lördag 7 januari 2012

انقلاب پیش‌روی

طرح مسئله بسیار آسان است. مردم ایران می‌خواهند به ایرانیت خود ارزشی دوباره بدهند و در این کُره‌خاکی هویت واقعی خود را بدست آورند. جامعه‌ای را می‌خواهند داشته باشند که برای رفاه آنان در امنیت سیاسی برنامه کوتاه و دراز مدت داشته باشد. در آن جامعه هر اندیشه‌ای باید بتواند راه‌حل‌های خود را ارایه دهد و مردم انتخاب کننده باشند. در آن ایران من مسئولیت‌پذیری هم وظیفه می‌باشد و هم انگیزه. سیستم اداری کشور مردمیست، بالاترین مقام در آن سیستم تشریفاتیست. عدم تمرکز قدرت (سیاسی، اقتصادی) حق است و قانونی. جهش بسوی همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر کشورها راه‌گشای پیشرفت کشور است. نزدیک کردن طبقات اجتماعی و دادن امکانات برابر، نسل‌های آینده کشور را برابر‌تر خواهد کرد. ساده بگویم: انسان در مرکزیت و محور اصلی تحولات اجتماعی قرار خواهد گرفت.ایران کشور شگفتی‌ها و سرزمین فراز و نشیب‌هایست که شالوده آن در فرهنگش تبلور می‌زند. کشور من سرزمین از خاکستر زمان دوباره رویدن است. آنجا مکان به معراج رسیدن انسان‌ها و یا سقوط تا جهالت اللهی‌ست. آنجایی که امروز همه در اسارت «آزاده» هستند و در اندیشه‌ی آزادی به سر می‌بردند، زادگاه من، کشور من و انگیزه موجودیت من، «ایران» است. ایران من آبستن تحولیست که می‌توان آن را انقلاب پیش‌روی نامید. نامش را من «انقلاب قاصدک‌ها» گذاشته‌ام.
طرح مسئله بسیار آسان است. مردم ایران می‌خواهند به ایرانیت خود ارزشی دوباره بدهند و در این کُره‌خاکی هویت واقعی خود را بدست آورند. جامعه‌ای را می‌خواهند داشته باشند که برای رفاه آنان در امنیت سیاسی برنامه کوتاه و دراز مدت داشته باشد. در آن جامعه هر اندیشه‌ای باید بتواند راه‌حل‌های خود را ارایه دهد و مردم انتخاب کننده باشند. در آن ایران من مسئولیت‌پذیری هم وظیفه می‌باشد و هم انگیزه. سیستم اداری کشور مردمیست، بالاترین مقام در آن سیستم تشریفاتیست. عدم تمرکز قدرت (سیاسی، اقتصادی) حق است و قانونی. جهش بسوی همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر کشورها راه‌گشای پیشرفت کشور است. نزدیک کردن طبقات اجتماعی و دادن امکانات برابر، نسل‌های آینده کشور را برابر‌تر خواهد کرد. ساده بگویم: انسان در مرکزیت و محور اصلی تحولات اجتماعی قرار خواهد گرفت.
در صد سال گذشته که توانستیم تاریخ‌مان را بنگاریم و تفسیرش کنیم، نگاه‌هایمان به جهان و جهان‌نگری تغییر یافت. چندین پدیده اجتماعی از انقلاب مشروطه به بعد، مردم ایران را بارها متحد همدیگر کرد و هر بار تجربه‌ای جدید آموختیم. فرهنگ ایرانی دینامیک خود را دارد. مردم می‌خواهند این بار متحدتر از گذشته باشد. متحد در اصولی که همگان قبول داشته باشند. این اصول زیاد هم نیستد. احترام به موجودیت انسان و تمامیت ارضی، اقتصاد آزاد، آزادی‌های اجتماعی، فرهنگی، قومی که حق مردم است. اینها اهداف اولیه این انقلابیون است.
انقلابیونی که نه اعدام می‌کنند و نه انتقام‌گیری، عدم خشونت‌ورزی از صفات انسانی آنان می‌باشد. زن و مردش برابر از نظر حقوقی هستند. انسانند.
انقلابی که فرزندانش را نمی‌بلعد بلکه تربیت می‌کند. انقلاب نه تنها برای فرزندانش بلکه برای همه ایرانیان است. یک انقلاب‌ملی برای ساختن ایران‌نوین با احترام به قوانین بین‌المللی و قوانین کشوری، استانی، شهری و قومی. «انتخابات آزاد» در یک فضائی که آزادی خبر‌رسانی را تجربه کرده باشد نتیجه بهتری خواهد داشت. این‌ها آرزو نیست، خواست اگثریت مردم کشور من است. آنچه را که مردم می‌خواهند «امنیت» و «عدالت» است. در امنیت می‌توانیم ایران را دوباره آبادتر و آسوده‌خاطر از دخالت بیگانگان کنیم.
توان اجتماعی مردم بیشتر از گذشته و بسوی آینده متمرکز شده است. مردم آینده‌ای خود را در این سیستم حاکم بر ایران نمی‌جویند و بیشتر از این‌ها در کلوه‌بار خود دارد. انقلاب پیش‌روی، انقلاب پاسخ دادن به نیازهای مردم است و نتیجه‌اش، نوزایی ملتیست که تاریخش همانند تمامی کشورهای جهان در تلاطم بوده است. از نظر معنوی زنده می‌باشد و ما هر کدام سلولی در آن را تشکیل می‌دهیم.
وابستگی مردم به سیستم حکومتی می‌تواند تحت کنترل مجلس و دولت و نظارت دادسراها سیستماتیک به نفع مردم متعادل شود. با قوانین مُدرن باید چرخه اقتصاد را در یک جامعه مدنی سریعتر و یا کندتر کرد، تا آن چرا که مردم در آینده بخواهند بتوانند انتخاب کنند. از بیمه‌های‌اجتماعی تا رونق دادن به جهان‌گردی و یا سیاست انرژی کشور در اختیار رفاه مردم و منافع‌ملی کشور باید کار کنند. هدف‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را مردم بوسیله نمایندگانشان در مجلس شورای ملی ایران تعیین خواهند کرد و دولت موظف است که راه حل ارایه دهد. در آن زمان بجای بد و بدتر می‌توانیم بهتر و بهترین‌ها را انتخاب کنیم.
ناسیونالیسم، لیبرال شده که ما ناسیونالیسم ایرانی می‌نامیم در خدمت رسیدن به امنیت و عدالت است. زمانیکه ایران دوباره ساخته شود، کشورهای همسایه ما هم به رفاه خواهند رسید. جهان را می‌توانیم با سیاست‌های دراز مدت به خدمت انسانیت درآوریم. جهان‌گرایی ایرانیان مگر می‌تواند بدون انسانگرایی باشد. بازگشت ما از هزارو چهارصد سال پیش به دنیای امروزی قابل تصور است، حداقل بیش از چهار میلیون ایرانی در اروپای غربی و شمال امریکا آن را لمس کرده‌اند. تجربیات این افراد کمک کننده به مردم داخل کشور خواهد بود.
زمان انقلاب پیش‌روی را مردم انتخاب می‌کنند. در حال حاضر این قدرت را مردم دارند که بدون پشتوانه‌ای از بیگانگان مسئله داخلی خود را حل کنند. امروز جهان پشتی‌بان جمهوری‌اسلامیست. تنها اختلاف جهان با جمهوری‌اسلامی در ساختن بُمب اتمی اسلامی می‌باشد. آلمان، انگلستان، امریکا، چین و روسیه از کشتار مردم در دو سال گذشته ابراز نگرانی نکرده‌اند و با فروش صنایع (ضد مردمی) خود مانع حرکت مردم هم بوده‌اند. دقیقا در همین زمانیکه جهان حمایت کننده و نگهدار جمهوری‌اسلامی می‌باشد، می‌تواند انقلابی مردمی کرد.
انقلاب قاصدک‌ها، انقلاب به معنای کلاسیک آن نیست. حرکت تک‌تک شهروندانیست که مانند قاصدکی در کنار هم و باهم به مقصد می‌رسند.
به امید آن روز و روزگار بعد از آن، هنوز زنده‌ام.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar