tisdag 3 januari 2012

تغییر رژیم ایران

 به نظر می رسد دولت های غربی پس از سی و دوسال کج دار و مریز با جمهوری اسلامی و شرط بندی روی اسب های بازنده ای مانند محمد خاتمی و میرحسین موسوی، به اصلاح ناپذیری رژیم ولایت فقیه پی برده و به این نتیجه منطقی رسیده اند که تا حکومت دیکتاتوری اسلامی در ایران حکومت می کند، نمی توان به توقف فعالیت های تهدید آمیز اتمی، دست کشیدن از حمایت گروه های تروریستی در منطقه و توطئه آفرینی در کشورهای خاورمیانه و نیز دست برداشتن از نقض خشونت بار حقوق بشر در داخل ایران امیدی داشت. از این رو ظاهراً برنامه تغییر رژیم ایران در دستور کار قرار گرفته و تحریم هایی در زمینه اقتصادی و سیاسی به اجرا گذاشته شده که روز به روز گسترش می یابد و می تواند سرانجام حکومت اسلامی در ایران را به زانو درآورد.
همانگونه که در مقاله هفته گذشته اشاره شد تحریم های فزایش یابنده ای که در چند ماه اخیر برقرار شده، از آن رو می تواند تأثیر مضاعف و سرنوشت سازی به جای بگذارد که با انشقاق جناح های سیاسی در داخل و رویگردانی مردم از حکومت اسلامی و به طور خلاصه پوسیدگی از درون، همراه شده است. اما عامل دیگری که می تواند فروپاشی نظام ولایت فقیه را تسهیل و تسریع کند، انزوای سیاسی در عرصه بین المللی است که رژیم آیت الله ها به نحو بی سابقه ای به آن دچار شده است که اهمیت آن به هیچ وجه کمتر از تحریم های اقتصادی نیست.علاوه بر تحریم هایی که بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از دومین سال دولت احمدی نژاد در مورد ایران برقرار شده ، اخیراً اتحادیه اروپا 180 شرکت و سازمان و شخص حقیقی را به فهرست تحریم های پیشین افزوده و ژاپن نیز با افزایش 106 شرکت و شخص حقیقی به لیست تحریم های خودشمار شرکت ها و اشخاص تحت تحریم را به 333 شرکت و شخص رسانده است و این در حالی است که کره جنوبی نیز که سال ها یکی از طرف های مهم تجاری ایران بوده از ماه گذشته 99 شرکت و شش مقام جمهوری اسلامی را تحریم کرده است. مهم تر از این ها، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی است که بریتانیا و آمریکا برقرار ساخته اند و اتحادیه اروپا نیز قرار است در اجلاس آتی خود، آن را بررسی کند . بالاخره تحریم خرید نفت خام از رژیم جمهوری اسلامی نیز در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار گرفته که به گفته کمیسر انرژی اتحادیه اروپا، کشورهای عضو در این زمینه به توافق رسیده اند و بعید نیست که در پایان ماه ژانویه به اجرا گذاشته شود. توافق اوپک با افزایش تولید به میزان روزانه شش میلیون بشکه و موافقت عربستان به منظور افزایش تولید و پرکردن جای خالی تولید نفت ایران در بازار جهانی احتمال تحریم نفت از سوی اروپا را افزایش می دهد.در چنین شرایطی انزوای ایران در عرصه جهانی، مشکل جمهوری اسلامی را بیشتر و دشوارتر می سازد راه های فرار و گریز از تحریم های اقتصادی را می بندد. در چند ساله گذشته که تحریم های ناشی از چهارقطعنامه شورای امنیت برقرار شده است ، جمهوری اسلامی توانسته با همکامری برخی کشورها به نوعی این تحریم ها را دور بزند و از بار فشارهای اقتصادی خود بکاهد، اما اینک به انزوای سیاسی شدیدی دچار شده که نه تنها راه رهایی از این تحریم ها را بسته، بلکه خود عامل مهم دیگری در مسیر سقوط حکومت اسلامی ایران است.
رژیم جمهوری اسلامی، با سیاست های غرب ستیزانه ای که در سه دهه گذشته اعمال کرده، کم و بیش دچار انزوای سیاسی بوده است. ولی در هر حال در این مدت توانسته بود روابطی در سطح نسبتاً مطلوب و قابل تحمل را با کشورهای اروپایی، هند و ژاپن و کره جنوبی، و نیز کشورهای منطقه خاورمیانه و همسایگان ایران در حوزه خلیج فارس حفظ کند. ولی اکنون رابطه رژیم جمهوری اسلامی نه تنها با کشورهای اروپایی بلکه کلیه کشورهای منطقه خاورمیانه و همسایگان و حتی کشوری مانند ترکیه که پیوسته همکاری نزدیکی با رژیم تهران داشته به شدت تیره شده و جمهوری اسلامی در سطح منطقه نیز به جز سوریه ـ که خود نفس های آخر را می کشد ـ متحدی ندارد.
ایران که روزگاری نه چندان دور روابط دوستانه و متوازنی با کلیه کشورهای جهان از آمریکا و کانادا و اروپا گرفته تا هند و استرالیا و ژاپن و کره جنوبی و همچنین با تمامی کشورهای منطقه و خلیج فارس داشت و حتی در جهان دو قطبی آن روز با روسیه و چین هم روابط مطلوبی برقرار کرده بود و به عنوان یک کشور نیرومند در تصمیم گیری های بین المللی نقش شایسته و مهمی ایفا می کرد، بر اثر سیاست های مخرب، توسعه طلبانه و خصومت آمیز جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته ، به وضعیتی دچار شده که هیچ متحدی در سراسر جهان ندارد. کشورهای سودجویی مانند روسیه و چین یا ونزوئلا را که صرفاً در صدد حفظ منافع خویش هستند نمی توان دوست و متحد ایران محسوب داشت.
عمق تنهایی و انزوا و عجز سیاسی رژیم جمهوری اسلامی را می توان از سخنان سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی مشاور ارشد نظامی خامنه ای دریافت که اخیراً در واکنش به تهدیدهای اسرائیل گفت، ما تنها نیستیم و اگر اسرائیل بخواهد حمله کند، حزب الله و حماس و جهاد اسلامی که متحدین ما هستند با موشک ها و خمپاره های خود پاسخ دندان شکنی به «رژیم صهیونیستی» خواهند داد!
این جای تأسف دارد که امروز برای ایران، دوست و متحدی جز چندگروه تروریستی باقی نمانده است! زمینه های این انزوای بی سابقه و توان فرسا را رژیم جمهوری اسلامی خود به دست خویش فراهم آورده است و بیهوده می کوشد که آمریکا و اسرائیل را عامل آن معرفی کند و دیگر کشورها را به پیروی از سیاست های خصمانه آنها متهم سازد. به رغم آن که روابط آمریکا با ایران در پی اشغال سفارت و گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی از همان نخستین سال قطع شد، اما کشورهای اروپایی و نیز کشورهای متفق با آمریکا در منطقه روابط خود را با جمهوری اسلامی (هرچند با فرازو  نشیب هایی) حفظ و با دیدگاه هایی سودجویان ، حفظ کرده اند. ولی تحولات اخیر ، از جمله گزارش رئیس آژانس اتمی دائر بر تلاش جمهوری اسلامی برای ساخت بمب اتمی ، توطئه ترور سفیر عربستان در آمریکا ـ که نیروی قدس سپاه به طرح ریزی به آن متهم شد ـ و نیز حمله به سفارت بریتانیا در تهران و اقامتگاه دیپلمات های انگلیسی که (طی آن علاوه بر موازین دیپلماتیک بین المللی اصول انسانی و اخلاقی هم زیرپا گذاشته شد) مجموعاً موجب گشت که روابطی بسیار تیره با سایر کشورها ایجاد شود. به دنبال تحریم بانک مرکزی از سوی بریتانیا، مجلس شورای اسلامی طرحی را به منظور کاهش سطح روابط به حد کاردار تصویب کرد. تا این جا هیچ ایرادی به حکومت اسلامی نیست. هرکشوری حق دارد که به هر دلیلی سطح روابط خود با کشور دیگری را کاهش دهد و یا قطع کند اما در ایران در پی تصویب این طرح در مجلس، گروه های بسیجی ویرانگری که از سوی حکومت سازماندهی شده بودند، به سفارت بریتانیا و حتی محل اقامت و زندگی آنها حمله بردند و دست به تخریب زدند و اموال و اسناد سفارت و اعضای دیپلماسی انگلستان را به یغما بردند. این حادثه موجب شد که دولت انگلستان روابط خود را به طور کلی با رژیم قطع کند و سفیر و دیپلمات های ایرانی را به طور بی سابقه و سریعی از آن کشور اخراج نماید.
به دنبال آن، سایر کشورهای اروپایی با نگرانی از این که چنین حادثه ای می تواند هر لحظه برای سفارت و کارکنان آن ها نیز رخ دهد سفرای خود را برای رایزنی فراخواندند و اکنون نیز در نظر دارند در مورد مناسبات خود با ایران تجدید نظر کنند. اگرچه علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه رژیم، بارها تأکید کرده که این حادثه دیگر تکرار نخواهد شد ولی کشورهای اروپایی می دانند که اقدام به اینگونه عملیات به دستور مقامات نظامی و امنیتی ارشدی انجام می شود که: از بیت رهبر دستور می گیرند به ویژه آن که بسیجی ها هنوز هم همچنان رجزخوانی می کنند که سایر کشورها هم در صورتی که پا را از حد خود بیرون بگذارند بایستی در انتظار چنین واقعه ای باشند؟! رابطه جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه از این هم تیره تر است که به طور خلاصه به آن اشاره می شود:
عربستان سعودی که طی سال ها در روابط خود با جمهوری اسلامی فراز و نشیب شدیدی را پشت سر گذاشته، پس از افشای طرح ترور سفیر خود در آمریکا به شدت در مقابل جمهوری اسلامی موضع گیری کرده و «شاهزاده نایف»، ولیعهد عربستان تأکید کرده است که در این مسأله با رژیم تهران کنار نخواهد آمد و رژیم جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این توطئه چینی علیه سفیر این کشور در آمریکا باشد!عربستان سعودی در این تصمیم خود به حدی پافشاری کرد که حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات و شخص مورد وثوق «رهبر» به دستور خامنه ای برای استمالت و دلجویی به ریاض سفر کرد ولی دست خالی از این سفر بازگشت و پس از آن بود که حملات لفظی علیه پادشاه و ولیعهد عربستان در رسانه های حکومتی ایران شدت گرفت.
در همین حال روابط جمهوری اسلامی با کشورهای مصر، تونس ، یمن، بحرین و لیبی، پس از مواضعی که رژیم ایران در مقابل قیام های سوری گرفته به شدت تیره شده است. رابطه با کویت هم دچار تیرگی شده و امارات متحده نیز روابط خود را قطع کرده است.
در این میان، ترکیه که همواره از همکاری با رژیم اسلامی سود اقتصادی برده و کوشیده است تا خود را از معرکه دور نگه دارد (حتی حاضر نشد علی رغم اصرار آمریکا از تحریم های بین المللی علیه ایران حمایت کند) اما با این حال رژیم تهران با تهدید ترکیه به حمله موشکی موجب شد که این کشور نیز در جبهه مقابل جمهوری اسلامی قرار گیرد.
ترکیه ضمن آن که تعداد زیادی از معترضین سوریه را پناه داده به بشار اسد  هم اخطار کرد که از کشتار معترضان دست بردارد و همین امر خشم رهبران جمهوری اسلامی را برانگیخت به گونه ای که مقامات سپاه پاسداران تهدید کردند که پایگاه ناتو در «اینجرلیک» ترکیه را هدف حمله قرار خواهند داد. این مسأله موجب شد که ترکیه هم راه خود را از رژیم ایران جدا کند.
با گسترش انزوای جهانی ـ که با تحریم های بین المللی و انسداد سیاسی در داخل ایران همزمان و همراه شده است ـ فروپاشی نظام ولایت فقیه قطعی است. آنچه اهمیت دارد این است که ما از هم اکنون با اتحاد  و همبستگی خود را برای دوران بعد از جمهوری اسلامی آماده کنیم.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar