måndag 16 januari 2012

چرا میبایست هویتِ اسلامی جمهوری اسلامی انکار شود؟!

جمهوری اسلامی از همان خشتِ نخست خود، «استوار» بر ستونِ خیمه اسلام و سنت پیغمیر بنا شد، اگر چه رهبران کنونی این نظام هنوز این جرأت را نیافته اند مو بمو همهء قوانین قرآن و فرامین پیغمبر در صدر اسلام را در ایران پیاده کنند. بی تردید جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی – مذهبی است که پیشتر از منافع گره معینی از شهروندان ایرانی حمایت میکند. این نظام بنیادگرای اسلامی نمایندگی سیاسی مردم ایران را نمیکند و اساسا ً هیچ ربطی به تاریخ، فرهنگ و سننِ کهن مردمانِ این مرز و بُوم ندارد. به همه جهانیان اعلام کنید جمهوری اسلامی پدیده ای است مستقل و خارج از استاندارد سنن و فرهنگ ملی مردم ایران و بر علیه منافع ملی ایران عمل میکند. به همهء جهانیان بگویید در کشمکش خود با جمهوری اسلامی حساب مردم ایران با حکومت را یک کاسه نکنید و اگر در این دعوای قدرت قرار است از کسی بازخواست شود و یا کسی مورد تهاجم قرار گیرد؛ جمهوری اسلامی است نه ایران نه مردم ایران.چرا برخی از رسانه های بزرگ و یا سخنگویان دولتهای غربی در گزارشات خبری و یا در سخنرانی های مطبوعاتی خود با صراحت با حذف پسوندِ جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی را «حکومت ایران» ، دولت جمهوری اسلامی را « دولت ایران» و یا رئیس جمهور انتصابی نظام را «رئیس جمهور ایران » مینامند؟ چرا میبایست ایران را مترادف با جمهوری اسلامی و عنوان جمهوری اسلامی ( این تظاهرِ آشکارِ ذات حکومتِ کنونی ایران) بناگهان از گردونه تفسیرها، مباحث و گزارشات خبری حذف شود؟ بر پایه همین تشبیهات گمراه کننده است که تلاش میشود با قراردادن تنها پسوند «ایران » در مقابلِ نامِ نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی، آنچه را که امروز بعنوان حکومت، دولت و یا نهاد سیاسی بر ایران حکم میرانند، ماهیتی غیرمذهبی به آنها اطلاق شوند، و یا بگونه ای وانمود شود حاکمیت سیاسی ایران چه در قالب حکومت و یا دولت، حاکمیتی غیر مذهبی است که بر پایهء خواست و اراده اکثریت قاطع مردم ایران بر سر کار است! درهمین راستا است که نیز مشاهده میکنیم چگونه برخی از رسانه های عمومی و نهادهای سیاسی ایرانی از این قانونمندی غیرخردمندانه پیروی کرده، بی آنکه اندکی بیاندیشند در چه مسیری غیر اخلاقی بر خلاف منافع ملی مردم و بخشا ً استقلال کشورعمل میکنند.
البته میشود موضعگیری سیاسی و حساب شده محافل سیاسی غربی در این موردِ خاص را از چند منظرمورد بررسی قرار داد. میدانیم که در نزاع کنونی غرب با جمهوری اسلامی، برخی از دولتهای بزرگ غربی از جمله ایالات متحده آمریکا و کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا در یک هم پیمانی سیاسی و نظامی با کشورهای شورای خلیج فارس، همکاریهای نزدیکی را آغاز کرده اند که برخی از این حکومتها از یک زیربنا و ماهیت اسلامی برخوردار میباشند. این حکومت های مذهبی همانند جمهوری اسلامی دارای یک هویت سیاسی - مذهبی هستند و شریعت اسلام مبنای تدوین قانون اساسی آنها برشمرده میشود. از این رو است که هم پیمانان غربی این رژیم های مذهبی چندان مجاز نیستند در ابراز مخالفتهای خود با جمهوری اسلامی تأکید مکرر بر ماهیت اسلامی بودن نظام سیاسی حاکم بر ایران داشته باشند. بدین خاطرغرب هدفمند و آگاهانه با پرهیزِ آشکار از اطلاق هویت اسلامی نسبت به رژیم حاکم بر ایران به همان عناوین «حکومت ایران» و یا «دولت ایران » اکتفا کند تا هم پیمانان استراتژیک خود در منطقه را از این بابت آزرده خاطر نسازد.
همینطور امروز ما نیز درهمین رابطه گرفتار بخشی از جامعه سیاسی ایرانی هستیم که در واقع خود را شریک استراتژیک با برخی گروه بندیهای سیاسی- مذهبی در قدرت میبیند که به «اصلاح» نظام از درون باور دارند و بنوعی تحقق جمهوری اسلامی دیگری را مدّ نظر دارند. منظور همان «اصلاحگرایان » کهنه کاری که با اصل نظام مذهبی مخالف نیستند و همچنان «ارزشها» و اصول اسلامی را ، امّا با قرائتی دیگر، مبنای نظام حکومتی آینده ایران میدانند. از همین رو است که میبینیم در قلمرو شعار این بخش از «اپوزیسیون» صرفا ً اکتفا میکند به شعارِ مبارزه با « استبداد دینی » (نه مبارزه با جمهوری اسلامی)، «اصلاح قانون اساسی » و در نهایت «انتخابات آزاد». این بخش از جامعه سیاسی ایرانی، امّا هم آوا با شریکای بین المللی شان، در سازشی پنهانی با اسلامگرایان منطقه، به رشد و باروری جنبشی کمک میکنند که بنیاد سیادت سیاسی و فکری شان ضد دمکراتیک و ضد انسانی است. و طبیعی است در این بازی خدعه گرایانه میبایست از طرح هویت اسلامی رژیمهای سرکش اسلامی پرهیز کرد، تا ارج و قُرب اسلام پیش از این فرو نریزد.
امّا نفی هویت اسلامی جمهوری اسلامی از سوی برخی رسانه های بزرگ و محافل سیاسی غربی میتوان از این زاویه نیز مورد توّجه قرار داد، که اگر روزی مرزهای ملی کشورمان از سوی « اتحادِ غربی» مورد تاخت و تاز نظامی قرار گیرد، این امر تداعی نشود که این نزاع غرب علیه اسلام است. بدین خاطر میبایست بتدریج اسلام پیشگی حکومتِ یاغی جمهوری اسلامی نادیده گرفته شود تا توجیه حمله نظامی به ایران امکان پذیر باشد. چون اگر حساب و کتاب جمهوری اسلامی با ایران و مردم ایران بطور جدی از هم تفکیک شوند، دیگر هیچ دلیلی ندارد غرب در کشمکش خود با دولت جمهوری اسلامی به فکر حمله به ایران باشد. پس قدری هوشیارانه تر و مسئولانه ترعمل کنید و حسابِ جمهوری اسلامی با ایران و مردم ایران را از هم جدا کنید تا در هنگامه خطر بدین سهولت استقلال و امنیت ملی کشور را به باد فنا ندهید.
جمهوری اسلامی از همان خشتِ نخست خود، «استوار » بر ستونِ خیمه اسلام و سنت پیغمیر بنا شد، اگر چه رهبران کنونی این نظام هنوز این جرأت را نیافته اند مو بمو همهء قوانین قرآن و فرامین پیغمبر در صدر اسلام را در ایران پیاده کنند. بی تردید جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی – مذهبی است که پیشتر از منافعِ گره معینی از شهروندان ایرانی حمایت میکند. این نظام بنیادگرای اسلامی نمایندگی سیاسی مردم ایران را نمیکند و اساسا ً هیچ ربطی به تاریخ، فرهنگ و سننِ کهن مردمانِ این مرز و بُوم ندارد. به همه جهانیان اعلام کنید جمهوری اسلامی پدیده ای است مستقل و خارج از استاندارد سنن و فرهنگ ملی مردم ایران و بر علیه منافع ملی ایران عمل میکند. به همهء جهانیان بگویید در کشمکش خود با جمهوری اسلامی حساب مردم ایران با حکومت را یک کاسه نکنید و اگر در این دعوای قدرت قرار است از کسی بازخواست شود و یا کسی مورد تهاجم قرار گیرد؛ جمهوری اسلامی است نه ایران نه مردم ایران.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar