torsdag 11 april 2013
onsdag 3 april 2013
رهبری: نامزدی آقایان هاشمی و خاتمی حماسه سیاسی است
به گزارش یک منبع نزدیک به سایت ملی مذهبی، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار رسمی با مجید انصاری، به او تعهد داده است که شورای نگهبان صلاحیت سید محمد خاتمی را رد نخواهد کرد و حضور رئیس سابق جمهوری، ضامن گرم شدن تنور انتخابات است. بر اساس همین گزارش، رهبر جمهوری اسلامی به هاشمی رفسنجانی پیغام داده که در صورت نامزدی در انتخابات و کمک به از بین بردن جریان انحرافی، مهدی هاشمی مشمول عفو قرار خواهد گرفت.
یک منبع نزدیک به سایت ملی مذهبی از تهران گزارش داد که دیدار نوروزی مجید انصاری، با رهبر جمهوری اسلامی در حضور مجتبی خامنهای با پیشنهادهایی همراه بوده است.
آیتالله خامنهای به عضو مجمع تشخیص گفته است که حضور سید محمد خاتمی میتواند به حماسه سیاسی منتهی شود و با جذب آرای بخشی از جامعه، نظام از انحراف به دامان جریان انحرافی نژات خواهد یافت.
بر اساس همین گزارش، آیتالله خامنهای چندی پیش از طریق پسرش مسعود به رضا خاتمی در منزل صادق خرازی پیغام داده بود که شورای نگهبان مشکلی با نامزدی خاتمی نخواهد داشت و ایشان باید جانشین محمدرضا عارف در انتخابات شود.
همچنین، به دستور رهبری، حجتالاسلام طائب پروندههای روابط مالی و جنسی فرزندان هاشمی رفسنجانی و قاچاق سیگار محسن رضایی را در صورت نامزدی هاشمی و رضایی، بایگانی خواهد کرد. یک منبع نزدیک به نایاک گزارش داد که با تغییر دیدگاه هاشمی رفسنجانی نسبت به تحریمها، و تایید محتوای گزارش نایاک از سوی حسین موسویان و مجمع ادوار نمایندگان مجلس مقیم خارج از کشور، رهبری نیز قول مساعد داد که اگر بیژن خواجهپور باز هم به ایران بیاید، دستگیر نخواهد شد و همه مشکلات او حل شده است.
مقام رهبری همچنین از خودداری آقایان خواجهپور و سیامک نمازی در گفتگو با رسانههای دشمن تقدیر کرد.
احتمال عفو مهدی هاشمی
در حالی که قاضی پرونده مهدی هاشمی از سوی دستگاه قضایی معرفی شده است، احتمال دارد رئیس قوه قضاییه پس از بازپس گرفتن کل مبلغ کمیسیون قراردادهای توتال و استات اویل و آجیپ و دهها کنسرسیوم دیگر و اجازه خروج فرزند هاشمی رفسنجانی و بازگشت به کلاسهای دانشگاه آکسفورد را بدهد. این خبر را دکتر هوشنگ امیر احمدی، از دوستان دکتر هرتزیگ و دکتر هما (مذکر) کاتوزیان به دکتر زیباکلام منتقل کرده است.
بر اساس همین گزارش، دکتر زیباکلام در دیدار نوروزی با هاشمی رفسنجانی قول داد «فیالواقع» تمامی کارهای ستاد هاشمی را مجانی انجام دهد. گفته میشود تنها مشکل هاشمی، تامین هزینههای انتخاباتی است، چون از اول انقلاب تا کنون ثروت خانواده کاملا کاهش یافته است.
نامزدی از جنس احمدی نژاد، تنشی گذرا یا نیازی پایدار
آقای اسفندیار رحیم مشائی یا هر «نامزد دیگری از جنس احمدی نژاد»، بر بستر کدام تضادها و پیچیدگی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی به آماج حمله مشترک نهادهای قدرت و جناح های حکومتی بدل شده است؟
چرا اغلب مراکز و مراجع قدرت دینی، سیاسی و امنیتی، از دفتر رهبری، مراجع تقلید و اکثریت مجلس گرفته تا فرماندهان سپاه و بسیج و روسای دیگر نهادهای امنیتی و همه جناح های سیاسی مجاز، جز گرایش هوادار احمدی نژاد، از اصول گرایان، محافظه کاران سنتی و روحانیت محافظه کار گرفته تا کارگزاران شبکه قدرت اقتصادی ـ سیاسی رفسنجانی و اصلاح طلبان مذهبی، به رغم تضادهای خود، از حضور اسفندیار رحیم مشائی یا نامزد دیگری «از جنس احمدی نژاد» در انتخابات ریاست جمهوری می ترسند؟
چرا بسیاری از اعضای این ائتلاف غیررسمی از شورای نگهبان می خواهند تا با رد صلاحیت «اعضای حلقه انحرافی»، آنان را از رقابت با رقیبی نیرومند نجات دهد؟
بر چه زمینه هائی است که اغلب چهره های شاخص این گرایش ها و جناح ها، از هواداران رفسنجانی چون صادق زیبا کلام و چهره اصلاح طلبی چون عباس عبدی گرفته تا چهره های محافظه کاری چون محمد رضا باهنر، مستقیم یا غیرمستقیم، از امکان بالای رای آوری مشائی در رقابت های انتخاباتی خرداد ماه سخن می گویند؟
پدیده ای نهادینه یا موجی گذرا؟
تنش برآمده از احتمال حضور مشائی یا «نامزد دیگری از جنس احمدی نژاد» در انتخابات ریاست جمهوری، چنان که برخی اصول گرایان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی معتقدند «حادثه گذرائی» است با عمری به کوتاهی چند ماه پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد یا نمودی است از تنشی عمیق در بافت جامعه که پس از ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز در قالبی دیگر تجلی خواهد یافت؟
«پدیده مشائی»، چنان که برخی می گویند محدود به «گروه انحرافی» است یا این پدیده نقابی است باژگونه و مقلوب از چالشی عمیق و پایدار در زیر پوست جامعه ایرانی که هنوز قالب متناسب خود را نیافته، در قالب اصلی خود امکان ظهور نداشته و از سر تکامل نیافتگی یا ناچاری در نقاب های دور از اصل تجلی می یابد ؟
«نامزدی از جنس احمدی نژاد» تا چه حد شکاف های نهفته در اعماق جامعه را نمایندگی می کند؟
آن چه دیگر نیست و آن چه هنوز نیست
جامعه ایرانی جامعه ای است که «دوران گذار» از گذشته و «آن چه دیگر نیست» به آینده و «آن چه هنوز نیست» در آن به شکل بندی و فرماسیونی «پایدار» بدل شده و «زیست همزمان عناصر ناهمزمان» از شاخص های اصلی آن است.
ساختاری استبدادی متکی به درآمدهای نفتی این جامعه برخی از مهم ترین لایه های آن را از حضور نمایندگان خود در عرصه سیاست و فرهنگ محروم کرده است، پدیده های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این جامعه گاه نه در هیات اصلی، که با نقاب های باژگونه و مقلوب ظاهر شده و نیازهای بنیادین لایه های محروم از نمایندگی مستقل سیاسی و فرهنگی، گاه خود را در نقاب گرایش های «مشابه مجاز حاضر» پنهان می کنند.
همین بستر برخی دلایل ظهور اصلاح طلبان مذهبی و احمدی نژاد در گذشته و محبوبیت احتمالی «نامزدی از جنس احمدی نژاد» در انتخابات آینده را توضیح می دهد.
اصلاح طلبان مذهبی خواهان دموکراسی نبوده و به اصلاحات در چارچوب نظام جمهوری اسلامی قانع بودند اما در آخرین ماه های دور دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، از رانت استبدادی غیبت آلترناتیو خواهان دموکراسی بهره گرفتند و نیاز لایه هائی از جامعه را به دموکراسی، چون «کالای مشابه در غیبت اصل»، نمایندگی کردند هرچند در ۸ سال ریاست جمهوری محمد خاتمی در تحق اصلاحات محدود مطلوب خود نیز شکست خوردند.
محمود احمدی نژاد در نخستین رقابت خود برای دستیابی به کرسی ریاست جمهوری، آگاهانه یا نااگاهانه، از غیبت آلترناتیو سوسیال دموکرات بهره گرفت و با کاراکتری پوپولیستی، اما متناسب و همخوان با نظام ارزشی و فرهنگ لایه های مخاطب خود، نیاز لایه های حاشیه نشین، فقیر و کم درآمد را به عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه تر درآمدهای نفتی و مبارزه با قدرتمندان فاسد را مطرح و رای اکثریت را به خود جلب کرد.
«کالای مشابه»، که هنوز از رانت غیبت کالای اصلی برخوردار است، در تحقق وعدهای خود ناموفق شد اما می کوشد تا با برخوردهای برنامه ریزی شده، ناکامی خود را به سد مراکز قدرت از جمله رهبر، مجلس، قوه قضائیه، سپاه پاسداران، محافظه کاران سنتی و اصول گرایان نسبت داده و بخت پیروزی را برای نامزدی از جنس خود فراهم کند.
نفی میانجیگری روحانیت
احمدی نژاد از همان ماه های نخستین دور اول ریاست جمهوری خود و به دورانی که هنوز از حمایت رهبر برخوردار بود، گرایش خود را به برداشتی نشان داد که رابطه امام غائب را با همه «بندگان صالح خدا» ممکن دانسته و به میانجیگری روحانیت شیعه معتقد نیست.
میانجیگری بین مومنان با قرآن، شریعت و امام غائب، اساسی ترین پایه قدرت روحانیت شیعه است و هر گرایشی که این میانجیگری را انکار کند ولایت فقیه را نیز انکار کرده و به تحقق حکومت اسلامی در اشکالی متفاوت با ولایت فقیه یا خلیفه گری گرایش دارد.
این برداشت و دیگر مواضع احمدی نژاد چون حمایت از بازتر کردن فضای فرهنگی، حضور زنان در ورزشگاه ها و سهل گیری در باره حجاب اسلامی، که در دوم با اصرار بر گزینش وزیر زن و حمایت از مذاکره با آمریکا پررنگ تر شد، زنگ خطر را برای محافظه کاران و روحانیت شیعه به صدا درآورد.
برخی مواضع مشائی، نزدیک ترین دولتمرد به رئیس جمهور، از جمله «دوستی بین ملت های ایران و اسرائیل» و«مکتب ایرانی» به جای اسلامی که «دوران آن به پایان رسیده»، خصومت آنان را علیه او تقویت کرد.
مشائی به سحر و جادو و رهبری« حلقه انحرافی» متهم و کار تا بازداشت گروهی از نزدیکان او بالا گرفت.
چپ سنتی و واقعیت انکار شده
باور به «تقلب» و «مهندسی انتخابات»، چشم چپ سنتی ایران را بر شناخت یکی از روندهای اصلی جامعه ایرانی، برآمدن لایه های فقیر، کم درآمد و حاشیه نشین در سیاست، بست.
لایه های حاشیه نشین، فقیر و کم درآمد، اکثریت جامعه در ایران، گاه با شورش شهری و گاه در انتخابات سخن می گویند اما آرای تاثیر گذار آنان در دو بار انتخابات ریاست جمهوری، چشم چپ سنتی ایران را به تحولی مهم باز نکرد.
چپ سنتی ایران پس از سرخوردگی از باورهای گذشته خود برنامه های سوسیالیستی را دربست رها کرده، با باور به توهم «طبقه متوسط دموکراسی خواه»، با لیبرال های مذهبی هوادار نئولیبرالیزم همراه و در گرایش اصلاح طلبان مذهبی حل یا با طرح مفهوم مجرد و ناکارای «جمهوری لائیک» فلج شده و در هر دو حالت، چون همه گرایش های حافظ نظم اقتصادی مسلط، از پیوند دموکراسی با عدالت اجتماعی گریزان شد.
اما نفی برنامه های سوسیال دموکراتیک نیاز بدین برنامه ها را در لایه هائی از جامعه منتفی نمی کند و انکار واقعیت در وجود آن تغییری نمی دهد.
نامزدی از جنس احمدی نژاد
نیاز لایه های مهمی از جامعه به برنامه ای دموکراتیک و عدالت طلبانه در قالبی کژدیسه در ماسک حمایت از پوپولیزم احمدی نژاد خود را نشان داد.
عمر دولت احمدی نژاد در خرداد ماه به پایان می رسد اما این نیاز محروم از نمایندگی مستقل، که بی پاسخ مانده است، همچنان برجای است و لایه های حامل آن « به آفتاب شیفته» اند هرچند به گفته شاملو «با آفتاب گونه ای آنان را فریفته» باشند.
«نامزدی از جنس احمدی نژاد» با برنامه هائی چون افزایش یارانه های نقدی، بازترکرن فضای فرهنگی و اجتماعی، مبارزه با قدرتمندان فاسد و مذاکره با امریکا می تواند کالای مشابه دیگری باشد تا این نیاز را به کژراهه برد.
میزان رای آوری این کالای مشابه روشن نیست و به افزایش یا کاهش محبوبیت احمدی نژاد در لایه های حامی او بستگی دارد اما حضور قدرتمند نامزدی که مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، ناعادلانه بودن توزیع درآمدهای نفتی و شکاف فقر و ثروت را، در سطح گسترده جامعه کل، به یکی از موضوع های اصلی انتخابات و جامعه بدل کند، برای همه حافظان ساختار اقتصادی مسلط چندان نگران کننده است که مخالفت با نامزدی از جنس احمدی نژاد را به محور متشرک آنان بدل کند هرچند آنان نیز از بدلی بودن این کالای مشابه با خبراند.
اسفندیار رحیم مشائی تاکنون به صراحت در باره نامزدی خود سخن نگفته و شورای نگهبان نیز، به احتمال نزدیک به یقین، او را از حضور در رقابت های انتخاباتی محروم خواهد کرد و اگر چنین شود مقاومت احتمالی احمدی نژاد در برابر شورای نگهبان نیز، حتی به بهای دخالت مستقیم رهبر، راه به جائی نخواهد برد.
برخی تحلیل گران بر آن اند که گرایش هوادار احمدی نژاد، با آگاهی بر این واقعیت، نامزد اصلی خود را پنهان نگه داشته تا همه واکنش های منفی را به سوی مشائی برگرداند.
در این برداشت مخالفت اعلام شده رهبر و مراجع تقلید با مشائی او را به چهره ای معروف بدل کرده است اما «نامزد دیگری از جنس احمدی نژاد» نیز می تواند بخش مهمی از آرای او را کسب کند.
دولتمردی با سابقه غیرسیاسی
آقای مشائی، که مهندس الکترونیک است، تا پیش از ریاست جمهوری احمدی نژاد چهره ای ناشناخته در عرصه سیاست و از مدیران رده پائین وزارت اطلاعات و وزارت کشور بود.
سابقه و فعالیت سیاسی نداشت و کارنامه امنیتی او به فعالیت در اطلاعات بسیج اصفهان، معاونت اطلاعات واحد کومله در اطلاعات سپاه کردستان با نام مستعار مرتضی محب الاولیاء، مسئولیت مناطق بحرانی وزارت اطلاعات به دوران وزارت اطلاعات ری شهری، مدیریت کل اجتماعی وزارت کشور به دوران وزارت کشور بشارتی و عضویت در شورای تامین استان آذربایجان غربی محدود بود.
به دوران شهرداری احمدینژاد، رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران شد و در دولت او ریاست سازمان میراث فرهنگی را بر عهده داشت و انتصاب او به سمت معاون اول رئیس جمهور با دستور کتبی رهبر منتفی شد.
کارنامه ای غیر سیاسی از این دست فقیرتر از آن است که دارنده آن را به وزنه ای سیاسی در رده بالا بدل کند و هم از این روی ترس بافت قدرت جمهوری اسلامی از موفقیت مشائی در انتخابات ریاست جمهوری نه بر رای آوری او که بر حضور نیازی مبرم اما محروم از نمایندگی مستقل در جامعه ایران تاکید می کند.
همکاری کره شمالی و ایران در آزمایش “بمب اورانیومی” ؟
کارشناسان آمریکایی حدس میزنند که کره شمالی در ماه فوریه بمبی اورانیومی را منفجر کرده باشد. دلیل آنان پنهانکاری غیرعادی در مورد آزمایش اتمی در آن ماه است. این بمب اورانیومی میتواند نشانه همکاری این کشور با ایران باشد.
کره شمالی در آخرین آزمایش اتمی خود در ماه فوریه دست به اقداماتی غیرمعمول زد تا نتایج آزمایش هستهای خود را مخفی نگاه دارد. دو تحقیق مختلفی که توسط کارشناسان آمریکایی انجام شده است نشان میدهد انفجاری که در ۱۲ فوریه صورت گرفته به طور قابل توجهی بخوبی کنترل شده بوده به گونهای که بر اثر آن تنها میزان کمی رادیواکتیو در جو پخش شده است.
بدین خاطر آمریکا با وجود همه تلاشهایی که کرده نتوانسته به اندازه کافی ذراتی را جمعآوری کند تا پی ببرد که کدام ماده شکافپذیر در آخرین آزمایش کره شمالی به کار رفته است.
طبیعی است هر کشوری که دست به آزمایش اتمی میزند، میکوشد اطلاعات آن را مخفی نگاه دارد. با این حال به گزارش روزنامه “واشنگتن پست”، مقامات دولت آمریکا و کارشناسان مستقل نگراناند از اینکه دانشمندان کره شمالی بمبی جدید ساخته باشند که هسته آن را اورانیوم غنیشده تشکیل داده باشد.
اگر نگرانیهای یاد شده بجا باشد به معنای آن است که کره شمالی با موفقیت راهی جدید برای ساختن بمب اتم پیموده است. زیرا تا آنجا که مقامات آمریکایی میدانند، در ساخت دو بمب هستهای که کره شمالی از سال ۲۰۰۶ منفجر کرده است پلوتونیوم به کار رفته بود.
رسانههای دولتی در کره شمالی با افتخار گزارش داده بودند که این کشور با آزمایش اخیر، زرادخانه هستهای خود را “تنوع” بخشیده است. گفته میشود که هماکنون در این کشور کارخانهای مشغول کار است که در آن غنیسازی اورانیوم انجام میگیرد. کره شمالی دارای ذخایر غنی اورانیوم است.
نگرانی از همکاری میان ایران و کره شمالی
این امکان که کره شمالی بمبی با اورانیوم غنیشده را آزمایش کرده باشد باعث میشود که نگرانی آمریکا از همکاری فزاینده میان ایران و کره شمالی بیشتر شود. جمهوری اسلامی ایران سالهاست که مشغول غنیسازی اورانیوم است و البته آن طور که خود مدعی است، با این عمل تنها اهداف غیرنظامی را دنبال میکند. با این همه هنوز مدرکی دال بر اینکه این دو کشور با هم همکاری اتمی دارند در دست نیست.
بهرغم اینها، به نوشته “واشنگتن پست” به نقل از یک مقام سیاسی سابق دولت باراک اوباما، آمریکا نگران این فعالیتهای هستهای است. این مقام سیاسی به “واشنگتن پست” گفت: «این دو کشور در بسیاری از زمینهها با هم همکاری دارند، بخصوص در زمینه ساخت موشک. صادقانه بگویم، اینکه چرا هنوز در زمینه برنامههستهای باهم کار نمیکنند، برای ما معماست.»
مخفیکاری کره شمالی در این روزها که تنش میان این کشور و کره جنوبی رشد کرده است، حساسیت بیشتری را برانگیخته است.
رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، در روز شنبه (۳۰ مارس/۱۰ فروردین) به طور رسمی اعلام وضعیت جنگی کرد. در پی آن آمریکا چند بمبافکن استتاری از نوع اف۲۲ را در جنوب شبه جزیره کره مستقر کرد.
رئیس جمهور کره جنوبی، پارک گون-های، تهدیدهای کره شمالی را “بسیار جدی” خواند و از ارتش کشور خود خواست در صورت بالا گرفتن بحران به شدت واکنش نشان دهد.
فرزند محمدرضا پورشجری: مسوولان اگر اجازه عمل باز قلب به پدرم را ندهند؛ باید پاسخگوی هر اتفاقی باشند
میترا شجری پور در پاسخ به اینکه آیا به جز نوشتن وبلاگ پدرش جرم های دیگری هم داشته است، گفت:« پدرم متعلق به هیچ گروه و جناحی نبود و فقط او را به دلیل وبلاگش دستگیر کردند. او در آن وبلاگ عقاید و افکارش را در مورد مسائل مختلف جامعه می نوشت. متاسفانه با وجود صدور حکم اما هنوز پرونده باز است و قاضی پرونده به من گفت که وزارت اطلاعات پرونده را برای تحقیق خواسته است من نگرانم که برای پدرم دوباره اتهام و حکم جدیدی ساخته شود.»
فرزند محمد رضا پور شجری، زندانی عقیدتی که در زندان قزلحصار به سر می برد در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از وضعیت بحرانی پدرش و نابسامان بودن زندان قزلحصار گفت. میترا پورشجری گفت:” اگر مسولان به پدرم برای عمل قلب باز اجازه مرخصی ندهند هر اتفاقی که برایش بیفتد باید پاسخگو باشند.”
محمد رضا شجری پور، نویسنده وبلاگی با عنوان “گزارش به خاک ایران” در ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش دستگیر شد و در شعبه ۱۰۹ دادگاه استان البرز به ریاست قاضی غلام سرابی به اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و توهین به آیت الله خامنه ای به سه سال حبس محکوم شد اما در آذرماه ۱۳۹۰ اتهام توهین به مقدسات نیز به دو اتهام دیگرش افزوده شد و به یک سال حبس مضاعف محکوم شد. این زندانی پس از مدتی از زندان رجایی شهر کرج بدون هیچ توضیحی به زندان قزلحصار منتقل شد. به گفته دختر این زندانی، پرونده او با وجود صدور رای هنوز باز است و قاضی پرونده اش خبر داده که وزارت اطلاعات مجدد پرونده را برای تحقیق خواسته است و اکنون در دست وزارت اطلاعات است.
میترا شجری پور در پاسخ به اینکه آیا به جز نوشتن وبلاگ پدرش جرم های دیگری هم داشته است، گفت:« پدرم متعلق به هیچ گروه و جناحی نبود و فقط او را به دلیل وبلاگش دستگیر کردند. او در آن وبلاگ عقاید و افکارش را در مورد مسائل مختلف جامعه می نوشت. متاسفانه با وجود صدور حکم اما هنوز پرونده باز است و قاضی پرونده به من گفت که وزارت اطلاعات پرونده را برای تحقیق خواسته است من نگرانم که برای پدرم دوباره اتهام و حکم جدیدی ساخته شود.»
دختر این زندانی در مورد شغل و تحصیلات پدرش اینطور به کمپین گفت:« پدرم دیپلم زمان شاه را دارد. پدرم جایی مشغول به کار نبود یعنی از وقتی به یاد دارم شغلی نداشت. شغل پدرم همین نویسندگی بود، در خانه مطالعه می کرد و می نوشت. قبل از دنیای اینترنت چیزهای نوشته بود که اجازه چاپ پیدا نکرده بودند بعد از اینکه اینترنت آمد پدرم اول وبلاگی داشت که در آن شعر و داستان می نوشت و بعد وبلاگ گزارش به خاک ایران را شروع کرد. پدرم از سال ۲۰۰۴ وبلاگ نویس بود.»
فرزند محمد رضا پور شجری که چندی پیش از ایران خارج شده است، درباره بیماری قلبی پدرش گفت:« پدرم مهرماه پارسال سکته قلبی کرد بعد او را از زندان به بیمارستان بردند و در آنجا مشخص شد که دو رگ قلبش کاملا مسدود شده است. پزشکان عدم تحمل کیفر را برای بابا صادر کردند که نمی تواند به دلیل موقعیت جسمیش در زندان بماند اما متاسفانه از شش ماه گذشته تا کنون هیچ اقدامی برای اعزام او به بیمارستان صورت نگرفته است. پدرم مشکلات ورم پروستات، سنگ کلیه و دیسک کمر هم دارد که برای آنها هم مرخصی درمانی نگرفته است. عمه و عمویم مرتب برای پیگیری می روند اما تا کنون جوابی نگرفتند.»
میترا پور شجری با اشاره به اینکه به بهانه انتقال پدرش او را به زندان قزلحصار منتقل کرده اند، گفت:« من وقتی در ایران بودم خیلی برای مرخصیش پیگیری کردم، در یکی از ملاقاتی ها در زندان رجایی شهر کرج پدرم گفت که شاید تا یکی دو هفته دیگر برای سونوگرافی کلیه ام به بیمارستان فرستاده شوم اما در تاریخی که پدرم را بردند و او فکر کرده بود که او را به بیمارستان می برند در واقع او را به زندان قزلحصار تبعید کردند. هیچ حکمی برای انتقال او به زندان دیگری وجود نداشت و اصلا خودش هم خبر نداشته که او را دارند به زندان دیگر منتقل می کنند، فکر می کرده او را به بیمارستان می برند.»
فرزند این زندانی با اشاره به اینکه وضعیت نابسامان زندان قزلحصار برای سلامتی پدرش خطرناک است، گفت:« پدرم به خانواده گفته است که بیشتر زندانیان شپش دارند و حجم زندانی ها بسیار بیشتر از گنجایش اتاق است و آرامشی وجود ندارد. همین طور از نظر بهداشتی وضعیت خوب نیست. گرانی های اخیر در این مدت بر زندان هم تاثیر گذاشته، بابا می گفت که تمام قیمت ها تا سه برابر، چهار برابر شده است و زندانیان عادی قادر به خرید مواد شوینده نیستند بنابراین نظافت زندان افتضاح شده است و اینهمه آلودگی برای کسی مثل پدر که بیماری قلبی دارد خطرناک است. بابا می گوید که غیر از اینها آرامش هم در زندان نیست، زندانیان دائم به دلیل گرانی های اخیر که اتفاق افتاده عصبی هستند و مرتب دعوا و کتک کاری می شود. غیر از اینها هفته ای فقط یک روز آب گرم دارند که با توجه به فصل زمستان خیلی برایشان سخت است. »
فرزند این زندانی عقیدتی در خصوص خواستش از مسولان قضایی ایران گفت:« از مسولان قضایی تنها خواسته ام این است که برای آزادی بابا و برای درمانش سریع کاری انجام دهند چون بابا دو بار سکته قلبی کرده است و واقعا نمی شود پیش بینی کرد که با وجود ۸۵ درصد مسدود شدن رگ های قلبش، اگر این بار مشکلی برای قلبش به وجود بیاید می تواند زنده بماند یا نه. ضمن اینکه بیماری قلبی پدر محصول زندان است. او قبل از زندان مشکلی نداشت و حالا اگر مشکلی برایش پیش بیاید صدرصد مقامات قضایی مسول و جوابگویی هستند.
میترا پور شجری گفت: « پدرم تنها جرمش این بود که اندیشه و عقایدش را در وبلاگ شخصیش می نوشت. حالا من از همه رسانه ها می خواهم که جدا از تفکرات پدرم فقط به سلامتی اش فکر کنند و با گسترش مورد بابا و اینکه سلامتی اش به مقطع بحرانی رسیده از مرگ این انسان جلوگیری کنند.»
ملت خواب مصر! فاجعه ایران دارد در مصر تکرار می شود: طرح اتهامات تازه علیه باسم یوسف، طنزپرداز مصری
دادستان مصر اتهامات تازهای علیه باسم یوسف، طنزپرداز محبوب مصر مطرح کرده است. تعقیب قانونی باسم یوسف و دیگر روزنامهنگاران، بر نگرانیهای موجود پیرامون موارد نقض آزادی بیان و آزادی مطبوعات در مصر افزوده است.
باسم یوسف، طنزپرداز سرشناس مصری که به انتقادات تند و تیزش از اسلامگرایان و رویکردهای انحصارگرایانه اخوانالمسلمین و رئیسجمهور محمد مرسی شهره است، پیشتر به اتهام توهین به اسلام و هتک حرمت رئیسجمهور بازداشت، و سپس در روز یکشنبه هفته جاری با قید وثیقه آزاد شد، اما حالا باید در برابر اتهاماتی نظیر “تشویش اذهان عمومی” و “برهمزدن امنیت عمومی” هم از خود دفاع کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، نهادهای قضایی در مصر روز دوشنبه اعلام کردند که پس از دریافت شکایات جدید، دستور رسیدگی به اتهامات جدید را هم صادر کردهاند. حالا پرونده باسم یوسف با “امنیت ملی” گره خورده و دادگاه ویژهای به آن رسیدگی خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: بازجویی یک کمدین تلویزیون مصر به خاطر طنزهایش
علاوه بر باسم یوسف، مدیر تلویزیون سیبیسی مصر هم تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است علاوه بر باسم یوسف، مدیر تلویزیون سیبیسی مصر هم تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است
باسم یوسف که گفته میشود محبوبترین طنزپرداز تلویزیونی در خاورمیانه است و او را “جان استوارت” مصر میخوانند، در صفحه توییتر خود نوشته “شکایتهای جدیدی علیه من مطرح شده و دادستان کشور معتقد است که من با انتشار شایعات و خبرهای نادرست، آرامش عمومی را مختل کردهام.” او گفت: “به نظر میرسد قصد دارند از نظر فیزیکی، احساسی و اقتصادی ما را به بنبست برسانند.”
کنشگران مصری از سازمانهای گوناگون به دفاع از باسم یوسف برخاستهاند، اما دفاع آنها که عمدتا در آژانسهای خبری و تلویزیونهای خصوصی منعکس شده، بر اتهامات افزوده و پرونده باسم یوسف را قطورتر کرده است.
علاوه بر باسم یوسف، مدیر شبکه تلویزیونی CBC مصر که برنامههای طنز یوسف از آن پخش میشد نیز تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است. شاید مهمترین اتهام باسم یوسف در کنار توهین به پیامبر، “طرح فراخوان جنگ داخلی” باشد.
افزایش نگرانیها نسبت به نقض آزادی بیان در مصر
باسم یوسف، اولین چهره رسانهای نیست که پس از براندازی حکومت حسنی مبارک در مصر در معرض چنین اتهاماتی قرار گرفته است. پیشتر هم چند تن دیگر از روزنامهنگاران مصری با پروندهسازی و شکایت نیروهای دولتی مواجه شدهاند و همین مساله بر نگرانیها نسبت به آینده رسانهها و نقض آزادی بیان و مطبوعات در این کشور افزوده است.
آمریکا روز دوشنبه با ابراز نگرانی نسبت به ماجرای باسم یوسف، نسبت به گسترش موارد نقض آزادی بیان در مصر هشدار داد. ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: “پرونده باسم یوسف، در کنار موج جدید صدور احکام بازداشت برای فعالان سیاسی در مصر نشانه نگرانکنندهای از در معرض تهدید بودن آزادی بیان است.”
وکلا و مدافعان حقوق بشر هم اعلام کردهاند که تعداد پروندههای مرتبط با “توهین به رئیسجمهور” در دوران ریاستجمهوری محمد مرسی، در مجموع چهار برابر بیشتر از ۳۰ سال حکومت حسنی مبارک در مصر است.
احمدینژاد در استادیوم ١٠٠ هزار نفری آزادی جشن نوروزی برگزار میکند
دولت محمود احمدینژاد، علیرغم اعتراض منتقدانش، جشنی را به بهانه «سفرهای نوروزی» در استادیوم صدهزار نفری آزادی برگزار می کند.
محمد شریف ملکزاده، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از برگزاری «جشن تقدیر از اعضای ستاد تسهیلات سفرهای کشور» با حضور «مقامهای عالی» ایران در استادیوم 100 هزار نفری آزادی خبر داده است.
وی تأکید کرده که این جشن «با شکوهی افزونتر» نسبت به سالهای گذشته برگزار خواهد شد.
معاون احمدی نژاد همچنین از حضور گروه های موسیقی آیینی و سنتی اقوام ایرانی در این مراسم خبر داد و افزود که این گروه ها در این مراسم به ارایه «اصیل ترین جلوه های موسیقی ایران زمین» خواهند پرداخت.
برگزاری این مراسم در حالی است که احمدی نژاد از سوی منتقدانش در درون حکومت ایران به تأکید بیش از حد بر «ملی گرایی» متهم است.
همچنین اسفندیار رحیم مشایی که از او به عنوان نامزد دولت در انتخابات آتی ایران نام برده می شود، در سخنرانی های مختلف خود از «هویت ایرانی» سخن می گوید.
Prenumerera på:
Inlägg (Atom)