قابل بررسی و قابل تفتیش مداوم را بپذیرید که ایران بمب اتمی نمی سازد همانطور که اخیرا گفته اید اینکار را نمی کنید، آمریکا با فعالیتهای صلح آمیز ایران و حتی غنی سازی تا زیر 5 درصد موافقت میکند. منابع دیگر هم این سخنان را تائید کرده اند. آقای عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز گفته است که غنی کردن اورانیم تا بیست درصد برای رفع نیاز نیروگاه دانشگاه تهران است و وقتی این نیاز برطرف شد ما این تولید را کم و سپس متوقف می کنیم. آقای جلیلی هم گفته است که با پیشنهادهای جدیدی برای حل مشکل به استانبول رفته است و آقای صالحی هم گفته است پیش بینی میکند در گفتگوها پیشرفت بشود.
عصر جدید: ولی احمدی نژاد گفته است ما یک قدم عقب نمی نشینیم.

بنی صدر: رجز خوانی است که هر دو طرف میکنند. ما داریم اطلاعات منتشر شده را ارزیابی میکنیم که چقدر واقعیت دارند. حالا سئوال این است: احتمال اینکه دو طرف مصالحه انجام دهند وجود دارد یا نه؟ در طرف آمریکا محافظه کاران جدید و اسرائیل با هر گونه مصالحه سخت مخالف هستند و بدنبال برخورد نظامی و تشدید تحریم اقتصادی برای سقوط نظام هستند . چنانکه دیروز در 11 اوریل در واشنگتن پست همین گروهها نوشته اند که اوباما می خواهد مصالحه انجام بدهد و اگر انجام بدهد، یعنی ایران موافقت کند که بیشتر از 5 درصد غنی نکند و تضمین قابل بررسی هم بدهد که بمب اتمی نمی سازد و اینطرف هم بتدریج تحریمها را بردارد این مصالحه در حال حاضر خوب است و آقای اوباما هم را هم خوشحال میکند که جلوی برخورد نظامی در ماههای آینده را گرفته است. و زمانیکه اقتصاد آمریکا در حال به رونق افتادن است تهدید نفتی هم بی معنا می شود و قیمت نفت پایین می آید و اینها مفید همه است. اما آنها استدلال می کنند که در میان مدت چنین توافقی مصیبت بار است. زیرا ایران بمحض اینکه دستش از زیر سنگ تحریمها خارج شود بکارش ادامه خواهد داد و دیگر امریکا در موقعیتی نحواهد بود که بتواند دنیا را علیه ایران برای تحریم بسیج کند و در نتیجه ایران برنده خواهد و دنیا با یک ایران اتمی فوق العاده خطرناک روبرو خواهد شد. و نتیجه می گیرند که اوباما نباید این مصالحه را بکند. و الان هم چهار چشمی مراقبند که اگر اوباما خواست اینکار را بکند جیغ بنفش بکشند که اوباما ضربه را به آمریکا زد. حالا بستگی دارد اوباما چقدر به فشار لابی اسرائیل و محافظه کاران جدید و بخشی از حکومت خودش مانند خانم کلینتون که طرفدار سختگیری هستند اهمیت بدهد.
هموطنان عزیز خوب توجه کنند، اصلا مثل اینکه دنیا را آدمهای عاقل هدایت نمیکنند. فرض کنید که توافق کنند که ایران بیش از 5 درصد را غنی نکند و تضمین هم بدهد بمب نمی سازد. خب اینرا را که قبل از اینکه ایران غنی سازی تا بیست درجه را شروع کند یعنی دو سال پیش نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور برزیل از ایران گرفته بودند و بنا بود اورانیوم بیست درصد هم در خارج ایران مبادله شود. چرا آنوقت نکردید؟ اگر کرده بودید دیگر این مسائل نبود. این چطور عقلی است؟ خب الان شما اینکار را بکنید این رژیم خامنه ای است که برنده شده است و شما زیان دیده اید. بزرگترین قدرت جهان را این آدمها اداره میکنند!
اما در ایران هم رژیم یکدست نیست. با اینکه می گویند رهبر فصل الخطاب است اما همه میدانند که چنین نیست. مواردی شده است که او موافقتهایی را کرده است زیر فشار گروهها سخنش را عوض کرده و موضعش را تغییر داده است. ثانیا آقای خامنه ای رژیم را در وضعیت فلج قرار داده است. از خرداد 88 تا امروز بعد از تقلب بزرگ حکومت احمدی نژاد تنها یک کار انجام داده است و آن مسئله یارانه هاست. تازه این کار هم نصفه است و چنان بلایی بر سر اقتصاد ایران آورده است که رئیس مجلس مافیاها ناگزیر شده است به آقای خامنه ای نامه بنویسد که اگر قسمت دوم این قانون را اجرا کنند فاجعه می شود. پس ضرف سه سال هیچکاری نکرده اند و همین یک کار هم فاجعه شده است. تحریم اقتصاد هم که هست. البته آقای احمدی نژاد گفته ما دو تا سه سال بدون نفت می توانیم زندگی کنیم. آقای دروغگو ! دو تا سه روز هم نمی توانید! بلحاظ اینکه غیر از نفت بودجه ندارید. بله اگر بخواهید کشور را بخاک سیاه بنشاند البته که می توانید. پس فلج کامل است. علاوه بر این آقای خامنه ای در انزوای کامل هم هست و کسی را ندارد که در این وضعیت سخت که انزوای خارجی و تهدید به جنگ هم هست کمک او باشد. خب چکار کند؟ این همان وضعیتی است که آقای خمینی در پایان جنگ در آن قرار گرفت. چاره ای ندارد جز به سر کشیدن جام زهر. اما او با یک اقبال روبرو است و آن اینکه اقتصاد دنیا برای بازیابی رونق اقتصادی به نفت و نفت ارزان نیاز دارد. براینکه رونق را از سربگیرد خصوصا که در منطقه ای که نفت استخراج میشود و به دنیا صادرمیشود به آرامش و به پائین نگه داشتن قیمت نفت نیاز دارد تا این اقتصاد غرب بتواند به حرکت در بیاید. خب طبیعی است که برخورد نظامی تشدید تحریمها وپیامدهایش مانع از پائین امدن قیمت نفت میشود. هم اکنون در امریکا قیمت نفت بالا است. جمهوریخواهان میگویند تقصیر اوباماست. طرفداران اوباما میگویند تقصیر محافظه کاران جدیداست که شما بودید که نگذاشتید مصالحه انجام بگیرد و کار را به اینجا رساندید. خب همچون اقبالی هست. پس اگر آقای خامنه ای این فرصت را بخواهد مغتنم بشمارد میتواند یک توافقی که در نظر عمومی جام زهر کشیدن هم نباشد، بلکه موفقیتی هم تلقی بشود بدست بیاورد. خب حالا چرا اینکار را نکند؟ سئوال مهمی است. همچون فرصتی بدست اورده است میتواند الان یک توافقی را با این شش کشور ـ پنچ بعلاوه یک ـ انجام بدهد. به همین ترتیبی که گفته میشود من با شما در میان گذاشتم بعد هم بگوید که بالاخره ایستادگی ما نتیجه داد. درست است سختیها بود تحریم و اینها بود ولی نابرده رنج گنج میسر نمیشود. ولی آیا اسان است این کار؟ نه اسان نیست. یعنی احتمال اینکه این فرصت را بسوزانند هست. این رژیم هم متخصص فرصت سوزاندن است. چرا؟ به لحاظ اینکه اگر آمد و این کار را کرد و مصالحه را انجام داد و رابطه را عادی کرد یک آدمی که در پیام نوروزیش هجده نوبت از دشمن سخن میگوید و کلمه دشمن را به زبان می آورد از زمانیکه مصالحه را انجام داد به بعد چه خاکی بر سر کند؟ دیگه دشمنی نیست. چگونه این وضعیت کشور را توجیه کند؟ حالا مخالفین درونی رژیم از وضعیت اقتصادی این خفقان شدید از بی کفایتی مطلق که این رژیم در هر زمینه ای ابراز و اظهار میکند، انتقاد میکنند. زبان که باز می کنند، میگویند دشمن اینها را تحریک کرده حالا دشمن کیست؟ امریکا. خب الان با دشمن مصالحه کرده چه بگوید؟ انتقادات را بپذیرد باید این موقعیت خودکامه مطلق را که پیدا کرده را لطف کرده ازش چشم بپوشد؟ و اینکه ناکس ترینها، بی کفایت ترینها، فاسدترینها را برکشور مسلط کرده لطف فرموده اینها را براند؟ و بگذارد که مردم انتخابات ازاد انجام بدهند و بگویند که میخواهند کشورشان را چه کسی اداره کند. حالا شما درجا میتوانید به من بگوئید شما با انتخابات در این رژیم موافق نیستید . بله نیستم. از قول آقای خامنه ای به وضعیت نگاه میکنیم می گوئیم که اگر بخواهد مصالحه بکند درخود رژیم باچه مشکلاتی روبرو میشود. خب حالا سیاست منطقه را در نظر بگیریم. آقا خامنه ای شده ستون حامی بشار اسد. خب فردا که خودش با طرف امریکائی مصالحه کرد چه بگوید؟ حالا میگوید این رژیم خط اول مقاومت است.! اولا مقاومتی درکار نیست. تمام مدتی که رژیم اسد پدر و پسر در سوریه بودند امن ترین مرزهای اسرائیل با دنیای عرب مرزسوریه بوده است. خط مقدمی در کار نیست. حالا میگوید خط مقدم مقاومت است من حمایت میکنم فردا چه میگوید؟ در عراق در افغانستان خب عمل میکند درجهت اینکه قوای امریکا که در آنجا ـ از عراق که ظاهرا رفتند ـ بکاری توانا نشود. اگر مصالحه کرد فردا چه کند؟ اینها سئوالهائی است که ایشان درخودش این توانائی لازم برای پاسخهای صحیح دادن به این پرسشها را ندارد. پس احتمال اینکه فرصت را بسوزاند هست.
پس عامل دیگری صاحب نقش است که میتواند تعیین کننده باشد. این عامل هم مردم ایران است که به تازگی انتخابات این رژیم را تحریم کردند. و امیدوارم که دراین انتخابات اردیبهشت ماه که دور دوم است این تحریم را هم هر چه وسیعتر بکنند و به این ترتیب به دنیا گفتند و بگویند که جنبش در ایران ادامه دارد و این ملت حواسش جمع سرنوشت خود و کشور خویش است. اگر این مردم به ذهن خودشان بیاورند که زور گفتن عقل و شعور و تجربه و دانش نمی آورد. اینکه آقای خامنه ای در رژیم اقای خمینی زور گفته است و بنده زور بوده و همچنان هم هست به او نه دانش داده، نه بینش داده و نه توانائی سنجیدن وضعیت آن طور که هست و حتی مشاهده واقعیت آنطور که هست. خب او از دید قدرت به واقعیت نگاه میکند. نتیجه این است که راه و رسم اداره کشور را که نمی داند و نیاموخته، هرچه هم که کرده تا به امروز خرابتر کردن وضع بوده. نه تنها این را نمی داند اینکه چگونه فرصت را مغتنم بشمارد این را هم نمی داند. تا بوده در بحران زندگی کردند و مردم این کشور را اسیر نگه داشتند به گروگان گرفتند. حالا یک دفعه بیاید و بگوید با بحران من قهرکردم نمیخواهم بحران بسازم! خیلی نباید مردم خوشبین باشند. از آن طرف هم توضیح دادم که این غرب هم یک آدمهائی دارد که اینها در مواقع متعدد نشان دادند که قابلیت لازم را ندارند. چنانکه آقای بوش رئیس جمهور امریکا بود دو تا جنگ کرد بدون هیچگونه برآورد از واقعیت انطورکه هست. قانع شد که اگر قشون امریکا برود به عراق مردم به استقبالش می آیند و مردم با اغوش باز از او استقبال میکنند. با آن ترتیب از عراق بیرون رفت که می دانید و این ارث را در عراق باقی گذاشت که میدانید. این وضعیتی است که در لیبی ساختند. این وضعیتی است که در سوریه به بار آوردند که می بینید. و آن وضعیت بحران اقتصادی که در کشورهای خودشان به بار آوردند. با اینکه دو سال قبل از بحران اقتصادانهای معتبر هشدار دادند که همچون بحرانی در راه است. حاکمان اصلا حاضر نشدند که بشنوند. چه برسد به اینکه یک تدبیر برای جلوگیری از بحران انجام بدهند. و بحران سر رسید و غرب را در برگرفت. در همچون وضعیتی که هر دو طرف دارند یک ملتی نمی باید نسبت به سرنوشت خودش لاقید باشد. می باید خود را مسئول بشناسد. در صحنه حاضر بشود به ترتیبی که دو طرف صدای او را بشنوند. هم رژیم ضد ایرانی، ضد اسلامی، ضد مردم و ضد حقوق ملی وحقوق انسان و هم طرف گفتگوهای این رژیم. در این صورت احتمال میرود به اینکه فرصت را این رژیم ناگزیر بشود و مغتنم بشمارد. بنابراین از دید من عامل مردم مهم است. حالا چقدر این تحریم اثر گذاشته باشد در طرز فکر طرفهای مذاکره، این سوالی است که جواب دقیق ندارد. جز اینکه میدانیم که دیگه صحبت جنگ را فعلا نمی کنند ولی صحبت تحریم وتشدیدش را می کنند. امیدواریم که حضور مردم در صحنه کفایت میکند به اینکه کشور از تهدید به جنگ و تحریمهای سخت زیانبار راحت شود.
عصر جدید: با توجه به مانور آمریکا و این مذاکرات سیاست آمریکاییها همان سیاست هویج و چماق است؟ آیا آقای احمدی نژاد بعلت اینکه آقای رفسنجانی و خامنه ای بهم نزدیک شده اند می خواهد در این مذاکرات اشکال وارد کند و جلوی سازش را بگیرد تا خونمایی کند؟
بنی صدر: تا قبل ازاین انتخابات دوازده اسفند مجلس مافیاها ، طرف آقای خامنه ای بود که به آقای احمدی نژاد ومشاورایشان تاخت میبردند که اینها درخط سازش با امریکا هستند و انها بودند که این طرف مانع ازاین هستند که مشکل کشور با غربیها حل وفصل بشود. حالا این صحبتی که آقای احمدی نژاد زده است اینرا بگوئیم دلیل که این توانائی را دارد که مانع مصالحه بشود؟ اگرآقای خامنه ای تصمیم به این مصالح گرفته باشد همچون توانائی را من در احمدی نژاد نمی بینم. ثانیا به اینکه، همه توضیحاتی را که داده ام را یادآورمیشوم ومی افزایم به اینکه که دو مسئله است، یکی زبان است، رجزخوانی وتهدید و اینها هستند، که خب دیروز کاخ سفید هم تهدید کرده است. همین دیروزکاخ سفید گفته است که آقای اوباما درگفتگوی تلفنی با آقای سرکوزی رئیس جمهورفرانسه موافقت کردند که درصورتیکه مذاکرات استانبول به شکست بیانجامد مجازاتهای بسیارسختری را برضد ایران وضع کند. طرف هم دارد درحالیکه هویجش را نشان میدهد چماقش راهم نشان میدهد. این ظاهر قضیه است، چون اگراینها را هم نکنند و بروند آنجا ومصالحه بکنند همه میگویند چطورشد این همه چند سالی که های وهوی میکردید اینها همه هیچ بود؟ خب اینها باید توضیحی داشته باشند، طرف امریکائی میتواند بگوید که به زور تهدید بود که ما توانستیم ایران را مجبور کنیم که مصالحه بپذیرند. طرف ایران هم میگوید که دیدند چون ما زیربار زور نمی رویم، تسلیم شدند وقبول کردند که خواستهای ما را براورده کنند. به هرترتیب این تهدیدها نقش خودشان را دارند. اما اینها دلیل نمیشود که مصالحه ای درکارنباشد. گفتم امکان مصالحه وجود دارد. توضیج دادم یک فرصتی هم که رژیم خامنه ای دارد. اما توضیحی هم دادم که میتواند این فرصت را بسوزاند و دلائلش راهم عرض کردم.
عصر جدید: سئوال راجع به سازش آقای خامنه ای ورفسنجانی یعنی اینکه خامنه ای قبول کرده که رفسنجانی وارد عرصه بشود این چقدر صحت دارد واقعا اینها سازشی انجام دادند درمقابل احمدی نژاد یا اینکه این فقط یک شایعه است؟
بنی صدر: از دید من آن سازش و آن ساخت و اینها واقعیتی ندارند. چیزی که به من اطلاع دادند پسر آقای خامنه ای یعنی آقا مجتبی، که خودش سابق طرح کننده بود حالا بفکر این افتاده که اگر پدرش ازمیان برود، (صحبت بیماری اون آقاست که مرتب به ما میرسد) آنوقت ایشان ممکن است که وضعیتی بدتر از پسرآقای خمینی احمد آقا پیدا کند. پس از حالا شروع کرده به دلجوئی و پدرش را وادار کرده که آقای هاشمی را دراین مقام دوباره منصوب کند. وگرنه برای مقابله کردن با آقای احمد نژاد محتاج سازش با آقای هاشمی نیست. اینکه آقای هاشمی حالا صحبت از امریکا میکند که به آقای خمینی نوشتم ووو… بعضیها میگویند که زمینه سازی و جاده صاف کردن است براینکه اگرآقای خامنه ای توافقی کرد توجیه پیدا کند. این ممکن است. اما عموما واصولا این آقا میخواهد که دامن خودش را پاک کند. چون خود آن بزرگواران در معاملات پنهانی بودند. درباطن سازش در ظاهر ستیز با آمریکا بوده تا کاررا رساندن به اینجا.ایشان که ازاین کار مبرا نیستند. حالا میخواهد خودش رامبرا کند و بیندازد گردن آقای خامنه ای.ازاین دید نگاه کنید که ایشان است که مانع شده این پیشنهادی که به آقای خمینی شده بوده اوهم یک توافقی کرده بوده و بعد زمین گذاشته شده بوده . چنانکه درمورد عربستان هم عین همین حرف رامیزند. که ایشان ـ رفسنجانی ـ رفته یک توافق خوبی را انجام داده و تندروها مانع شده بودند. به کی متکی بودند که مانع شدند؟ به آقای خامنه ای. دیگه کسی نیست. ازاین دید نگاه کنید رفسنجانی دارد خودش را مبرا میکند واین آقارا مسئول.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar