tisdag 22 januari 2013

محمدرضا باهنر: احمدي نژاد را بعدها شناختيم، شاید دولت بخواهد کاغذ چاپ کند ودراختیار مردم قرار دهد


 ساعت هشت صبح، اینجا تهران است دفتر جامعه اسلامی مهندسین ومن منتظر دیدار با دبیر کل این حزب یعنی مهندس محمد رضا باهنرهستم. مهندس باهنر که هر ایرانی با شنیدن نام او به یاد رشادت‌هاي برادر شهیدش محمد جواد باهنر می‌افتد.
وی از جمله اصولگرایانی است که در طی این چند ساله که از انقلاب اسلامی می‌گذرد بر سر مواضع اصولگرایی خود مانده است و مانند برخی دیگر از اصولگرایان از ویژگی پرچم که هر سمتی که باد بیاید می‌روند خصلتی را بر نگزیده است. خود درباره فعاليت‌هاي سياسي‌اش مي‌گويد:«سابقه تشکیلاتی – سیاسی ما برمی گردد به زمان حزب جمهوری اسلامی که من در شورای مرکزی حزب جمهوری بودم، زمانی که مقام معظم رهبری دبیر کل این حزب بودند.
بعد از آن نیز تشکل‌های صنفی و سیاسی را راه‌اندازی کردیم که من از موسسین جامعه اسلامی مهندسین بوده‌ام و درحال حاضر نیز 6 دوره است که دبیر کل جامعه مهندسین هستم و در جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز همواره نايب رئیسی این جبهه را با وجود برادر بزرگوارمان آقای عسگر اولادی که پدر معنوی جبهه هستند وریاست جبهه به عهده ایشان است بر عهده داشتم.»
وقتی از کاندیدا توری وی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پرسیدم با تاکید براینکه هیچ امر غیر ممکنی در عالم سیاست وجود ندارد، گفت: قصد کاندیدا شدن در انتخابات را ندارم. این در حالی است که کوهکن، رئیس واحد سیاسی جبهه پیروان خط امام و رهبری گفته است: «اگر دو نفر کاندیدای ریاست جمهوری باشند یکی از آن‌ها حتما باهنر است». با این دیدگاه اولین سوال را با حال هوای انتخاباتی پرسیدم:
مواضع سیاسی جبهه پیروان و جامعه روحانیت مبارز در انتخابات آینده چیست؟ نظر شما در خصوص آرایش سیاسی جناح‌ها و گروه‌های دیگر در انتخابات پیش رو چیست؟
در کل از این نکته نمی‌توانم بگذرم که همیشه در انتخابات تلاشمان این بود که بین اصولگرا‌ها وحدت به وجود بیاوریم.
همانطور که گفتید و ما آینده را پیش بینی می‌کنیم انتخابات سه قطبی است. قطب اول اصولگرایان هستند که مهم‌ترین تشکل‌ها جبهه پیروان خط امام(س) ورهبری با ۱۵ تشکل هستند. البته جامعه روحانیت وجامعه مدرسین گاه وارد انتخابات در حد مصداق نیز می‌شوند ولی گاه نه ‌فقط خط و مش کلی انتخابات را پیگیری می‌کنند. در هر انتخابات مثل انتخابات دوره نهم حضور جدی وپیگیری را داشتند و در حال حاضر نیز مباحثی دارند و نمی‌توانیم برای آن‌ها تعیین تکلیف کنیم. هر چه را که مصلحت بدانند، انجام می‌دهند ولی در کل انتخابات را‌‌‌ رها نمی‌کنند. آن‌ها تکلیف شرعی دارند و احساس وظیفه می‌کنند که مردم را هدایت و راهنمایی کرده وسیاست‌های کلان را طراحی کنند و اگر مصلحت دانستند وارد مصادیق نیز می‌شوند.
قطب دیگر اصلاح طلبان هستند، البته فتنه گران جایی برای حضور در انتخابات ندارند مواضعی که ایشان اتخاذ کرده، مواضع جبهه پیروان خط امام ورهبری نیست؛ حتی مواضع موتلفه نیز نیست و موضع شخصی ایشان است. دیگری مجموعه دولت وآقای احمدی‌نژاد است که آن هم برای خود پدیده خاصی است که آن را هم باید خودشان تعریف کنند. ما گاهی اوقات احساس می‌کنیم نرم افزار این آقایان را نمی‌شناسیم به همین دلیل باید محتاطانه درباره آن‌ها صحبت کرد. ولی درکل مواضع ثابت و مشخصی را از ایشان ندیدیم و سیاست‌های کلی ایشان را نیز قابل نقد می‌دانیم.
در این میان اما افرادی از همفکران شما نظیر آقای عسگر اولادی اظهارت متفاوتی را اتخاذ کرده‌اند، شما این نظرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در رابطه با اظهارات اخیر آقای عسگر اولادی؛ باید با خود ایشان صحبت کنید. این مواضعی که ایشان اتخاذ کرده مواضع جبهه پیروان خط امام ورهبری نیست؛ حتی مواضع موتلفه نیز نیست و موضع شخصی ایشان است. اگر بخواهیم جلو برویم همه فتنه‌های دنیا زیر نظر شیطان است و آمریکا و صهیونیسم نیز از تبارشیطان هستند که تحت حکومت شیطانند و به صورت انسان متجلی شده‌اند. اگر فردی کسی را بکشد، دیگر کشته است حال اگر بگوید با نیت طرف را کشته یا بدون نیت فرقی با هم ندارد. هر اسمی برای سران فتنه بگذارید از جنایت‌های آن‌ها نمی‌توان گذر کرد که برای بهم زدن تعادل در کشورو جدا کردن مردم از نظام تلاش کردند. برای اینکه بیداری اسلامی در دنیا را که برخاسته از تفکر اسلام و امام (س) بود را برعکس جلوه دهند و در ‌‌‌نهایت تلاش کردند که اسلامی بودن نظام را زیر سوال ببرند. ازاین رو آن‌ها حق ورود به صحنه سیاست ومدیریت کشور را ندارند. چرا که خسارت‌ها وضرر وزیان‌هایی که وارد کردند غیر قابل جبران است.
آقای مهندس بحث کاندیداتوری شما به کجارسید، به طور کامل منتفی شد؟
بله بنده قصد کاندیدا شدن درانتخابات ریاست جمهوری را ندارم، البته همان‌طور که می‌دانید باید این نکته را در نظر داشت که در عالم سیاست هیچ مسئله غیر ممکنی وجود ندارد.
به اعتقاد شما جبهه‌های تازه تاسیس نظیر جبهه پایداری چگونه در انتخابات ریاست جمهوری نقش ایفا می‌کنند؟
به اعتقاد بنده گروه‌هایی نظیر جبهه پایداری در انتخابات حضور پر رنگی خواهند داشت. بخشی ازجبهه پایداری به جناح دولت نزدیکی دارند وبخشی دیگر نیز به اصولگرایان نزدیک هستند. اگر بخواهیم آرایش دقیق‌تر آن‌ها رابدانیم باید منتظر گذر زمان باشیم. فکر می‌کنم اگر بخواهیم تشکیلاتی و از منظر جریان‌شناسی به انتخابات پیش رو نگاه کنیم انتخابات سال آینده سه قطبی خواهد بود واگر اتفاق مهمی نیافتد به احتمال زیاد انتخابات مثل انتخابات سال ۸۴ خواهد بود یعنی انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود.
آقای مطهری و برخی دیگر از چهره‌های سیاسی از‌هاشمی رفسنجانی درخواست کردند که برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور کند. آیا شما با این رویه موافقید؟
من فکر می‌کنم که حضورآقای‌هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدا در صحنه انتخابات به هیچ وجه به مصلحت خودشان و مصلحت کشور نیست و این مسئله را خودشان نیز اعلام کردند که بعنوان کاندیدا نخواهند آمد.
با توجه به سخنان آقای‌هاشمی چرا شاهد پافشاری برخی جریانات برای کاندیداتوری ایشان هستیم؟
همانطور که قبلا گفتم در عالم سیاست هیچ چیز غیر ممکن نیست. اما اگر آقای‌هاشمی من را مورد مشورت قرار دهد به او می‌گویم که کاندیدا نشود، همان‌گونه که در سال ۸۴ نیز به ایشان توصیه کردم که کاندیدا نشود. اما ایشان مصلحت خودشان را می‌دانند و همین‌طور می‌توانند در انتخابات تاثیر‌گذار باشند و باید تلاش کنند که انشاا… با سیاست‌های کلی نظام همراهی کرده و تلاش کنند که ما آینده خوبی را برای کشور رقم بزنیم.
بعضی از اصولگرایان و حتی اصلاح‌طلبان از حضور مشایی به عنوان یک کاندیدای قوی در انتخابات می‌ترسند به نظر شما این شخص می‌تواند از فیلتر‌های شورای نگهبان گذر کرده ورقیب مهمی باشد؟
من این را قبول ندارم که این فرد شخصیت قوی است. شخصی اسم بچه‌اش را گذاشته بود رستم ومی ترسید به او نزدیک شود. صحنه انتخابات به هیچ وجه به مصلحت خودشان و مصلحت کشور نیست. در ‌‌‌نهایت هم شورای نگهبان تصمیم می‌گیرد. اما در نظر سنجی‌ها نیز ایشان در حد واندازه یک کاندیدای قوی نیست.
یکی از معیارهای ریاست جمهوری این است که فرد رجل سیاسی باشد. آیا این فرد جزو رجل سیاسی محسوب می‌شود؟
تصمیم گرفته بودیم که برای رجل سیاسی تعریف خاصی داشته باشیم ولی این کارمغایر با قانون اساسی بود ما مذاکراتی نیز با شورای نگهبان داشتیم و به شورای نگهبان توصیه کردیم که برای واژه‌های رجل سیاسی و رجل مذهبی محتوایی تعریف کند، چرا که در اصل اگر یک شخص‌ واقعا هم مومن باشد درتعریف رجل مذهبی نمی‌گنجد. درصدر اسلام نیز این قضیه صدق می‌کرد. زمان پیامبر (ص) تمامی یاران ایشان دارای‌شان ومنزلت خاصی بودند ولی دلیلی نداشت هریک از این شخصیت‌های مومن و باتقوا در مسائل حکومتی نیز دخالت داده شوند.
با توجه به این‌که مدت زمانی است دولت ومجلس در دست اصولگرایان است به نظر شما آیا در انتخابات بعدی این موازنه بر هم می‌خورد یا اصولگرایی همچنان حاکمیت را در دست خواهد داشت؟
من فکر می‌کنیم در کشور هیچ راه و روزنه امیدی به غیر از اصولگرایی وجود ندارد. یعنی به طور حتم باید رئيس‌جمهور بعدی اصول‌گرا باشد و فردی بیاید تا پارامتر‌های کشور رادر رابطه با مسائل اقتصادی و معیشتی مردم و نیز فشارهای خارجی وسیاست‌های بین الملل وبرخی مسائل فرهنگی را با یک تیم قدرتمند جلو ببرد. ‌ این تیم باید پیشرفت کشور را در راستای سند چشم انداز پیگیری کند؛ ‌ کاری که بسیار مهم و سنگین است. چرا که متاسفانه باید گفت جریان فتنه که امتحان بدی را پس داد و به گروه انحرافی نیزهیچ اعتمادی نیست چرا که این گروه پدیده جدیدی است و حرف‌های عجیب وغریبی می‌زند وگاهی سوء استفاده‌های مالی وموردهای دیگر نیز در پرونده‌شان به ثبت رسیده است.
از این رو راه نجات کشور رفتن به سمت اصولگرایی است و اصولگرا‌ها نیز باید یک تیم قدرتمند را سازماندهی کنند وکار راجلو ببرند.
از این رو چرا در دوره روی کار بودن اصولگرا‌ها شاهد مشکلات معیشتی و اقتصادی در کشور بودیم؟
ظرفیت‌های کشور از لحاظ طبیعی ومالی بسیار بالاست ازهمه مهم‌تر از نظرنیروی انسانی متعهد با ضریب هوشی بالا، بسیار غنی هستیم و این نقطه عطف را در وضعيت اقتصادی حال حاضر کشور می‌توان مدیریت کرد. شاید برخی‌ها به ویژه دولتی‌ها بخواهند که تمام تقصیر‌ها را به گردن تحریم بیندازند. آری تحریم‌های خارجی به ما فشار آورده اما من فکر می‌کنم که فشار نا‌بخردی‌های داخلی از تحریم‌ها بیشتراست و می‌طلبد با مبارزه جدی، تدبیر، عقل، خرد گرایی واحترام به خرد جمعی، مشورت‌پذیری واستفاده از همه ظرفیت‌های نیروی انسانی کارهای مفید انجام داد وان شاءا… در آینده، فضا هم فضای روشنی است.
به نظر شما مدارا کردن اصولگرایان وکوتاه آمدن آنان در برابر احمدی‌نژاد سبب شد که دولت در برابر آن‌ها و به ویژه مجلس ایستادگی کند؟
در این رابطه یک خبرنگار از من سوال کرد تو چرا از احمدی‌نژاد سال ۸۴ دفاع می‌کردی ولی ازاحمدی ۸۹ دفاع نمی‌کنی، من گفتم احمدی‌نژاد تغییر نکرده من اطلاعاتم در رابطه با او افزایش پیدا کرده است. حتی اگر به احمدی‌نژاد حسن‌ظن داشته باشیم دو ایراد بزرگ به وی وارد است؛ یکی اینکه به هیچ وجه به خرد جمعی اعتقاد ندارد. خرد جمعی به مجلس ختم نمی‌شود، دردولت نیز احمدی‌نژاد اهل گفت‌و‌گو نیست. وقتی وی به نتیجه‌ای می‌رسد باید انجام شود. حال وزرا جرات دارند به آن رای ندهند! دوران این نوع حکومت کردن گذشته و این نوع حکومت برای قرون وسطي است که یک نفر فرمان می‌داد و همه تایید می‌کردند. عالم‌ترین، متدین‌ترین، خردمند‌ترین فرد نیز نیاز به خرد جمعی دارد وباید توجه داشت که در حال حاضر دنیا را سازمان‌ها و سیستم‌ها و احزاب مدیریت می‌کنند. برای مثال پزشکی که به مجلس راه می‌یابد باید در تمام مسائل رای دهد ولی نمی‌تواند بگوید که در تمام رشته‌ها تخصص دارد؛ چرا که این حرف انحراف و خطاست. باید خرد جمعی کار کند رئیس دولت در ضمن اختیاراتی که دارد باید با خرد جمعی جلوبرود. از این مهم نیز نمی‌توان گذشت که وزرا در ضمن اینکه مسئولیت دارند، یک سری اختیارات هم دارند که نباید سلب شود. آن‌قدر که در طول این دولت عزل وزیر داشتیم در سی سال گذشته نداشتیم. اما اين‌امربه معناي این نیست که رئیس جمهورهای قبلی مقتدر نبودند اما قرار نیست هر کسی که کوچک‌ترین مخالفتی داشت حذف شود. دومین ایراد احمدی‌نژاد این است که درحرکت‌هاو رفتار‌ها ازیک سیاست کلان پیروی نمی‌کند؛ برای مثال دولت اعلام می‌کند که درصد بیکاری در کشور بالاست. این در حالی است که بیکاری با تورم و نقدینگی در ارتباط است و ما نمی‌توانیم یک مسئله را به تنهایی حل کنیم از این رو باید یک سبد سیاستی طراحی کنیم تا چنانچه دولت خواست مسئله اشتغال را حل کند از طرف دیگر تورم انفجاری نداشته باشیم. در اوایل، دولت احمدی‌نژاد تا حدودی دراین سیاست موفق بود و برای نمونه در بحث مسکن توانست تا حدی قیمت‌ها را کنترل کند ولی در ادامه مانند فنری فشرده شده آزاد شد به گونه‌ای که در حال حاضر شاهد هستیم که بانک مسکن تنها برای مسکن مهر چهل هزار ميلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکاراست.
اجازه بدهید سوالات را در زمین مجلس پیش ببریم شما به عنوان نايب رئیس مجلس اطلاع دارید دولت چه تعداد از مصوبات مجلس را اجرا نکرده است؟
ما قبول داریم که احمدی‌نژاد گاهی قوانین را اجرا نمی‌کند ولی من معاون نظارت مجلس بودم و این قوانین را رصد می‌کردم به این صورت نیست که هر قانونی را دولت اجرا نکرده، بلکه ۹۰ درصد آن را اجرا می‌کند و ده درصد باقی مانده نیز دوصورت دارد، صورت اول این است که استدلال کنند امکان اجرای قانون وجود ندارد وما هم می‌گوییم اشکال ندارد و دولت می‌تواند دلایل خود را برای مجلس بیان کند که چرا این قانون امکان اجرا ندارد. صورت دوم که بسیار معدود اتفاق می‌افتد قوانین تصویب شده‌ای است که دولت می‌گوید من آن را قبول ندارم وآنجاست که مجلس می‌گوید قانون تورا قبول ندارد. البته گاهی قانون نیز نقص دارد که با هماهنگی و همدلی قابل حل شدن است و اگر کسی بگوید من قانون را قبول ندارم ما در برابرآن از تمام امکاناتمان استفاده می‌کنیم تا دولت را موظف کنیم قانون را اجرا کند. اما این امر هزینه دارد وباید بخشی از وقت مجلس صرف شود تا دولت واداربه اجرای قانون شود. حال این سوال پیش می‌آید که چرا این ظرفیت‌ها باید به جای حل مسائل مملکت صرف تفهیم قانون به دولت شود؟
در صورت اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها امکان استیضاح رئیس جمهور وجود دارد؟
تا مجلس فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها را تصویب نکند دولت حق اجرای آن را ندارد. اما با توجه به‌شناختی که از دولت وجود دارد امکان اجرای آن هست و اگر بخواهد آن را اجرا کند، باید به مردم پول بدهد. اما این پول را از کجا می‌خواهد بیاورد؟ دولتی که با کسری بودجه عمومی مواجه است و نتوانسته بودجه عمرانی را تخصیص بدهد و اصلا پولی وجود ندارد که بخواهد اختصاص دهد. شاید دولت بخواهد کاغذ چاپ کند ودراختیار مردم قرار دهد که نه مجلس اجازه این کار را می‌دهد ونه دولت این اقدام را انجام می‌دهد. در این باره دستور رئیس جمهور کافی نیست واگر وی دستوری خلاف قانون دهد مسئولان ذی ربط مکلف به اجرا نیستند و اگرهم اجرا کنند باید پاسخگو باشند و صرف اینکه دستور از مقام بالا‌تر است کافی نیست.
آیا این طرح استخدامی دولت در ادامه مخالفت‌ها با مجلس است و یا یک طرح انتخاباتی است؟
این طرح استخدامی مصوبه‌ای در دولت داشت که رئیس مجلس طبق اصل ۱۴۲ قانون اساسی آن را با مصوبات مجلس تطبیق داده و اعلام نظر کرد که این مصوبه تخلف قانونی است واین‌کار نباید صورت گیرد.
پس چرا این مسئله را رئیس جمهور دررسانه ملی مطرح کرد؟
این بحث در حد حرف است و حکم صادره را کسی امضا نمی‌کند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar