måndag 22 oktober 2012

نامه حسین رونقی به رهبری درباره رفتارهای غیرقانونی و هتاکانه مسوولان قضایی و امنیتی


 سیدحسین رونقی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به رهبری نوشته است: من هم بسان همه مردم ایران از این گونه برخورد‌های غیر مسوولانه ناراضی و ناراحت هستم و نیز از اینکه هم میهنانم در سرمای شدید بدون هیچ سرپناهی زندگی می‌کنند، از اینکه با انواع بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و با هزاران مشکل روبرو هستند در رنجم. اطلاع دارید مسوولانی که همچنان در خانه‌های گرم خود نشسته‌اند و درباره بازسازی خانه‌های زلزله زدگان وعده‌های دروغین می‌دهند. هنوز حتی نتوانسته‌اند برای این مصیبت دیدگان کانکس تهیه کنند؟ و اطلاع دارید که بخاطر یک سیلاب تعدادی از هم میهنان شمالیمان جانشان را از دست داده‌اند و بسیاری بی‌پناه مانده‌اند؟
به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی در نامه خود با بیان اینکه “اطمینان دارم با هر قضاوتی که نسبت به امثال من در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، حداقل عده‌ای از مسولان سیاسی کشور هستند که اذعان کنند انگیزه‌های ما که پذیرفته‌ایم دوران جوانی خویش را درزندان سر کنیم، چیزی جز سربلندی و پیشرفت ایران عزیزمان نیست.” آورده است: آنچه بر امدادگران و نیروهای داوطلب و مردمی رفت یکی از تاسف بارترین پرونده ها در اسناد قوه قضایی جمهوری اسلامی است. آیا شما باور می کنید که هنوز هم امدادگران بازداشت شده را تهدید و وادار به سکوت می کنند تا از حقوق خود دفاع نکنند و از ظلم ها و قانون شکنی ها پرده برندارند. پیش از آن نیز در اداره اطلاعات تبریز و پلیس اطلاعات و امنیت به عقاید بسیاری از امدادگران توهین شد، روزهای بسیاری را به صورت غیرقانونی و بدون تفهیم اتهام در بدترین وضع و زیر فشارهای غیر انسانی در بازداشت به سر بردند.
سیدحسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد. او پس از مدت ها تعلل و معطلی و پس از چند مرحله اعتصاب غذا و دارو، در نهایت چند هفته پیش به مرخصی درمانی آمد که به بازداشت وی در کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان منتهی شد.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد
و هر کسی کارهای شایسته انجام دهد و مومن باشد، نه از ستمی می‌ترسد و نه از آسیبی.
و من یعمل من الصالحات و هو مومن فلا یخاف ظلما و لا هضما – ۱۱۲ / طه
جناب آیت الله خامنه‌ای
با سلام و عرض ادب
من سیدحسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ به این گمان که حضرتعالی با دغدغه آشنایی مستقیم با مشکلات و رنج های مردم و کوشش در بهبود نسبی زندگی و معیشت آن‌ها به شهر‌ها و استان های کشور سفر می‌کنید، این نامه را می‌نویسم. اطمینان دارم با هر قضاوتی که نسبت به امثال من در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، حداقل عده‌ای از مسولان سیاسی کشور هستند که اذعان کنند انگیزه‌های ما که پذیرفته‌ایم دوران جوانی خویش را درزندان سر کنیم، چیزی جز سربلندی و پیشرفت ایران عزیزمان نیست.
جناب آیت الله خامنه‌ای
تابستان امسال زلزله‌ای در آذربایجان رخ داد که تن هم میهنانمان را تا به امروز به لرزه انداخته است. پس لرزه‌ها، سرمای شدید و بی‌تدبیری و وعده‌های دروغین مسوولان نیز درد این مصیبت دیدگان را دو چندان کرده است. آنگونه که وزیر بهداشت و استاندار آذربایجان شرقی عنوان کرده‌اند: “با گذشت بیش از دو ماه از وقوع زلزله ۱۲۰ هزار نفر در مناطق زلزله زده در سرمای شدید زیر چادر اسکان موقت زندگی می‌کنند، بسیاری از زلزله زدگان از ابتدایی‌ترین امکانات همچون حمام و توالت و لوازم گرمایشی محروم هستند. بیماری های عفونی، پوستی و… سلامت آن‌ها را تهدید می‌کند.”
این در حالی است که بسیاری از مسوولان نظام با هزینه‌های گزاف به سفرهای استانی یا به همراه خانواده‌های خود به سازمان ملل می‌روند و هزینه‌های بسیاری صرف سوریه، عراق، لبنان و دیگر کشور‌ها می‌شود. آیا همانگونه که معاون اول آقای احمدی‌نژاد عنوان کرده بود مناطق زلزله زده ظرف دو ماه بازسازی شد؟
جناب آقای خامنه‌ای
آیا سفر آقای احمدی‌نژاد در زمان وقوع زلزله به مکه، در کنار بی‌تفاوتی غیرقابل توجیه صدا و سیما نسبت به این واقعه تلخ و به گونه‌ای امنیتی با آن برخورد کردن و بازداشت امدادگران و نیروهای داوطلب مردمی، بیانگر بی‌تفاوتی مسوولان جمهوری نسبت به مردم ایران و واقعه زلزله آذربایجان نبود؟ آیا این امر بیانگر فاصله بین مردم و حاکمیت نیست؟ طبیعی است که من هم بسان همه مردم ایران از این گونه برخورد‌های غیر مسوولانه ناراضی و ناراحت هستم و نیز از اینکه هم میهنانم در سرمای شدید بدون هیچ سرپناهی زندگی می‌کنند، از اینکه با انواع بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و با هزاران مشکل روبرو هستند در رنجم. اطلاع دارید مسوولانی که همچنان در خانه‌های گرم خود نشسته‌اند و درباره بازسازی خانه‌های زلزله زدگان وعده‌های دروغین می‌دهند. هنوز حتی نتوانسته‌اند برای این مصیبت دیدگان کانکس تهیه کنند؟ و اطلاع دارید که بخاطر یک سیلاب تعدادی از هم میهنان شمالیمان جانشان را از دست داده‌اند و بسیاری بی‌پناه مانده‌اند؟
جناب آیت الله خامنه‌ای
شاید به حضرتعالی اطلاع نداده باشند که حضور امدادگران و نیروهای داوطلب مردمی فارغ از هر مرام و عقیده‌ای در مناطق زلزله زده از اولین ساعات چشمگیر و غیر قابل انتظار بود. داوطلبانی که زندگی روزانه خود را‌‌ رها و جلیقه امدادگر بر تن کرده بودند و در امدادرسانی فرا‌تر از مسوولان تلاش می‌کردند به گونه‌ای که به گفته نماینده مردم تبریز آقای پزشکیان مردم در کمک به زلزله زدگان از مسوولان جلو‌تر بودند. اما پاسخ بسیاری از این نیرو‌ها و امدادگران داوطلب و مردمی، ضرب و شتم و بازداشت غیرقانونی توسط نیروهای لباس شخصی و اداره اطلاعات تبریز بود.
باورم این است سرچشمه همه این بی‌عدالتی‌ها قوه قضاییه است که بجای حمایت از امدادگران و فعالیت‌های قانونی و بشر دوستانه آن‌ها، تن به نفوذ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی داد و همگام با آن‌ها به گفته خودشان برای امدادگران بی‌گناه بدون هیچ دلیل و توجیه مشخصی پرونده سازی کرد و آن‌ها را روانه زندان نمود. ما هر چه فکر می‌کنیم، در نمی‌یابیم چرا باید مزد کمک به هم میهنان رنج دیده‌مان زندان باشد؛ شاید جنابعالی بعنوان رهبر جمهوری اسلامی برای این سوال پاسخی بیابید. اما در عین حال و در کنار همه مصیبت‌ها زلزله آذربایجان نشان داد هنوز حس نوع دوستی ما ایرانیان در زلزله‌های رودبار و بم فراموش نشده است و بر همه ثابت شد که براستی آذربایجان پاره تن ایران است.
جناب آیت الله خامنه‌ای
آنچه بر امدادگران و نیروهای داوطلب و مردمی رفت یکی از تاسف بار‌ترین پرونده‌ها در اسناد قوه قضایی جمهوری اسلامی است. آیا شما باور می‌کنید که هنوز هم امدادگران بازداشت شده را تهدید و وادار به سکوت می‌کنند تا از حقوق خود دفاع نکنند و از ظلم‌ها و قانون شکنی‌ها پرده برندارند. پیش از آن نیز در اداره اطلاعات تبریز و پلیس اطلاعات و امنیت به عقاید بسیاری از امدادگران توهین شد، روزهای بسیاری را به صورت غیرقانونی و بدون تفهیم اتهام در بد‌ترین وضع و زیر فشارهای غیر انسانی در بازداشت به سر بردند. بازجویان به تفتیش عقاید پرداختند و با ورود به خصوصی‌ترین مسایل امدادگران آن‌ها را وادار به اعترافات غیرواقعی و خلاف کردند. ضرب و شتم امدادگران برای کسب اعترافات غیرواقعی از تلخ‌ترین رخداد‌ها بود و تلخی آن در سوابق برخورد نهادهای اطلاعاتی، امنیتی فراموش نخواهد شد.
جناب آقای خامنه‌ای
اینجانب در میان امدادگرانی بودم که به خاطر نوع دوستی و انسانیت و کمک به مردم بی‌پناه بازداشت شدند و توهین‌های بسیاری را تحمل کردند. بار‌ها تهدیدمان کردند که خانواده و اطرافیانمان را نیز بازداشت می‌کنند. این در حالی بود که من شخصا برای مرخصی خارج از زندان بودم و بنا به وظیفه انسانی و ملی فرصت به دست آمده برای رسیدگی به کارهای شخصی و معالجاتی خود را‌‌ رها کرده، برای کمک به زلزله زدگان شتافتم اما با برخورد خودسرانه و غیرقانونی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی مواجه شدم و بر اثر ضربات وارده به هنگام بازداشت بشدت از ناحیه کلیه آسیب دیدم. نمی‌دانم این درخواست نابجایی است اگر به عنوان رهبری این نظام از جنابعالی بخواهم که ماموران و مسوولان قانون شکن و قانون گریز، قضات ناعادل و آنان که دروغ پراکنی می‌کنند را به فرض صحت مطالب عنوان شده در این نامه به میز محاکمه یک دادگاه مستقل بسپارید؟ و بیشتر از پیش به وضعیت بد زلزله زدگان بی‌پناه در سرما رسیدگی کنید؟ آنچه مسلم است حکومت باید در برابر قانون سر فرود آورد. اما اگر حاکمیتی از قانون بگریزد و شهروندان را از مزایا یا حقوق مصرح قانون محروم کند و اگر شهروندان خود را در معرض بی‌عدالتی و عدم امنیت ببینند شکاف بی‌اعتمادی میان مردم و حاکمیت پدید می‌آید. متاسفانه این است آنچه امروز همگان شاهد آن هستیم.
بنی آدم از اعضای یکدیگرند
که درآفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگرعضو‌ها را نماند قرار
توکه از محنت دیگران بی‌غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
با احترام

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar