torsdag 4 oktober 2012

ملکه انگلیس هم از اکبر شاه خواست که به انتخابات وارد شود: خبر ورود رفسنجانی به انتخابات ریاست جمهوری جدی است؟


 اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشتر سلامت هر دو انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم را زیر سوال برده است. چه تضمینی وجود دارد که انتخابات بعدی به گونه ای متفاوتی برگزار شود؟
روزنامه “آرمان روابط عمومی” تیتر یک امروز خود را به خبری اختصاص داده که حکایت دارد اکبر هاشمی رفسنجانی به علی اکبر ناطق نوری گفته است “بدون واهمه در صحنه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهد یافت”.
آرمان نوشته که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، این سخنان را در پاسخ به آقای ناطق نوری بیان کرده که گفته است: “من با نیروهای انقلاب، بازاری ها و روحانیت در تماس هستم. این نیروها از برخوردهایی که با شما صورت می گیرد ابراز نگرانی می کنند. شما شفاف بیایید در صحنه و ما هم پشت شما هستیم.”
هنوز برای قضاوت در مورد میزان صحت این خبر زود است و ممکن است که در ساعت ها و روزهای آینده، شاهد تکذیب، تایید یا تصحیح آن باشیم. اما گذشته از واکنش های احتمالی انتشار چنین خبری، این سوال کلی در فضای سیاسی ایران مطرح است که تا چه حد باید احتمال حضور مجدد اکبر هاشمی رفسنجانی را در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آینده جدی گرفت؟
زمینه سازی برای افزایش حضور؟
قابل انکار نیست که اخیرا در فضای سیاست ایران، نشانه هایی وجود دارد که از آمادگی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حضور جدی تر در عرصه سیاسی حکایت می کند.
وی به تازگی در در دیدار با جمعی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق خواستار “ایجاد دولت وحدت ملی” شده تا زمینه ساز “توجه به خواست مردم، اجرای کامل قانون اساسی، سیاست تنش‌زدایی و حل مشکلات بین‌المللی” شود.
هاشمی رفسنجانی در دیداری دیگر با همسران کشته شدگان جنگ و فعالان زن گفته “این وضع که تمام فرهیختگان و دلسوزان کشور ناراضی باشند قابل دوام نیست” و افزوده است: “همه باید صبورانه منتظر باشیم تا شرایط بهتری فراهم شود.”
در همین ارتباط، محسن هاشمی پسر آقای رفسنجانی نیز اخیرا با تاکید بر اینکه هواداران بهبود وضعیت کشور باید به جای “ناز کردن” به “تحمیل شرایط” خود بپردازند، گفته لازم است “فردی که برای روزهای سخت و بحران ساخته شده است، به میدان بیاید”.
این در حالی است که پیشتر، بازگشت مهدی هاشمی به ایران، که ظاهرا با چراغ سبز پدر او صورت گرفته، این تصور را در میان گروهی از ناظران ایجاد کرده بود که بازگشت وی در چارچوب اهداف سیاسی مشخصی صورت گرفته است. به عنوان مثال، با این هدف که رقبای محافظه کار اکبر هاشمی رفسنجانی، بیش از این نتوانند او را متهم به جلوگیری از اجرای قانون در مورد نزدیکان خود کنند و او قادر باشد در آینده، با دست بازتری در عرصه سیاست ایران به نقش آفرینی بپردازد.
این گمانه زنی وجود دارد که تشدید بی سابقه بحران اقتصادی در ایران و گسترش این احساس عمومی که ریشه وضعیت بی سابقه موجود، تحریم های بین المللی بر سر برنامه هسته ای است، هاشمی رفسنجانی و همفکرانش را به این نتیجه گیری رسانده که زمان ورود جدی تر به عرصه سیاسی فرا رسیده است.
وجود مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی، البته در ایران پدیده جدیدی نیست. اما این واقعیت قابل انکار نیست که شدت به هم ریختگی اقتصاد کشور درهفته های اخیر، در حد سقوط ۱۵ درصدی ارزش پول ملی در عرض یک روز، حتی برای کشوری با مختصات ایران اتفاقی بی سابقه محسوب می شود. اتفاقی که شاید بیشتر از هر زمان دیگری بعد از پایان جنگ با عراق، در ایرانیان احساس قرار داشتن در شرایط “بحران” را ایجاد کرده باشد.
در چنین شرایطی، احتمالا اکبر هاشمی رفسنجانی و مدافعانش تصور می کنند که می توانند بر روی استفاده از دو برگ برنده اصلی حساب کنند: نخست اینکه رئیس مجمع تشخیص، از ابتدای روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در مورد بحران زا بودن سیاست های او هشدار داده است، و دیگر آنکه وی هرگز پنهان نکرده که از مدت ها پیش حامی تنش زدایی با کشورهایی بوده که تحریم هایشان، اقتصاد ایران را به وضعیت کنونی دچار کرده است.
البته استفاده از این دو برگ برنده، برای گروه های سیاسی دیگری همچون اصلاح طلبان نیز امکانپذیر است. اما به نظر می رسد تردیدی باقی نمانده باشد که حکومت ایران، این گروه ها را خارج از حکومت و حتی دشمن آن محسوب می کند و تا اطلاع ثانوی، احتمال تن دادن حکومت و رهبری آن به بازگشت اصلاح طلبان، بسیار ناچیز به نظر می رسد.
این در حالی است که در صورت ورود آقای رفسنجانی به عرصه انتخابات، احتمالا نه تنها اغلب اصلاح طلبان از وی پشتیبانی می کنند، که بخش قابل توجهی از مدیران قدیمی حکومت، احزاب سنتی محافظه کار و روحانیون قم (که از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد، هاشمی خود را مدافع آنها در مقابل دولت معرفی کرده) به حمایت از او خواهند برخاست.
موضع آیت الله خامنه ای
با این حال، مقتضات فضای “واقعی” سیاست در ایران، تنها بر مبنای حمایت هایی از نوع ذکر شده تعیین نمی شود. به سختی می توان در این واقعیت تردید داشت که تعیین کننده ترین عامل در ورود یا عدم ورود اکبر هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، آیت الله خامنه ای است.
البته آقای رفسنجانی ممکن است به نحوی از “عدم مخالفت” رهبر ایران با ورود خود به عرصه انتخابات اطمینان یابد و بر همین مبنا، در انتخابات ریاست جمهوری آینده کاندیدا شود. اما آیا او در مورد وقایع بعد از آن نیز می تواند مطمئن باشد؟
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیشتر سلامت هر دو انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم را زیر سوال برده و از این بابت به آیت الله خامنه ای گلایه کرده است. چه تضمینی وجود دارد که انتخابات بعدی به گونه ای برگزار نشود که او در خاتمه گلایه های مشابهی را مطرح کند؟
برای خوش بین بودن به ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات، می توان این طور استدلال کرد که بحرانی شدن وضعیت کشور بر اثر تحریم های بین المللی، ممکن است رهبر جمهوری اسلامی را وادار کند که برای فرو نشاندن تنش میان ایران و جامعه جهانی، به ریاست جمهوری فردی “میانه رو” همچون وی تن بدهد.
این همان استدلالی است که بر مبنای آن، پیشتر حتی برخی از ناظران ابراز امیدواری کرده بودند که زمینه برای ورود لایه هایی از اصلاح طلبان به فضای سیاسی ایران نیز به تدریج فراهم شود. اما امیدواری به ورود “میانه رو ها” به عرصه انتخابات، با ابهاماتی مهم رو به روست:
نخست، اگرچه وجود بحران در ایران اتفاق جدید نیست، اما آیا “بی سابقه بودن” بحران هفته ها و ماه های اخیر، دلیلی جز تشدید تحریم های بین المللی و سرسختی حکومت بر برنامه هسته ای خود داشته است؟
دوم، آیا با فرض ثابت ماندن رفتار حکومت ایران در زمینه هایی چون برخورد با منتقدان یا شیوه برگزاری انتخابات، غرب مشکلی خواهد داشت که “تنها” در صورت کوتاه آمدن ایران بر سر برنامه هسته ای، تحریم های وضع شده علیه این کشور را کاهش دهد یا متوقف کند؟
و نهایت اینکه، آیا اگر همین مذاکره کنندگان فعلی هسته ای ایران، موافقت خود را با شرایط جامعه بین المللی اعلام کنند، غرب مشکلی با پذیرش موضع جدید جمهوری اسلامی از زبان آنها خواهد داشت؟
از سوی دیگر این پرسش هم قابل طرح است که اگر رهبر جمهوری اسلامی قصد “کوتاه نیامدن” بر سر برنامه هسته ای را داشته باشد، آیا اعلام این موضع از سوی مذاکره کنندگان “میانه رو تر”، ممکن است باعث کاهش یا توقف تحریم های بین المللی شود؟
به سختی ممکن است بتوان به هیچ یک از سوالات فوق پاسخ مثبت داد. به عبارت دیگر، به نظر می رسد حتی در صورتی که رهبر ایران قصد تجدید نظر در برنامه هسته ای را داشته باشد، نیازمند آن نیست که با دست خود، زمینه تسلط نیروهایی چون هاشمی رفسنجانی یا اصلاح طلبان را بر دولت فراهم بیاورد. نیروهایی که در بهترین حالت، آنها را غیرقابل اعتماد می داند و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، با صرف هزینه های سیاسی و امنیتی فراوان موفق به مهار آنها و متحدانشان در فضای سیاسی شده است.
شاید آیت الله خامنه ای، در مواجهه با بحران بین المللی، اقتصادی و سیاسی دامنگیر حکومت خود، بیشتر به مشورت با کسانی چون رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اهمیت بدهد و شاید این تغییر، در افزایش نفوذ آقای رفسنجانی در حکومت موثر باشد. اما چنین افزایش نفوذی، با رسیدن مجدد اکبر هاشمی رفسنجانی به مقامی در حد ریاست جمهوری تفاوت دارد.
این واقعیتی است که احتمالا، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نسبت به آن بی اطلاع نیست. هرچند این اطلاع، لزوما مغایر با اعلام آمادگی او برای “نقش آفرینی” در انتخابات آینده، یا تلاش وی برای افزایش قدرت چانه زنیش در این انتخابات نخواهد بود.
تلاشی که شاید – و فقط “شاید” – نهایتا، به موافقت مقام های ارشد حکومت ایران با مطرح شدن نامزدی “مرضی الطرفین” در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بینجامد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar