torsdag 29 mars 2012

سناریو از خامنه ای؛ بازی از سوی غرب: "مرگ میلیون ها کودک و بیمار ایرانی!"


1- خطرناک ترین و بدترین خبر دقیق و درست برای ایرانیان این بود که امریکا رسماً اعلام کرد که خامنه ای هنوز تصمیم قطعی برای تولید سلاح هسته ای نگرفته است. با اینکه دنبالۀ این حرف اگر هم گفته نمی شد معلوم بود اما خود دولت امریکا جمله را و هدفش را گفت و کامل کرد. او گفته لذا ما فرصت بیشتری داریم تا شاهد اثرات سیاست های تحریم جهانی بمانیم. چرا این خبر که ظاهراً خوب است و خطر جنگ نزدیک را برطرف می کند را من بدترین خبر معرفی می کنم! برای اینکه: این سناریو از طرف خامنه ای طراحی شده است و اینک دیگر فقط مردم ایران هستند که تاوان پروژۀ هسته ای خامنه ای را پرداخت خواهند کرد:

2- نقشۀ خامنه ای این است که پروژۀ هسته ایش را "در آستانه" قفل کند. به این معنا که نه غنی سازی را متوقف کرده و با غرب مذاکره و سازش کند و نه سلاح هسته ای ساختن را شروع و غرب را وادار به حمله به ایران بکند. زیرا که "در آستانه بودن" به این معناست که طرف توانایی بالقوۀ سلاح هسته ای ساختن را در کمتر از دوسال دارد ولی تصمیم به ساخت آن رابه تصمیم خود عقب می اندازد. در چنین حالتی برای غرب آسوده خیالی مقطعی ایجاد می کند و غرب که حمله به ایران را پرهزینه و خطرناک هم می داند گزینۀ نظامی را تا روز تصمیم خامنه ای برای تولید سلاح هسته ای بکنار می گذارد.

3- نتیجه چه می شود: نتیجه این می شود که غرب در همین پاساژ تحریم اقتصادی می ماند و آن را هر روز شدید تر می کند که خامنه ای را وادار به قبول توقف غنی سازی (هدف غایی غرب) بکند. خامنه ای اما به تحریم های غرب بی اعتنایی کرده و از آن برای مظلوم نمایی و تبلیغات بر ضد غرب بهره برداری خواهد کرد. این ماجرا اگر حتی دو سه سال هم بطول بیانجامد نتیجه اش چیزی فاجعه بار تر از تحریم عراق خواهد بود؛ و محتمل یقینی است که بمرگ سفید میلیون ها ایرانی بویژه بیماران و بچه ها بیانجامد و در اثر فقر کشور و کمبود مواد غذایی و دارویی عدد بزرگتری هم دچار سوء تغذیه و بیماری های گوناگون بشوند. خطر بازهم بیشتر این است که نوع جهت گیری تحریم های غرب بسمتی در حال حرکت است که حتی ممکن است فرمول نفت در برابر غذای رژیم صدام حسین هم برای رژیم خامنه ای در نظر گرفته نشود. کما اینکه در همین روزها هم خرید غلات و گندم و سایر اقلام دارویی و غذایی را برای ایران سخت تر کرده اند.

4- بعبارت کاملاً ملموس می توان اینطور نتیجه گرفت که اگر در فرمول جنگ و مرگ سرخ؛ احتمال عقب راندن خامنه ای در آخرین مراحل تهدید های مؤثر ممکن و قابل انتظار بود؛ در فرمول "تحریم تا بن دندان بدون جنگ" - سیاست جدید غرب -؛ خامنه ای و غرب بدون توجه به مرگ خاموش میلیون ها ایرانی به بازی موش و گربه ادامه خواهند داد. بدون اینکه عجله ای برای حل و یکسویه کردن اختلافات شان داشته باشند. خب غرب که دلش برای ایرانی ها نسوخته و تازه طلبکار هم می تواند باشد که گزینۀ نظامی را بتعویق انداخته است. بدبختی آنجاست که خامنه ای هم مرگ سفید و قحطی و فاجعۀ انسانی در ایران را بنفع تبلیغات خودش می داند و باکی از قربانی کردن ملت شهید پرورش! نخواهد داشت.

5- با توجه به اینکه شورش مردم فقیر و در تحریم شدید و گرسنه فرمولی صد در صد غلط و منتفی است؛ بنابراین ایرانیان باید راهی سریع پیدا کنند برای برکناری طراح اصلی این سناریو که خامنه ایست. ایرانی های با دوتا حماسۀ ایجابی در سال های 76 و 88 و با شرکت انبوه در انتخابات حریف خامنه ای نشدند و هر دو تلاششان را هر کدام را بنوعی عقیم گذاشت و شکست داد. آیا با حماسۀ سومی و اینبار سلبی در امروز جمعۀ سال 90 خواهند توانست خامنه ای را شکست دهند. امیدواریم. خواستم بگویم که موضوع تحریم انتخابات اگر جدی بود با سناریوی "ایران بسوی قحطی و مرگ خاموش و سفید کودکانش" جدی تر هم شده است. قطعی بدانیم که جز با رفتن خامنه ای از قدرت موضوع جمهوری اسلامی و غرب پایانی نخواهد داشت. و الا غرب نشان داده که نه با اسلام و نه با جمهوری اسلامی و نه با هیچ نوع حکومت با ثبات در هر جای جهان مشکلی ندارد. اگر ترکیه قابل باور نبود حالا دیگر تونس و مصر و یمن و دیگران هم ناگفته جمهوری های اسلامی هستند. گفتم که فهمم را برملا کرده باشم از اهمیت مضاعف تحریم سلبی. ویک حماسه از نوع دوم. شاید و امید وارم که حماسۀ امروز ایران را از هر دو مرگ سرخ و سفید برهاند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar