måndag 2 januari 2012

ارزشهای انسانی را جانشین ارزشهای اسلامی سازیم

از چشم انداز ولایتمداران در هیچ زمانی آمریکا، دشمن بزرگ و قوی پنجه و تیز دندان نظامی که بر اساس شریعت اسلامی بنیان گذارده شده است، چنین خوار و حقیر نبوده است. بیش از 33 سال است که توطئه ها، تهدید ها، نقشه ها و طرح های "شیطان بزرگ " خنثی و با شکست روبرو شده است. برنامه جنگ هشت ساله را تدارک دیدند با "دفاع مقدس " رو در رو گردیدند که چه سر بلندی ها و سر افرازی ها که برای جمهوری اسلامی ببار نیاورد. درست است که از راه کربلا به فتح قدس دست نیافتند، اما یک وجب از خاک خود را نیز از دست ندادند. پس از شکست در جنگ سخت، آمریکا و متحدین ش دست به "جنگ نرم " زدند و "فتنه ی سبز " را براه انداختند که با تدبیر و درایت ولایت فقیه در هم فرو پاشیده شد. اگرچه جریان دیگری در درون دولت بنام "جریان انحرافی" راه اندازی گردید.
این بدان معناست که شیطان بزرگ، همه جا در مبارزه با ولایت، جلوه ی الله، سخت زخمین و ناکام گردیده است. همچنانکه آمریکا و قدرتهای بزرگ جهانی در حال افول اند، نظام ولایت در حال طلوع است و میدرخشد و نوید حکومت الله را میدهد. هم اکنون دارای چنان توان و نیرویی شده است که قادر است فرزند نا مشروع غرب، اسرائیل را همچون حشره ای بزیر پای خود له و نابود سازد- اگر بخواهد( نقل به مضمون از سرادار نقدی). "بیداری اسلامی،" نظام های فاسد و دیکتاتوری دست پرورده آمریکا را یکی پس از دیگری واژگون ساخته است. آمریکا و قدرت های بزرگ جهانی خود از درون ویران اند، بحران بیکاری و بدهکاری، و جنبش وال استریت متاثر از عدالتخواهی جمهوری اسلامی، آنها را با خطر فروپاشی از درون روبرو ساخته است.
تحلیلگر جهان نیوز، یکی از ارگان های بیت رهبری شرایط آمریکا را چنین توصیف میکند:
"امروز اما ایالات متحده، در سه منطقه درگیر نبرد دفاعی است. ابتدا بهدنبال اینست که جنبش اجتماعی والاستریت در داخل کشورش را سرکوب کند، در اروپا همپیمانانش را از بحران اقتصادی و سقوط شاخصهای بورس رها کند و در منطقه خاورمیانه –در سرزمینهایی را که پیش از آن با مسخ مردمش بهوسیله تهدید توانسته بود ساکتشان کند- به دنبال حداقل منافع از دست رفته خود باشد که شاید آب رفته را به جوی بازگرداند."
در مقایسه با شیری که یال و کوپال خود را از دست داده و در تله سخت دست و پا میزند، تحلیلگر ولایتمدار ، در شرح شرایط حکومت اسلامی، تصویری بدست میدهد چنانکه گویی تاریخ از تاسیس نظام ولایت آغاز گردیده و عنقریب بر سراسر جهان سلطه افکند. وی شرایط جمهوری اسلامی را چنین ترسیم میکند:
"از سوی دیگر جمهوری اسلامی که در آرامش داخلی به سر میبرد به عنوان الگویی برای سرزمینهای منطقه شناخته میشود. ارتباط نخبگانی بین سرزمینهای بیدارشده اسلامی با ایران روزبهروز بیشتر میشود و عمق استراتژیک انقلاب اسلامی را بیشتر میکند. پیروزی اسلامگرایان و راشد الغنوشی در تونس، برتری مسلمانان مصری در فضای گفتمانی التحریر و ... همه نمونههایی از این قبیل است. مصری که زمانی عامل کمپ دیوید و نمونه کامل سازش اعراب با اسرائیل حساب میشد؛ امروز با کشوری همراه است که رادیکالترین موضع را با رژیم صهیونیستی دارد."
چه کسی میتواند، نظر پردازان نظام ولایت را متهم به وارونه ساختن حقایق نماید؟ "آرامش داخلی؟" آیا بدان معنا که نه در ساختار نظام دین و قدرت، و یا ولایت و دولت، ستیز و خصومتی وجود دارد و نه در بدنه ی جامعه درد مند محنت زده ای را مشاهده میکنی؟ نه بیکاری هست و نه تورم و نه تحریمات فلج کننده.؟ نا برابری ها همه ناپدید گشته، همگان به عدالت پیوسته اند؟ نه غارتی است و نه چپاولی؟ نه در شرایطی بس میبریم که همه مسئولند و هیچکس مسئول نیست؟ نه اینکه دگر اندیشان و نه گویان و دگرباشان در دوزخ ولایت سوزانده میشوند؟ نه روزانه سر جوانانی را بر سر دار می بینیم که معلوم نیست در کدام دادگاه به چنین مجازات غیر انسانی محکوم شده اند؟ نه خشمی هست و نه خشونت و نه سرکوب و نه بیرحمی؟ در غیر اینصورت آرامش در نظام ولایت از چه چیزی میتواند بر خیزد؟ مگر سلطه مطلق، سراسر استبداد و سکوت و خاموشی.، سلطه ی نظامی استوار بر اصل تسلیم و اطاعت تحت تیغ و تازیانه، نظام ترس و وحشت.
بعبارت دیگر، روایت رسمی نظام ولایت از وضع موجود، روایتی است که بر ساخته شده است از انکار واقعیت، از دروغهای بزرگ در حفظ و نگاهداری نظامی که در ستیز و خصومت است با آزادی و آنچه انسانی ست، استقلال و خود گردانی. بنگر که 33 سال حکومت اسلامی و پیاده سازی آرمان الهی "مقاومت در برابر سلطه " چه ثمرات و میوه های شیرینی که ببار آورده و چه مدینه ی فاضله ای ساخته است: آنجا که سلطه گری و مطلق گرایی پدیده ای میشود فرا زمینی، مقدس و آسمانی. اگر آمریکایی وجود نداشت، ولایت آنرا خود میتراشید. همچنانکه الله، شیطان را آفرید که مظهر شر و بدی، فریب و ریاکاری، خدعه و نیرنگ، شود. در غیبت شیطان، الله ، تهی از معنا میشود و بعدم می پیوندد. نظام ولایت، از آنجا که جلوه ی الله است وجود او وابسته به وجود شیطان است، شیطانی که در پی سرنگونی حکومت ولی الله است، حکومتی که ادامه ولایت رسول الله است.
نظام ولایت در آرامش است به آن دلیل که دسیسه های شیطان بزرگ را یکی یکی کشف و خنثی ساخته و همه جا سلطه آنرا به چالش طلبیده است، بویژه در عرصه ی داخلی که دائم سعی بر آن دارد که درگردش چرخهای نظام اختلال ایجاد کند. هم اکنون در زمینه ی تجاری و مالی ست که شیطان دست بکار است. بحران در بازار ارز و طلا بازتاب خبث و طینت شیطان است. هم چنانکه موسی، بدون فرعون پا به عرصه وجود نمیگذاشت. نظام ولایت وجود و هستی خود را مدیون وجود شیطانی ست که کارنامه و تاریخی بس سیاه دارد در استثمار و استعمار. البته اسلام ناب محمدی قبل از آنکه به بر اندختن سلطه شیطان دست بزند، نظام سلطه و استعمار را در داخل بر قرار ساخته است. تحکیم و تداوم سلطه در داخل است که به تنش و تشنج در روابط خارجی نیازمند است. بدین منظور نه تنها به استقبال گسترش تحریمات رفته است بلکه برای تسکین دردهای درونی از درگیری های کوچک نیز با نیروهای آمریکا در منطقه رویگردان نیست. چرا که نظام ولایت بجای آنکه به مقاومت در برابر سلطه بپردازد، تحت جنگ با شیطان، مقاومت را در هم می شکند که سلطه بر افکند و نظام تسلیم و اطاعت و عبودیت و بندگی، یعنی یک نظام تمام عیار اسلامی بر قرار سازد. این تجربه ای ست که کشورهایی که نظام استبدادی را سرنگون ساخته اند خود باید بیازمایند. تنها در تجربه عملی است که نشان خواهد داد که بیش از 90 درصد از آموزش های آئین اسلامی، در ستیز و خصومت است با آزادی و خود فرمانفرمایی انسانی. جامعه ایرانیان نیز رنگ دمکراسی و آزادی را زمانی می بیند که از حکومت دین عبور نموده و ارزشهای انسانی را جانشین ارزشهای اسلامی نماید.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar