fredag 14 september 2012

کدام بحران؟


از هر زاویه ای که به حکومت اسلامی بنگری، نمیتوانی دست به گریبان بحرانی عمیق آنرا نبینی، بحرانی که زندگی روز مره را اضطراب و دلهره، تشویش و نگرانی، ابهام و حیرانی، مختل نموده است. کمتر کسی هست که بتواند دور نمایی از فردایی نزدیک در ذهن خود رسم کند.

مردم در حالیکه در هوا معلق اند، زندگی را میگذرانند، زندگی ای که بر آن خطر جنگ سایه افکنده است، زندگی ای که هر روز سخت تر شده است. گرانی بیداد میکند. رمق مردم را کشیده شده است. بیکاری و نا امیدی مزمن و کشنده است. مردم خود را بی پناه احساس میکنند. وقتی ولی الله، حکومت میکند، دیگر حتی نمیتوانند به الله پناه ببرند. وقتی اراده ی ولی فقیه بر غنی سازی هسته ای قرار گرفته است به قیمت تحریمات اقتصادی و حتی جنگ و تخریب و ویرانی، همچون اراده ی الله بدون چون و چرا ست. او دانا و توانا ترین انسان بر روی زمین است. مگر جز تسلیم و اطاعت، چاره ای دیگری هم هست؟ کیست که بتواند چاره ای بجوید. چاره جویی تنها حق ولایت است. بحران، چاره ای ست که او یافته است. مسلم است که هر چاره ای که او جوید حقیقت است، نهایی و غائی. یعنی که مهم نیست که ملت چقدر رنجور و بیمار، چقدر در رنج و عذاب، مگر از فرمان و اراده ی ولایت میتوان که سر پیچی نمود. یعنی که بحران ابزاری ست که مردم را به ضعف و نا توانی، به بی اعتنایی و بی تفاوتی. آری در نهایت ملت تسلیم شده است و فرمانبر.

خو گرفته اند به بحران های پی در پی و نا ملایمات. این است که بعضا احساس بیزاری از خود میکنند و بخود تنفر میورزند. طبق آمار انتشار یافته در دو ماه گذشته در دو شهر ایران نزدیک به یک هزار نفر دست بخود کشی زده اند، آماری بی سابقه و حیرت انگیز.

با این حال وضع موجود را نمیتوان چیزی کمتر از یک بحران عمیق و سراسری خواند. این بحران، بخشا، در نوسانات تند و شدید نرخ ارز و ارزش طلا در بازار، تبلور مییابد، نوساناتی که سراسر جامعه را هرچه بیشتر بسوی ضعف و نا توانی و نا امیدی، سوق میدهد. گردش چرخهای نظام تولیدی و تجاری و مالی و نیز اداری و سیاسی، را کند و گاهی حتی متوقف میسازد. کاهش ارزش پول ملی در برابر دلار و افزایش قیمت طلا در روزهای اخیر چنان شدید بوده است، که گویی قلبی ست در درون یک ارگانیسم زنده که هر آن از طپش شدید، از حرکت باز میایستد.

اما چنین بنظر میرسد که حکومت اسلامی، به این سکته ها عادت دارد. همچنانکه سرمقاله روزنامه اعتماد اعلام میکند که نظام در گذشته با "مشکلات "بسیاری رو بروی بوده است. بار سنگین آنرا تجربه کرده است. اما در گذشته پیوسته بار را به مقصد رسانده است. هم اکنون در نتیجه ی سوء مدیریت و بی کفایتی های مدیران، بحران باز ارز از کنترل خارج شده است. همچنانکه سر مقاله های روزنامه های دیگر، از جمله آرمان، ابتکار و جمهوری اسلامی در روز سه شنبه 21 شهریور 91، بدان اشاره کرده اند. همه صریح و نه چندان صریح سوء مدیریت را مسئول بحران ارز و طلا و تاثیر فلج کننده آن در اقتصاد کشور میدانند. بعضا در انتظار ظهور یک فرد مسئول در ساختار قدرت اند که مثل کشورهای متمدن، از مسند ریاست و قدرت فرود آید و بار سنگین خطاها را بگرد ن گرفته عذر خود را خواسته و به کناری رود.

چنانکه گویی روزنامه نگاران ایران میتوانند از آن حقیقتی که آگاهی دارند سخن برانند. این سر مقاله نویسان ایران فراموش کرده اند که در حکومت اسلامی، الله پرست اول نسبت به الله است که مسئول است. یعنی که الله پرست هرچه که میگوید و هر تصمیمی که میگیرد و هر کنشی که از خود بروز میدهد از سر مسئولیت است نسبت به الله، نه مسئولیت به ملت. حتی اگر گردن بزند، به فرمان الله گردن میزند. کارگزاران رژیم دین، وز را، مدیران و روسای سازمانها و نهادها، خود را نسبت به حضرت ولایت که جلوه الله است، مسئول میدانند. اگر وزیری، مدیری و یا رئیسی، تف لیس ولایت نباشد هرگز از مراتب قدرت و ثروت خود را به بالا نکشد. یعنی که اول و آخر همه چیز، هر آنچه که اتفاق میافتد مستقیم و یا غیر مستقیم در حکومت اسلامی، از فرد ولایت آغاز میگردد. او تجسم الله است. یعنی که او فرمانروا ست و ملت فرمانبر. که او ارباب است و ملت رعیت. پس چه تعجب اگر هرگز نامی از ولایت فقیه در ارتباط با خطا و یا اشتباهی در هیچیک از روزنامه ها و یا رسانه های اینترنتی، برده نشود. مگر میتوان با الله بجز با زبان حمد و ستایش، زبان عجز و لابه، زبان ترس و وحشت، با زبان دیگری سخن گفت؟ هرگز نه دیده شده و نه کسی شنیده است. بنگر جایگاه آنانی را که دهان به نا سپاسی گشوده اند. حال آنکه تمام غارت گری و چپاول گری ها زیر نظر وی و به امر وی انجام میشود. چرا که او مثل رهبر تازیان، به ثروت و مکنت ملت مثل غنایم جنگی مینگرد. "دزدان کلان مفت خوار" بیش از هر کسی به حضرت ولایت نزدیک اند.

آنها انصار ولایت اند. هر انصاری زیر مجموعه ای وسیعی را در اختیار دارد. از زیر تا راس انگشتر عقیق بدست دارند و در وسط پیشانی شان به اندازه یک قاشق غذا خوری پینه بسته است، نشانی بر سجده های سنگین و زهد و ریاضت کشی. اگرچه همچون انصار پیامبر الله، ذاتا پاک و مطهر اند. اینان غارتگران اصلی اند، غارت گرانی که رئیس جمهور برای جا کردن خود در دل ملت، قول داده بود که افشا نماید، در حالیکه خود یکی از کسانی بوده اس ست که راه را از درون برای غارتگری انصار ولایت گشوده است. او یک تازی بومی خیانتکار بیش نیست. او هنوز لیست دانه درشت ها را در جیب خود دارد. گویا با افشا ی یک غارتگر بزرگ بنام حجت الاسلام محمدی پور، وزیر سابق کشور، دست زده است، البته تلفات همه داشته است. معلوم شده است که معاون او، خود یکی از غارتگران بزرگ بوده است که ولایت به وی مصونیت از پی گرد داده است. مگر تف لیس ولایت در دستگاه دادگستری اسلام، میتواند به نفع ملت دهان بگشاید. نه چون او خود نیز از غارتگران است.

آیا هست کسی در سر زمین پهناور ایران که فریاد بر آورد که ای مردم، غنی سازی هسته ای از برای بر قراری نظم عبودیت است و بندگی ، تحکیم نظام فرمانروایی ست و فرمانبری نه رفتن بجنگ غول های هسته ای؟ که این حکم ولایت است منشا تمامی سیه روزی ها و تیره بختی ها؟

البته رئیس تف لیس ان ولایت، حسین شریعتمداری، بر آن است که کاهش روز افزون پول ملی و التهاب بازار ارز و طلا، بحرانی ست که بوسیله دشمنان حکومت اسلامی طراحی شده است. چرا که پیروزی بزرگی که در برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد، بدست آورده است، پیروزی ای بوده است شگفت انگیز که ارباب ان جهان را عصبانی ساخته و در سد د انتقام ستانی از مردم ایران بر آمده اند و توطئه بحران ارز و طلا را طرح ریزی کرده اند که مردم را بشور ش بکشانند. و گرنه چیزی در کشور اتفاق نیفتاده است که چنین بازار ارز و طلا را ملتهب سازد.

چه باور کردنی؟ بنا بر قول سرمقاله نویس کیهان ارگان بیت رهبری، این دشمنان را نیز در داخل هم دستانی ست که وی، "كلان سرمايه داران مفت خور و غارتگر" شناسایی میکند که " تسمه از گرده ملت مظلوم مي كشند." وی می افزاید که " البته آنها هرگز توانایی غارتگری را "بدون بهره گيري از مراكز قدرت و يا زد و بند با شماري از عوامل نفوذي و يا وادادگي و غفلت برخي مسئولان،" بدست نمیآوردند.

چه حقیقت دردناکی؟ چه روضه ی سوزناکی؟ چه روضه ای که به شنیدن آن بغض در گلو لخته شود و وسوسه در سر افتد که سخت بنالی و بخود زنی، بپردازی. شریعتمداری، یکی از رهبران تازیان بومی، چنان بدفاع از "ملت مظلوم " بر میخیزد، گویی خود نه بوی قدرت و ثروت هرگز به مشام ش رسیده است و نه بوی گند تف لیس ان ولایت، در درون بیت رهبری و ارکان جمهوری اسلامی و نیز در ساختار حوزه های علمیه، مظهر و نگهبان دین اسلام، غارتگران و چپاول گران بزرگ. بیچاره ملتی که یک تازی بومی، دژخیمی کریه و درنده خو، همچون حسین شریعتمداری "مظلوم " بخواند.

اما واقعیت آن است که بحرانی که حکومت دین با آن دست به گریبان است بر خلاف بحرانهای ساختاری، مثل بحرانهای درون نظام سرمایه داری که ناشی از تمایل کاهش سود و بهره وری ست، برساخته ی دست ولایتمدارن برهبری "ولی فقیه " سید علی خامنه ای است. چه اگر نیک بنگری، بحران در حکومت اسلامی پدیده ایی نیست که حکومت دین از آن گریزان باشد بلکه بعکس پیوسته به استقبال آن شتافته اند و خود در معماری و طراحی آن شرکت کرده اند. مثل واقعه ی اشغال سفارت آمریکا و گروگان گرفتن کارکنان آن. که ظاهرا یک حرکت دانشجویی بود و بوسیله دانشجویان اسلام گرا به همراهی برخی از دانشجویان چپ گرا، پیاده گردید. اما طولی نکشید که دستگاه ولایت آنرا مورد تایید و تصدیق قرار داد و رسما خود مدیریت آنرا عهده دار شد.

بحرانی که همچون گاوی شیر ده بیش از چهارده ماه دوشیده شد، بحرانی که در طی آن رژیم موفق شد که دشمنان خود را در خدمت خود بگیرد و آنها را که از تسلیم و اطاعت سر باز زدند به خاموشی بکشاند. بحران گروگانگیری هنوز به پایان نرسیده بود که جنگ با عراق آغاز گردید. جنگ، چه نعمت و برکتی الهی که تعریف و تبلیغ نشد. آیا میتوان جنگی بالاتر و مقدس تر از جنگ با کفر و باطل و در راه تسخیر قدس از راه کربلا، یافت؟ جهاد و شهادت را هشت سال ادامه دادند که ارزشهای "شرع مقدس اسلام،" تسلیم و اطاعت مطلق را در جامعه نهادین سازند. قبول پایان جنگ، پس از هشت سال نزدیک به یک میلیون کشته، میلیاردها دلار هزینه، تخریب و ویرانی و آوره گی تنها میتوانست همچون زهر ی کشنده از گلوی امام خمینی عبور کند. نه از سر احساس شرمندگی بلکه به آن دلیل که نمیتوانست به کشتار و خونریزی ادامه دهد تا نابودی و کفر و باطل.


بحران کنونی ، نا رضایی عمومی، التهاب و نا آرامی در بازار ارز و طلا، خطر یک درگیری با قدرتهای جهانی، گرانی و بیکاری، افزایش فقر و گرسنگی، بحرانی ست که نظام ولایت در تولید و مدیریت آن از سالها پیش برنامه ریزی کرده است، بویژه از زمان به قدرت رسیدن احمدی نژاد که برنامه ی تشدید تشنج و تنش با غرب را براه انداختند که حکومت اسلامی را به یک حکومت نمونه یا "الگویی" برای شکوفایی و پیشرفت در نمام عرصه های علمی و تکنولوژی، مستقل از قدرتهای بزرگ جهانی به دنیا عرضه نماید. اصرار بر حق دست یابی به انرژی هسته ای و نتایج حاصل از آن، تحریمات اقتصادی و تجاری و مالی باید به بهشت خود کفایی در علم و صنعت و تکنولوژی منجر میشد. بیاد آورید شعار محمود احمدی نژاد را که شعار سر میداد که غرب هرچه بیشتر سخت بگیرد ما بیشتر پیشرفت میکنیم. و یا این گفته ی وی را که قطعنامه های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی، کاغذ پاره ای بیش نیستند. اگر عزم بر آن بود که به تشنج و تنش دامن زده نشود، اسرائیل را تهدید به نابودی نمیکردند.

آیا حضرت ولایت و یا رئیس کارگزاران ش، احمدی نژاد نمیدانند که تهدید یکه کشور به چه معنا ست؟ اگر در ایجاد تشنج و تنش سودی نبود، دستگاه ولایت، هرگز کوششی در افزودن بدان نمیکرد. دستگاه ولایت خود را حتی برای یک درگیری خونین با قدرتهای جهانی نیز آماده ساخته است. تنها یک جنگ تمام عیار لازم است که نظام ولایت پوزه ی آمریکا را بزمین بمالد و قاطر باربر خود نماید.

برنامه سهمیه بندی بنزین که در پاسخ به تحریم فروش سوخت به جمهوری اسلامی صورت گرفت، بهانه ی خوبی بود در دست نظام ولایت برای آماده ساختن مردم با روزهای سخت و دشوار، ضمن آنکه وابستگی ملت را به دولت تشدید و تبدیل میکرد به رعیت. در همین راستا است که برنامه یارانه های نقدی باید مورد فهم قرار گیرد، یعنی عادت دادن ملت به وابستگی به دستگاه ولایت و نهادینه نمودن حقارت و خواری ملی، برنامه ای بسی مفید در عرصه سیاسی. اجرای برنامه یارانه ها نقدی، نه تنها پرتوی از امید در دل ملت، بویژه در بخش زیرین و میانی، روشن ساخت، همچنین توانست هر گونه واکنش جمعی را در برابر چندین برابر شدن هزینه کالاهای اساسی، از جمله، گاز و آب و برق ، سوخت و نان و آرد، خنثی سازد. واضح است که این نوع برنامه ها نه در جهت تامین منافع ملی، بلکه بر اساس بقا نظام ولایت تا قیامت، طرح ریزی شده است. تشنج و تنش دایم با غرب به رهبری آمریکا و انگیلس و اسرائیل، نهادینه ساختن فرهنگ عبودیت است و بندگی، فرهنگ ریاضت است و گدا زیستی فرهنگی بر اساس «شرع مقدس اسلام،» فرهنگ تازیان مهاجم.

میتوان به سخنرانی هایی که حضرت ولایت فقیه در چندین سال اخیر ایراد نموده است نظر افکند. توصیه ها مبنی بر ترویج و تبلیغ در صرفه جویی در مصرف، پرهیز از زیاده خواهی، کار مضاعف و دستمزد کم، محور مشترک همه سخنرانی های او بوده است.در عین حال، ولی فقیه تا کنون خطبه ای نخوانده است که روابط با جهانیان را به تشنج و تنش نکشانده باشد. در قله ی کوهها، جاسوس های آمریکایی را به تله میاندازند. در آبها، ملوانان انگیسی در تور دریانوردان اسلامی گرفتار میشوند. پرونده ی هسته ای برای جمهوری اسلامی درست میشود. هنوز گشوده مانده است. قهر و آشتی و ناز و عشوه ی مذاکره کننده گان ولایت پیوسته افزایش مییابد. تا کنون فهم مشترکی از غنی سازی هسته حکومت اسلامی بدست نیامده است. تا کنون بارها اتفاق افتاده است که توافق هایی بین مذاکره کننده گان صورت گرفته است اما نه بیش تر از مدتی که پای مذاکره کننده گان به کشور برسد. آنگاه ساز دیگری نواخته میشود. چون فرمانروای نهایی، حضرت ولایت است. تنها او ست که تصمیم میگیرد. مگر کسی دیگری هم هست که در این موارد حیاتی تصمیم بگیرد؟ چه اندیشه ی کفر آمیزی؟ غیر ممکن. آیا تا کنون شنیده اید که کسی دیگری چیز دیگری بر خلاف ولایت فقیه بزبان براند.

بنابراین، سخنی به گزاف نگفته ایم، اگر بگوییم که بحران کنونی در بازار ارز و طلا در پاسخ به شرایط موجود طراحی شده است، شرایطی که حکومت اسلامی خود را زیر منگنه ببیند و فشار از هر طرف را احساس کند، یعنی شرایطی دلخواه ولایت، شرایطی که پر از برکت است و نعمت ، چیزی که از پیش وقوع ش انتظار میرفت. آیا نمی دانستند، عدم فروش نفت همراه است با تهی شدن ذخیره ی دلار؟ نوسان های التهاب انگیز در بازار، ممکن است مردم را نگران و مضطرب سازد. اما سودی کلان نصیب دستگاه ولایت میکند. ریال چاپ میکند و دلار را در دست نگاه میدارد و بدلخواه عرضه دلار در بازار را تغییر میدهد و گاهی هرچه بالاتر بهتر، سود بیشتری عاید خزانه ی ولایت.

در عین حال بازار را عمدا ملتهب نگاه میدارند که سر انجام مردم به نوسانات تند و شدید خو گرفته تا بدان نیز مثل یکی دیگر از واقعیات زندگی بنگرند و زمانیکه قیمت دلار به 5000 تومن و بالاتر رسید همانگونه بی تفاوت و بی اعتنا به زیست ادامه دهند. از ضجه و ناله ی ملت نیز نظام ولایت بخود هیچ نگرانی راه ندهد، چرا که برای هر گونه پیش آمد غیر منتظره ای آماده است که سگ های زنجیری خود را از بند رها ساخته که بدرند و به دندان بکشند آنکه سینه سپر نموده و فریاد بر آورده است که همه ی سیه روزی ها و تیره بختی ها، همه فتنه ها و بحران ها از حضرت ولایت فقیه بر میخیزد. چون او هست و بجز او کسی دیگری نیست.

ای مومنان ایمان آورید که الله بوده است که کوه ها را همچون میخ بر زمین کوبیده است مبادا که بر سر بندگانش فرو ریزد که الله رحیم است و رحمان

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar